حمله به پایگاه دریایی آمریکا در پرل هـاربر
نبرد پرل هـاربر (Pearl Harbor)، به حملهٔ ناگهانی هواپیماهای جنگنده ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در بندر پرل هـاربر اطلاق میشود که در روز یکشنبه هفتم دسامبر سال 1941 میلادی اتفاق افتاد. حمله به پرل هـاربر که از سوی مرکز فرماندهی نظامی ژاپن، عملیات هاوایی یا عملیات زی و از سوی آمریکایی ها، نبرد پرل هـاربر خوانده شد، صدمات بسیار سنگینی بـه آمریکاییها وارد ساخت، به گونه ای که موجب ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم گردید و به این ترتیب زمینه پیروزی متفقین و شکست آلمان نازی فراهم شد.
پیشینه نبرد پرل هـاربر
رقابت ژاپن و آمريكا در اقيانوس آرام و آسـياى جنوب شرقى در دوران بين دو جنگ جهانی، بتدريج شدّت و حدّت بيشترى يافت. جنگ چين و ژاپن كـه از 1937 آغـاز شـده بـود، هـمـچنان ادامه داشت و در حالى كه ژاپن بر مراكز عمده صنعتى، جمعيت، بنادر و منابع زيرزمينى چين سلطه يافته بود، آمريكا با كمك به دولت چيان كاى چك، در صدد بود جلوى سياست توسعه طلبانه ژاپن را سد كند. از زمان شروع جنگ جهانى دوم توسط آدولف هيتلر در اروپـا، مـوقـعـيت مساعدترى براى ژاپن در خاور دور فراهم شد، بگونه اى كه رژيم نظامى حـاكـم بـر ژاپـن، قـصـد خـود را مـبـنـى بـر تـوسـعـه منافع در آسياى جنوب شرقى يا همان مـسـتعمراتى كه در اختيار استعمارگران اروپايى قرار داشت، آشكار ساخت. آمريكا بطور جدى بـا طـرحها و نقشه هاى ژاپن مخالفت كرده، تحريمهاى اقتصادى و تجارى بر ضد آن كشور را افزايش داد.
نقطه اوج اين تضاد منافع و سياستها، به صورت حمله ژاپن به ناوگان دريايى آمريكا، نمود پيدا كرد. نیـروی هـوایی و دریایی ژاپن در هـفتم دسـامبر 1941 بـه پایگاه دریایی آمریکا در پرل هـاربر، واقع در جزایر هاوایی در اقیانوس آرام، حمله کردند. ژاپن صبح روز یکشنبه را برای این حمله انتخاب کرد تا بیشترین غافلگیری را به نیروهای آمریکایی وارد سازد.
در بامداد یکشنبه هفتم دسامبر 1941 که بندر هنوز در خواب به سرمی برد، شش فروند ناو هواپیمابر ژاپنی به همراه تعداد زیادی رزمناو و ناوهای کوچکتر و در اختفای کامل به بزرگترین پایگاه دریایی آمریکا در اقیانوس آرام نزدیک می شدند. هشت نبردناو عظیم آمریکایی به همراه تعدادی ناو کوچکتر در پایگاه پرل هـاربر پهلو گرفته بودند. شعله های جنگ هزاران کیلومتر از خدمه ناوها فاصله داشت و هیچ یک از آنان گمان نمی کرد که جنگ جهانی دوم، دامن آنها را نیز بگیرد. خدمه رادارهای پرل هـاربر درحال تعویض شیفت بودند که اولین موج جنگنده-بمب افکنهای ژاپنی وارد حریم هوایی جزیره شدند. هواپیماهای ژاپنی بدون هیچ گونه مقاومتی حمله غافلگیرکننده خود را به کشتی های پهلوگرفته و تأسیسات زمینی و بندری پرل هـاربر آغازکردند. اندکی بعد، موج دوم هواپیماهای ژاپنی وارد منطقه شدند و باقیمانده کشتی ها را بمباران کرده و افرادی که با حمله اول از خواب بیدارشده بودند و به مقابله برخواسته بودند را به مسلسل بستند.
تراژدی بزرگ برای ارتش قدرتمند آمریکا بوقوع پیوسته بود به گونه ای که 360 فروند هواپیمای ژاپنی بدون هیچگونه مقاومتی از جانب آمریکا توانستند پنج نبرد ناو بزرگ آمریکایی را به همراه سه کشتی کوچکتر غرق کنند. سه نبرد ناو دیگر به گونه ای آسیب دیدند که توان عملیاتی خود را از دست دادند و علاوه بر آن، 188 فروند هواپیمای آمریکایی بر روی زمین نابود شده و 155 فروند هواپیمای دیگر آسیب دیدند. فاجعه بزرگتر این بود که در پایان این نبرد، 2300 کشته و 1200 مجروح نیز بر دست نیروی دریایی آمریکا مانده بود.
در نتیجه این نبرد غافلگیرانه، ناوگان ايالات متحده در اقيانوس آرام بطور موقت از كار افتاد و تايلند بـه اجـبـار بـا ژاپـن مـتـحد شد و انگليسيها از برمه و مالايا بيرون رانده شدند. ژاپنیها خیلی زود سنگاپور را تصرف کردند و شصت هزار نفر را به اسارت خود درآوردند و سپس اندونزى را تـصـرف و سـرانـجام ارتش ايالات متحده را در فيليپين وادار به تسليم كردند. آنها همچنين جـزايـر آمـريـكـايـى و بـريـتـانـيايى را در غرب اقيانوس آرام تصرف و جاى پايى در جزاير آلوئتـى و گـيـنـه نـو به دست آوردند، جايى كه ژاپن مى توانست استراليا را مورد تهديد جدى قرار دهد. بدين سان ژاپن همانند آلمان در نخستين ماههاى نبرد، به عنوان يك فاتح تمام عيار، جلوه كرد و اقيانوس آرام و آسياى جنوب شرقى در دست او قرار گرفت.
تهاجم ژاپن بر حوزه هاى نـفـوذ آمـريـكـا و اروپـايـيـان در خـاور دور چـنـان گـسـتـرده و قـدرتـمـند بود كه براى حريفان مـقـابل، جز عقب نشينى و شكست چيز ديگرى در برنداشت. لذا دولت آمريكا روز بعد به ژاپن اعلان جنگ داد و همزمان دولتهاى بـريـتانيا، آلمان و ايتاليا نيز در اين رويارويى صف آرايى كردند.
ابهامات نبرد پرل هـاربر
در تاریخ آمریکا، حمله ژاپن به بندر پرل هـاربر یک نقطه عطف قلمداد می شود. به عبارت دیگر می توان تاریخ آمریکا و بویژه تاریخ دیپلماسی و امنیتی این کشور را به دو دوران پیش از پرل هـاربر و بعد از پرل هـاربر تقسیم کرد. در دوران پیش از پرل هـاربر ، آمریکا کشوری در ظاهر منزوی و بی علاقه به مداخله در امور تنش آلود بین المللی بود. با اینکه دو دهه پیش از این واقعه، آمریکا در جنگ جهانی اول شرکت کرد، با این حال آمریکا به عضویت جامعه ملل در نیامد و سیاست انزواگرایی را در پیش گرفت.
البته حتی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و تجار وال استریتی، منافع خود را در حضور فعال تر در عرصه بین المللی می جستند. این موضوع زمانی حساس تر شد که آدولف هیتلر به اتکای حملات برق آسای ارتش خود که تحت تاثیر تکنولوژی پیشرفته آلمان نازی در صنعت و علوم نظامی، مسلح به سلاح های مرگبار و استراتژیکی گردیده بود و همچنین ظهور ژنرالهایی با شهرت جهانی همچون فیلد مارشال اروین رومل ملقب به روباه صحرا، هاینریش هیملر فرمانده ارتش سری وافن اس اس و سازمان مخوف گشتاپو، اریش هارتمن معروف به تکخال خلبانان شکاری جهان، هانس رودل ملقب به شکارچی افسانه ای تانکها، آدولف گالاند ملقب به ژنرال شکاری، هانا رایتش ملقب به بانوی شیردل، اتو اسکورزینی، فرمانده کماندوهای هیتلر، فیلد مارشال فردریش پاولوس فرمانده ارتش ششم آلمان در استالینگراد، هاینتس گودریان، برترین استراتژیست نبردهای زرهی و هرمان گورینگ، برجستهترین چهره حزب نازی و فرمانده نیروی هوایی آلمان در جنگ جهانی دوم، سبب گردیدند که آلمان تمامی قاره اروپا را به کنترل درآورد و در آستانه غلبه بر انگلیس قرار گیرد.
مورخان آمریکایی نوشته اند که در آن زمان، فرانکلین روزولت، رییس جمهوری وقت آمریکا علاقه مند بود به نفع انگلیس و علیه فاشیسم وارد جنگ در اروپا شود اما با مخالفت قاطع محافظه کاران حاکم بر کنگره روبرو بود. این گروه معتقد بودند منازعات خونین در اروپا ارتباطی با آمریکا ندارد و نباید همچون جنگ فراگیر گذشته، خون سربازان آمریکایی برای تامین مطامع دول اروپایی، در این قاره ریخته شود.
با این حال، جهان گرایانی همچون روزولت و مشاورانش از شورای روابط خارجی و تجار وال استریتی تاکید داشتند با غلبه نهایی آلمان فاشیستی در اروپا و میلیتاریست های ژاپنی در آسیا، ایالات متحده از دو سو مورد تهاجم قرار خواهد گرفت و این کشور با تهدیدات هویتی، ایدئولوژیکی و امنیتی مواجه خواهد شد .
در چنین فضایی، ناگاه هواپیمای ژاپنی بر فرار پرل هـاربر به پرواز در آمدند و تاسیسات آمریکا را در قلب اقیانوس پاسفیک مورد حمله قرار دادند. این رویداد چنان خشم و انزجاری را در میان آمریکایی ها ایجاد کرد که درخواست روزولت از کنگره برای اعلان جنگ به ژاپن، با کمترین مقاومتی به تصویب رسید و این تصمیم سرآغازی بود برای ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و به همین دلیل بمباران پرل هـاربر به عنوان نقطه عطفی در تاریخ این کشور قلمداد می شود.
در روند حمله ژاپن به آمریکا که یکی از قدرتمندترین کشورها در زمینه اطلاعاتی و جاسوسی بوده اما در عین حال غافلگیر شده، دو نظریه وجود دارد. نظریه اول حاکی از اینست که حمله متهورانه به پرل هـاربر که با موفقیت کامل ژاپنی ها همراه بود، حاصل یک برنامه جاسوسی کامل و بی عیب و نقص از طرف ژاپن بوده و نظریه دوم کاملا متفاوت با این موضوع برخورد میکند و معتقد است که روزولت رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، چند روز قبل از هفت دسامبر، از تصمیم ژاپنی ها برای حمله به پرل هـاربر یا حداقل یک حمله تهاجمی به نیروی دریایی آمریکا مطلع شده بود. اما گفته می شود وی برای مقابله با این تهدید اقدامی انجام نداد تا از این طریق بر مخالفت های جدی محافظه کاران برای پرهیز به ورود به جنگ در اروپا غلبه کند .
به هر حال، چه روایت رسمی دولت آمریکا از غیر منتظره بودن حمله به پرل هـاربر و نظریه برنامه اطلاعاتی ژاپن درست باشد و چه نظریه دوم مبنی بر اطلاع قبلی آمریکا از حمله، این رویداد سرنوشت آمریکا و جهان را تغییر داد. با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم ، فاشیسم در اروپا شکست خورد و ایالات متحده آمریکا از میان خرابه های جنگ جهانی دوم بعنوان ابرقدرت بلامنازع جهان سَربَرآورد که با ظهور شوروی، به مدت بیش از نیم قرن، جهان دستخوش رقابت های تسلیحاتی این دو قدرت بود که چند بار تا آستانه جنگ اتمی و نابودی حیات بر روی کره خاکی، پیش رفتند و سرانجام با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا استیلای خود را بر تمامی نقاط کره زمین گسترش داد، روندی که با تکیه بر قدرت اقتصادی، علمی و نظامی، همچنان بر جهان حاکم است.
پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت خود، با نگاهی بی طرفانه، تحلیلی دارد بر دو نظریه موجود پیرامون نبرد پرل هـاربر، که به نظر می آید هرکدام از طرفین درگیر در این نبرد، آنرا در راستای منافع خود تفسیر کرده باشند. شاید ایالات متحده با مطرح نمودن اطلاع آمریکا از حمله ژاپن، بدنبال ترمیم و بازسازی غرور آمریکا باشد و شاید ژاپن نیز مایل به نشان دادن قدرت ارتش ژاپن به لحاظ عملیاتی و اطلاعاتی باشد.
نظریه قدرت اطلاعاتی و جاسوسی ژاپن در نبرد پرل هـاربر
شش سال قبل از نبرد پرل هـاربر، یک خانواده آلمانی که از آشنایان جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر بودند، وارد هاوایی شدند. برنارد کوهن به همراه همسرش فریدل، دخترخوانده اش سوزی روث و پسرش هانس تصمیم گرفتند که به درخواست گوبلز برای سرویس مخفی ژاپن جاسوسی کنند.
فریدل پس از اقامت در پرل هـاربر، منزل خود را به محفلی برای همسران افسران نیروی دریایی آمریکا تبدیل کرد. طبیعتا این زنان در مهمانی های زنانه خود، هر خبری که از شوهرانشان می شنیدند، بازگو می کردند و غافل از اینکه این اخبار می توانند مهمترین منبع اطلاعاتی برای خانواده جاسوس آلمانی باشد.
سوزی روث 17 ساله، زیبایی خود را برای به دام انداختن افسران جوان نیروی دریایی آمریکا به کارگرفت و با کشیدن آنها به دام عشق خود، اطلاعات محرمانه را از زیر زبانشان بیرون می کشید. خانواده کوهن حتی پسر کوچکشان هانس را نیز درگیر فعالیتهای جاسوسی خود کردند. ملوانهای آمریکایی پسر کوچکی را به یاد می آوردند که لباس ملوانی می پوشید و با شیرین زبانی درباره کشتی های بزرگ، از آنها سوال می کرد و بارها افسران و درجه داران آمریکایی این پسر کوچک را به گردشهای کوچکی بر روی عرشه ناوهایشان دعوت کردند.
برنارد، اطلاعات به دست آمده توسط اعضای خانواده را ثبت می کرد و زمانی که سرجاسوس ژاپنی، تاکئو یوشی کاوا در بهار 1941 وارد پرل هـاربر شد به وسیله یک چراغ قوه مخصوص از اتاق زیرشیروانی خانه اش به او علامت میداد و اطلاعات را به یوشی کاوا انتقال میداد.
یوشی کاوا که خود از مأموران خبره سرویس مخفی ژاپن بود، در سال 1933 به نیروی دریایی سلطنتی ژاپن پیوست و شاگرد اول کلاس خود شد. اما چهار سال بعد، یوشی کاوا به دلیل مشکلات جسمی، پشت میز نشین شد و به سرویس اطلاعاتی نیروی دریایی منتقل شد.
یکی از افتخارات یوشی کاوا این بود که او یک نامه تشکرآمیز از شخص آدولف هیتلر دریافت کرده بود، چرا که با کشف رمز یک پیام نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا، مسیر یک کاروان بزرگ دریایی را پیدا کرد و اطلاعاتش را به سفیر آلمان در ژاپن داد که این اطلاعات به زیردریایی های آلمانی اجازه دادند تا تعداد زیادی از کشتی های بریتانیایی را غرق کنند.
یوشی کاوا در پرل هـاربر، طبقه دوم خانه ای مشرف به بندرگاه را اجاره کرد تا بتواند ورود و خروج تمام کشتی ها به پایگاه را ثبت کند. او همچنین بارها هواپیماهای کوچکی را اجاره کرد تا با پرواز بر فراز تأسیسات بندری، بتواند اطلاعات دقیق تری از توان آمریکایی ها کسب نماید که محل استقرار هواپیماهای نیروی دریایی، آتشبارهای ضدهوایی، مخازن سوخت و مهمات، موضوعات مورد علاقه یوشی کاوا بودند.
یوشی کاوا از طرح نقشه برای حمله قریب الوقوع ژاپن به پرل هـاربر بی اطلاع بود ولی اطلاعاتی که او و کوهن جمع آوری کردند برای طراحان جنگی ژاپن بسیار ذی قیمت از آب درآمدند. این اطلاعات توسط کنسول ژاپن و به صورت رمز به کشتی های نیروی دریایی ژاپن مخابره می شدند.
هنگامی که فرمان رادیویی حمله به پرل هـاربر صادرشد، یوشی کاوا تمام مدارک و آثار فعالیت های جاسوسی خود را از بین برد و زمانی که پس از حمله هواپیماهای ژاپنی، مأموران FBI، به سراغش آمدند، هیچ مدرکی دال بر جاسوسی وی نیافتند. یوشی کاوا بازداشت شد و در تابستان سال بعد و در طی یک برنامه مبادله اسرا، به ژاپن بازگشت. خانواده کوهن نیز پس از حمله پرل هـاربر، مورد بدگمانی پلیس FBI، قرارگرفتند و همگی دستگیرشدند.
در بهار سال 1942، برنارد کوهن به اعدام محکوم شد ولی با معرفی شبکه جاسوسی آلمان-ژاپن، توانست جان خود را نجات دهد. برنارد به 50 سال زندان محکوم شد و به همراه همسر و دخترخوانده اش زندانی شدند. خانواده جاسوسی که بزرگترین ضربه را به نیروی دریایی آمریکا وارد کرده بود، پس از پایان جنگ، از آمریکا اخراج و به آلمان بازگشتند.
نظریه اطلاع آمریکا از نبرد پرل هـاربر
در بامداد روز یکشنبه هفتم دسامبر سال 1941 میلادی و مصادف با 17 آذر 1320 هجری شمسی، نیروهای ژاپنی به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در پرل هـاربر یورش بردند و بدین ترتیب آمریکا به صورت رسمی وارد جنگ جهانی دوم شد. اما با وجود سازمان های عریض و طویل اطلاعاتی در آمریکا که می توان آنان را در زمره کارکشته ترین سازمان های جاسوسی دنیا بحساب آورد، سوال اینجاست که:
- چرا ژاپن با وجود دشمنان زیادی که داشت، به آمریکا نیز اعلان جنگ داد؟
- چگونه نیروهای آمریکایی مستقر در پرل هـاربر غافلگیر شدند؟
- آیا آنها نمیتوانستند وقوع این حمله را پیشبینی نمایند؟
گزارشی که در مورد نبرد پرل هـاربر از زاویهای دیگر، ملاحظه خواهید فرمود، پاسخگوی سوالات بالا خواهد بود.
مانورهای روزولت برای ایجاد بحران
وضعیت آمریکا در جنگ جهانی دوم اینگونه بود که در ابتدا، بیطرفی کامل اتخاذ نمود و سپس شروع به فروش تسلیحات و مواد اولیه و صنعتی به متفقین نمود. در قدمهای بعدی، این کمکها به متفقین افزایش یافت و تا جایی پیش رفت که خطر جنگ بوجود آمد، اما آمریکا وارد جنگ نشد. دولت روزولت علیرغم میل باطنی خود برای ورود به جنگ و گسترش قدرت و نفوذ آمریکا، به دلیل اذعان ژنرالهای آمریکا به عدم آمادگی ارتش،عدم تمایل افکار عمومی و همچنین عدم موافقت کنگره، توان انجام این کار را نداشت.
روزولت که در جنگ گذشته آموزش های سختی دیده بود، منتظر فرصتی بود تا آمریکا را وارد جنگ جهانی دوم ساخته و خود را از شر شعار احمقانه دوران انتخابات، یعنی دور نگه داشتن مردم از جنگ رهایی ببخشد. روزولت در ابتدا منتظر آلمان ماند تا این کشور به آمریکا اعلان جنگ نماید اما این اتفاق نیفتاد و بنابراین مانورهای سیاسی و اقتصادی خود را برای ایجاد بحران با ژاپن آغاز نمود.
در آن زمان، ژاپن از جانب متفقین و آمریکا تحت تحریم بود و بدون دسترسی به آهن، نفت، کتان، لاستیک و دیگر مواد حیاتی، توان ادامه جنگ در چین را نداشت، به همین دلیل وارد مذاکراتی فشرده با آمریکا شد تا بتواند این مواد را تهیه نماید. ممانعت روزولت از ارائه پیشنهادی منطقی، باعث گشت تا دولت میانهروی ژاپن به ریاست کونویه (Konoye) شکست خورده و دولتی جدید و جنگ طلب به ریاست ژنرال توجو (Tojo) در ژاپن سر کار آید.
سفیر آمریکا در سوم نوامبر1941، طی تلگرافی به وزارت خارجه اعلام نمود که تحریمهای اقتصادی ممکن است ژاپن را وادار به یک هاراکیری ملی نموده و این کشور را وارد جنگ با آمریکا نماید. بخش اعظمی از منابع خبری آمریکا نیز به این کشور اطلاع میدادند که ژاپن دست به حملهای علیه آمریکا خواهد زد.
رمزگشایی از پیامهای سری ژاپنیها در مورد تصمیم به حمله
ژاپنیهای برای دستیابی به مواد اولیه، برنامهای برای حمله به قلمرو هند شرقی هلند (اندونزی کنونی) را در سر میپروراندند تا بدین ترتیب بریتانیا را در آن منطقه زمین گیر نموده و البته برای سیطره بر اقیانوس آرام، باید ناوگان آمریکایی مستقر در پرل هاربر را نیز مورد هدف قرار میدادند.
این حمله قماری خطرناک بود زیرا امکان نداشت آمریکا در صورت آغاز تحرکات ژاپن، ناوگان خود را در آن منطقه، بیحرکت نگه دارد. اما ژاپنیها نمیدانستند که روزولت نیز نقشهای دیگر در سر دارد و تمام ناوگان پرل هـاربر را بدون کوچکترین مقاومتی تقدیم آنها خواهد نمود. ژاپنیها که آخرین سعی خود را در جهت پیشبرد مذاکرات انجام میدادند، کوروسو (Kurusu) را به واشنگتن فرستادند تا مذاکرات را به همراه دریاسالار نمورا (Nomura) به سرانجام برسانند.
کوردل هال، وزیر امور خارجه آمریکا در کنار نمورا و کوروسو
در همان زمان دولت انگلستان توانست برخی مکاتبات تلگرافی دولت ژاپن را ردیابی نماید. در تلگراف 5 نوامبر1941، تلگرافی از توکیو به واشنگتن برای نمورا ارسال شد مبنی بر اینکه توافقنامه بین توکیو و واشنگتن باید تا 25 نوامبر قطعی گردد. سپس در6 نوامبر، تلگرافی دیگر ارسال شد که در آن، در مورد سفر کوروسو به نمورا اطلاع داده شده و سفر مذکور به صورت آخرین امید برای مذاکره، توصیف گشته بود.
کوروسو پس از انجام مذاکرات، طی تلگرافی به توکیو اعلام نمود که در مورد منطقی بودن اقدام تهاجمی تردید دارد. سپس در 22 نوامبر، نیروهای بریتانیایی، تلگرافی دیگر را ردیابی نمودند که در آن، ضربالاجل تا 29 نوامبر تمدید شده بود. در ادامه تلگراف آمده بود که این ضربالاجل را مطلقا نمیتوان تغییر داد و پس از آن، رویدادها به صورت خودکار اتفاق خواهند افتاد. این رویدادها به غیر از تهاجم نظامی چه چیز دیگری میتوانستد، باشند. بنابراین دولت آمریکا یقینا در آن زمان میدانست که پایان این مذاکرات به معنای آغاز جنگ خواهد بود. مذاکرات به نتیجهای نرسید و پیشنهادات ژاپنیها رد شد. اکنون روزولت، مشتاقانه حمله ژاپن به آمریکا را انتظار می کشید اما تنها مشکل باقیمانده این بود که ژاپنیها به کجا حمله خواهند کرد؟
اگر هدف آنها سنگاپور یا جزایر انگلیسی و هلندی بود، این حملات برای اهداف روزولت کارگشا نبودند زیرا تنها زمانی ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، کاملا توجیه میگشت که خود آمریکاییها تحت تهاجم قرار گیرند. بنابراین روزولت تصمیم گرفت با اعلام ضربالاجلی، ژاپنیها را در بنبست جنگ قرار دهد. بدین ترتیب کوردل هال، وزیر وقت امور خارجه آمریکا، در 26 نوامبر1941، اولتیماتومی را تسلیم ژاپنیها نمود که در آن، از ژاپنیها خواسته شده بود که:
- ژاپنی ها باید از چین خارج شوند
- ژاپنی ها باید از هند و چین خارج شوند
- ژاپنی ها باید از بلوک متحدین خارج شوند
دولت آمریکا به خوبی میدانست که ژاپنیها حاضرند دست به هاراکیری ملی بزنند اما این تحقیر را قبول نکنند. ژنرال مارشال، رئیس ستاد مشترک و دریاسالار هارولد استارک (Harold Stark)، فرمانده عملیاتهای دریایی، طی یادداشتی از رئیسجمهور خواستند که این اولتیماتوم را صادر نکند. دلیل این درخواست عدم آمادگی نیروهای آمریکایی برای جنگ احتمالی بود و گفته میشود که رئیسجمهور پس از صدور اولتیماتوم، از وجود چنین درخواستی مطلع گردید و مشخص نیست که چگونه رئیس جمهور آمریکا که نقش فرماندهی کل قوای مسلح را نیز دارد، از این درخواست مطلع نبوده است.
ژنرال مارشال و دریاسالار استارک
دو فرمانده آمریکایی مسؤول در پرل هـاربر، یعنی ژنرال والتر شورت (Walter Short) و دریادار ادوارد کیمل (Edward Kimme) در مورد تحرکات دیپلماتیک و نظامی آمریکا و ژاپن، در بیخبری محض قرار داشتند. زیرا پرل هـاربر از نقاطی که نیروهای ژاپنی در آنها در حال آمادگی و اعزام بودند، بیش از 1500 کیلومتر فاصله داشت و جمعآوری اطلاعات در مورد این نواحی بر عهده سازمانهای دیگر بود که این سازمانها مستقیما به واشنگتن گزارش میدادند و درنتیجه فرماندهان بندر پرل هـاربر برای کسب اطلاعات در مورد این اقدامات، به واشنگتن متکی بودند.
در 26 جولای، کیمل طی نامهای از استارک پرسید که برنامه دولت در صورت بروز جنگ بین انگلستان و ژاپن چیست؟ که استارک در پاسخ نوشت: وقتی این سؤالات را از روزولت میپرسم، فقط لبخند میزند و میگوید اینها را از من نپرس. بدین گونه بود که تا ماه اکتبر، کیمل نتوانسته بود جوابی برای سؤالات خود دریافت دارد.
در 25 نوامبر،استارک متوجه شد که ضربالاجل ارائه خواهد شد و این امر را به اطلاع کیمل رساند. احتمالی که کیمل از آن میترسید، در شرف وقوع بود و ظرف چند روز آتی، ژاپنیها به احتمال زیاد در هندوچین، تایلند و برمه پیشروی میکردند. اما کیمل در مورد این وضعیت جملهای مینویسد که غیرقابل باور به نظر میرسد: لعنت بر من اگر بدانم که آمریکا چکار میخواهد انجام دهد.
دریادار کیمل و ژنرال والتر شورت
در 28 نوامبر تلگرافی توسط انگلیسیها ردگیری شد که در آن ژاپنیها از پایان مذاکرات با آمریکا خبر میدادند و اینکه پیشنهادات آمریکاییها تحقیرآمیز و غیرقابل قبول است. سپس در30 نوامبر، یک پیام رمزگذاری شده دیگر به دست آمد که در آن به سفیر ژاپن در آلمان اعلام شده بود که به آدولف هیتلر و دولت این کشور اطلاع دهد که روابط بین آمریکا و ژاپن پایان یافته و جنگ بسیار زودتر از آنچه قدرتهای انگلوساکسون میپندارند، آغاز خواهد شد.
روز بعد نیز سازمانهای اطلاعاتی انگلستان گزارش دادند که ناو هواپیمابرهای ژاپن، آبهای ساحلی خود را ترک نمودهاند. بنابراین در این زمان دولت آمریکا به خوبی میدانست که جنگ طی چندین روز آتی آغاز خواهد شد، اما کیمل در مورد هیچکدام از این مسائل چیزی نمیدانست و تنها به وی اعلام نمودند که شاید ژاپن طی روزهای آتی اقدامات تجاوزکارانه ای انجام دهد.
در آن زمان ژنرال مارشال در واشنگتن حضور نداشت و استیمسون به عنوان نائب رئیس ستاد مشترک به کیمل اعلام داشت که آمریکا تمایل دارد که اولین حرکت آشکار از جانب ژاپن صورت بگیرد. از کیمل و شورت خواسته شد که قبل از انجام اقدامات خصمانه طرف مقابل، عملیاتهای شناسایی و دیگر اقدامات ضروری را انجام دهید، اما به نحوی که جمعیت بومی آگاه نشده و نیت ما برملا نگردد. این دو فرمانده نیز بر اساس اطلاعاتی که از واشنگتن گرفتند، تنها به صدور هشدار خرابکاری داخلی چند هزار ژاپنی که در جزایر هاوایی زندگی میکردند، بسنده نمودند.
نکته شایان توجه اینجاست که ناوگان تحت هدایت کیمل برای حفاظت از پرل هـاربر در آنجا مستقر نشده بود، بلکه حفاظت از آنجا بر عهده نیروهای ارتشی تحت فرماندهی شورت و نیز تأسیسات خود بندر بود. با این حال شورت بعد از27 نوامبر، هیچگونه پیام دیگری از واشنگتن دریافت نکرد و این در حالی بود که به ژنرال مکآرتور در فیلیپین اعلام شده بود که خود را برای جنگ آماده نماید.
دولت آمریکا به شورت اعلام نکرد که وضعیت هشدار را تغییر دهد و همچنین به کیمل نیز دستور نداد تا ناوگان خود را از پرل هـاربر خارج سازد تا بتواند از آن دفاع نماید. آنها میخواستند چنین نشان دهند که در زمان حمله ژاپنیها، وضعیت در صلح کامل قرار داشت و نیروهای آمریکایی کاملا غافلگیر شدند. از این رو به کیمل و شورت دستور داده شد که هیچ کاری انجام ندهند، چنان که گویی مطمئن بودند حمله به پرل هـاربر انجام نخواهد گرفت.
آگاهی آمریکا از تصمیم ژاپن برای قطع رابطه و اعلان جنگ
دولت آمریکا بدون تردید از واکنش ژاپنیها نسبت به اولتیماتوم آگاه بود. در روز حمله یعنی یکشنبه، ژاپنیها درخواست نمودند که در ساعت یک بعد از ظهر با هال دیدار نمایند. آنها تأخیر داشتند و در زمانی که بمبها بر فراز پرل هـاربر فرود میآمدند، یادداشت قطع روابط با آمریکا را تسلیم وزارت امور خارجه نمودند.
دولت آمریکا اعلام کرد که این حمله کاملا ناگهانی و بدون اطلاع قبلی انجام گرفته و نیروهای آمریکایی غافلگیر شدهاند. اما واقعیت چیز دیگری بود زیرا روز قبل یعنی شنبه، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا یک پیام رمزگذاری شده را که از ژاپن به هیأت مستقر در واشنگتن ارسال شده بود، ردیابی نمودند که همان یادداشت پایان روابط بود.
اعضای دولت آمریکا و روزولت میدانستند که کشتیها، هواپیماها و نیروهای ژاپنی با استفاده از تاریکی شب به سوی اهداف خود در حرکت هستند. آنها میدانستند در اقیانوس آرام، دو فرمانده با آمادگی ناچیز وجود دارند که به اطلاعات رسیده از جانب واشنگتن متکی هستند. با این حال به آنها اطلاعی داده نشد و حتی دریاسالار استارک نیز از وجود این یادداشت تا صبح روز بعد مطلع نبود. مقارن ساعت یازده روز یکشنبه، اعضای دولت جلسهای برگزار کردند تا در مورد این پیام رمزگشایی شده، گفتگو نمایند.
در همین زمان، پیامی دیگر ردگیری شد که در آن بیان شده بود زمان تسلیم پیام قطع روابط به واشنگتن، ساعت یک بعد از ظهر خواهد بود. سرهنگ کرامر (Kramer) یادداشت بسیار مهمی به ناکس، وزیر جنگ داد مبنی بر اینکه ساعت یک بعد از ظهر به وقت واشنگتن، مقارن با طلوع صبح در هونولولو و نصف شب در مانیل است و از آنجایی که حمله هوایی نیز در سپیده دم انجام میگیرد، بنابراین هدف ژاپنیها، پرل هـاربر خواهد بود.
ژنرال مارشال تا ساعت 11:25 یکشنبه از اخبار مطلع نشد و سپس پیام هشداری برای ژنرال شورت فرستاد. در زمان ارسال پیام در حدود یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به وقت حمله، باقی مانده بود. طی این زمان، بسیاری از کشتیها میتوانستند حرکت نمایند، نیروهای در دسترس میتوانستند بسیج گردند و هر هواپیمای در دسترسی میتوانست به پرواز در آید.
ژنرال مارشال میتوانست به صورت تلفنی به شورت اطلاع دهد و حتی میتوانست از فرستنده موج کوتاه قدرتمند نیروی دریایی استفاده نماید. اما به جای آن تصمیم گرفت که پیام را با سیستم رادیویی تجاری در ساعت 12:18، به شورت ارسال کند که طبیعتا این پیام در زمانی که بندر زیر ضربات سهمگین نیروی هوایی ژاپن قرار داشت، به دست ژنرال شورت رسید. جالب اینجاست که ژنرال مارشال، دلیل انتخاب سیستم رادیویی تجاری را جلوگیری از ردیابی پیام عنوان نمود اما نکته اینجاست که حتی در صورت ردگیری، ژاپنیها از کاری که خود در حال انجام دادن آن بودند، مطلع میگشتند.
ورود آمریکا به جنگ جهانی با نبرد پرل هـاربر
بدین ترتیب روزولت توانست در فردای روز حمله به پرل هـاربر، به راحتی مجوز کنگره برای ورود به جنگ جهانی دوم را بگیرد. مردم آمریکا نیز که کشور خود را در معرض حملهای ناگهانی و بدون اعلان قبلی میدیدند، به آسانی با جنگ برعلیه دشمنان آمریکا همدل و همراه شدند. بدین ترتیب ابرقدرتِ در حال ظهور، وارد میدان جنگ شد تا صاحبان صنایع نظامی آمریکا، دوران طلایی خود را آغاز نمایند و نخبگان قدرت نیز شروع به بسط قدرت و نفوذ آمریکا به سراسر جهان نمایند.