موفقیت و کمال
موفقیت را به لحاظ فلسفی می توان رسیدن به نقطه کمال در هر ایده، جایگاه، موقعیت یا فرآیندی توصیف کرد که همگی الزاما جزء نیازهایی هستند که در هرم مازلو بعنوان معتبرترین نظریه نیازهای انسانی تعریف شده اند که دامنه آن را می توان از دسترسی به نیازهای فیزیولوژیک، شغل، خانه و ماشین شروع کرده و با رسیدن به ثروت، پست، مقام، قدرت، شهرت، موقعیت اجتماعی ارتقاء داده و تا مرحله خودشکوفایی و فراخودشکوفایی گسترش داد که رسیدن به هر کدام از این مراحل نیازمند میزانی از اراده، توانایی و البته بهرمندی از پتانسیل های مالی، جسمی، اجتماعی و ذهنی است که می تواند سطوح قابل دستیابی توسط هر شخص را تضمین کند...
پس برای فهمیدن معنای واقعی موفقیت که هدف اصلی زندگی همه انسان هاست، می بایست روی کمال تمرکز کنیم زیرا با برداشت درست از کمال می توان مسیر درستی را جهت نیل به موفقیت در زندگی خود ترسیم کرد اما واقعیت تلخ اینست که کمال نیز مانند بقیه اجزای جهان ما نسبی است و هیچگاه محقق نمیشود و آنچه ما آنرا کمال می نامیم، در حقیقت میل به کمال نسبت به جایگاه فعلی ماست، یعنی تحقق ایده ای در آینده که از ایرادات فعلی مبرا باشد که ما آنرا ایده آل می نامیم...
اما هرگاه ایده آل های ما محقق گردیدند تبدیل به امری واقعی یا رئال میشنود و آنگاه می فهمیم که نه تنها آن امر واقعی، دیگر ایده آل نیست بلکه دارای نقص ها و ایرادات زیادی هم هست بنابراین انسان های کمال گرا، ایده آل های بزرگتری در ذهن شان شکل خواهند داد و به همین ترتیب پس از تحقق آنها و هویدا شدن نقص های ایده آل جدید، مجددا بدنبال ایده آل های قوی تر خواهند رفت و از آنجا که شاد بودن، خوشبختی، موفقیت، عشق و محبت بعنوان ایده آل مشترک همه انسان ها، ماهیت کیفی دارند، حد و مرزی برایشان وجود ندارد و این راه برای انسان های قوی و خردمند بدون انتها خواهد بود...
بنابراین با دانستن واقعیت های ذکر شده باید پذیرفت که موفقیت و کمال انتها ندارد و ما به هر سطحی از موفقیت که برسیم باز دغدغه سطوح بالاتر را خواهیم داشت البته داشتن همین دغدغه هاست که باعث پیشرفت بشریت شده است اما باید اعتراف کرد که در کنار کسب پیشرفت و موفقیت نباید از موهبت شادمانه زیستن غافل شد، موهبتی که انسان فقط یکبار شانس تجربه آن را دارد پس حکیمانه است که به زعم همه بزرگان و خردمندان جهان، انسان باید به گونه ای زندگی کند و اهدافی را محقق کند که نتیجه آن خوشحالی، شادمانی و رضایت او باشد و لاغیر...
علیرضا فروغی