هـاینتس ویلهلم گودریان برترین استراتژیست نبردهای زرهی
جنگ جهانی دوم بعنوان مخوف ترين و هولناک ترین نبرد تاريخ، مسبب یک تراژدی انسانی بزرگ بود و باعث ریختن خون هزاران انسان بیگناه و ویرانی نیمی از جهان، از غرب اروپا تا شرق آسیا، طی عملیات های نظامی ویرانگری همچون نبرد استالینگراد - نبرد کیف - نبرد کورسک - نبرد دونکرک - نبرد نرماندی - نبرد ایو جیما - نبرد بریتانیا - نبرد میدوی - عملیات بارباروسا - نبرد برلین و نبرد اوکیناوا گردید. اما همین جنگ خونین راه را برای بوجود آمدن پیشرفت های بسیاری در علوم مختلف، خصوصا با هدف کاربرد در علوم نظامی گردید. همچنین در کوران این جنگ ویرانگر، انسانهای شجاع و توانمندی نیز ظهور کردند که در دفاع از سرزمین خود با تکیه بر خلاقیت و شجاعت بی نظیر و نبوغ خیره کننده شان، رشادتهای بی نظیری را برجای گذاشتند و نام خود را در تاریخ ماندگار کردند. ارتش ورماخت آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، عرصه ظهور ژنرالهایی با شهرت جهانی بود که از شاخص ترین آنها میتوان به فیلد مارشال اروین رومل ملقب به روباه صحرا، هاینریش هیملر فرمانده ارتش سری وافن اس اس و سازمان مخوف گشتاپو، اریش هارتمن معروف به تکخال خلبانان شکاری جهان، هانس رودل ملقب به شکارچی افسانه ای تانکها، آدولف گالاند ملقب به ژنرال شکاری، هانا رایتش ملقب به بانوی شیردل، اتو اسکورزینی، فرمانده کماندوهای هیتلر و خطرناکترین مرد اروپا، فیلد مارشال فردریش پاولوس فرمانده ارتش ششم آلمان در استالینگراد، هـاینتس گودریان، برترین استراتژیست نبردهای زرهی و هرمان گورینگ، برجستهترین چهره حزب نازی و فرمانده نیروی هوایی آلمان در جنگ جهانی دوم اشاره کرد که در ورای این نامها، آدولف هیتلر، رهبر افسانه ای آلمان و پیشوای بزرگ رایش سوم با شخصیتی منحصر بفرد، خود را بعنوان یکی از معروفترین چهره های قرن بیستم معرفی کرد.
هـاینتس گودریان ، برترین استراتژیست نبردهای زرهی
تولد: | ۱۷ ژوئن ۱۸۸۸ - کلوم |
مرگ: | ۱۴ مه ۱۹۵۴ (۶۵ سال) - شوونگو |
لقب: | Schneller Heinz ، Hurrying Heinz |
تابعیت: | امپراتوری آلمان تا ۱۹۱۸، جمهوری وایمار تا ۱۹۳۳، آلمان نازی |
رسته نظامی: | ورماخت |
طول خدمت: | 1907 تا 1945 |
درجه: | ژنرال |
جنگها: | جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی |
هـاینتس ویلهلم گودریان (Heinz Wilhelm Guderian)، ژنرال و سردار شکست ناپذیر ارتش رایش سوم، یکی از چهره های خلاق و تکرارنشدنی به لحاظ نبوغ نظامی در جنگ جهانی دوم بود که با تکیه بر هوش و نبوغ خود و انجام حملات برق آسای زرهی، توازن قدرت را در جهان دگرگون کرد و آلمان را به عنوان قدرت اول نظامی جهان به دنیا معرفی کرد. بطوریکه نام گودریان و یگان سریع السیر زرهی اش، کابوس متفقین شده بود و بدین سان بود که القاب هاینس سریع و برترین استراتژیست نبردهای زرهی با نام هـاینتس گودریان درهم آمیخت. هـاینتس گودریان در 17 جولای 1888 در شهر کلوم لهستان واقع در جنوب منطقه دانزیگ که در آن زمان در اشغال و متعلق به آلمان و در پروس غربی بود ، متولد شد. از سال 1901 تا 1907 در مدرسه و آکادمی نظامی برلین به تحصیل پرداخت. پس از آن به درجه ستوان سومی در گردان دهم موسوم با جاگر که تحت فرماندهی پدرش بود به خدمت پرداخت . بعد از گذراندن موفق دانشکده جنگ در شهر متز واقع در فرانسه که در آن زمان در اشغال آلمان بود، در سال 1908، درجه ستوان دومی را دریافت نمود و دوباره به گردان جاگر پیوست.
در سال 1911 هـاینتس جوان عاشق دختری به نام مارگارت گورن میشود و قصد ازدواج میکند اما پدر هـاینتس ، که معتقد بود پسرش جوان تر از آن است که ازدواج کند ، او را برای گذراندن دوره مخصوص به گردان تلگراف (گردان بیسیم) فرستاد تا مدتی از مارگارت دور باشد . بعد از پایان دوره آموزشی در 1913 ، هاینس با مارگارت گورن ازدواج کرد . آنها دارای دو فرزند پسر شدند که هر دو نیز در جنگ جهانی دوم ، در سپاه زرهی آلمان مشغول نبرد بودند .
تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم، گودریان برای گذراندن دوره فرماندهی ستاد به آکادمی نظامی برلین فرستاده شد و در نوامبر ۱۹۱۴ به درجه ستوان یکمی ارتقا داده شد و مدتی بعد نیز سروان شد. گودریان در طول جنگ جهانی اول، به واحد های متعددی اعزام شد و پست های گوناگونی را برعهده شد و نبردهای زیادی مانند فاجعه مارن و کشتار وردن را از نزدیک و با چشم خویش نظاره کرد. اگرچه هـاینتس درهیچ کدام از این نبردها فرماندهی واحدی را بر عهده نداشت، با این وجود موفق به دریافت مدال صلیب آهنین گردید. در اوایل 1918، او نبرد سدان را مورد بررسی و بازبینی مجدد قرار داد و آنچنان توانایی خود را در حل مشکلات تاکتیکی با استفاده از عملیات های غیر متعارف به اثبات رساند که اساتیدش در دانشگاه جنگ، تحت تاثیر نبوغ وی قرار گرفتند و او برای ورود به فرماندهی کل ستاد ارتش نمره قبولی گرفت.
گودریان بعد از جنگ جهانی اول که بر اثر عهدنامه ورسای شمار سربازانش به یکصد هزار نفر کاهش پیدا کرده بود، همچنان در ارتش باقی ماند. گودریان شروع به نوشتن مقالاتی در مورد واحدهای موتوریزه کرد و در پی آن مامور تشکیل اولین واحد موتوریزه شد. این واحدهای موتوریزه ابتدا برای امور لجستیکی در جبهه به کار میرفتند عمده تجهیزات آنها چند کامیون و خودرو و موتورسیکلت بود. در ۱۹۲۷ گودریان به درجه سرگردی رسید. در تمام این مدت او در تلاش برای یافتن و بدست آوردن و هرگونه وسیله نقلیه موتوری بود که بتوان از آن به عنوان خودروی رزمی در میدان جنگ استفاده کرد. تسلط او بر زبانهای خارجی موجب شد که آثار استراتژیستها و نظریه پردازان نظامی مانند سروان لیدل هارت و سی اف فولر و همچنین نوشته های ناشناخته شارل دوگل که همگی اهمیت تانک در نبردهای نوین را سرنوشت ساز تشخیص داده بودند را ترجمه کند و از رهنمودهای ارائه شده توسط این کارشناسان بهره برد. حرکت توسعهای گودریان در ارتش آلمان بر اساس تئوریهایی که بر اساس جنگ بدون نیروی پیاده نظام و متکی بر قدرت زره و سرعت مانور تانکها و با پشتیبانی وسایل نقلیه زرهی و سربازان مکانیزه پی ریزی شده بود. او تعدادی از کامیون هایش را به برجکهای چوبی مجهز و آنها را با مسلسل مسلح نمود و در یک مانور نظامی ، در شرایط میدان نبرد واقعی از آنها به عنوان وسیله زرهی استفاده کرد ، اما افسران مافوق او را از ادامه کار منع کردند . در 1929 به سوئد مسافرت کرد و در آنجا از گردانهای تانک که با زره پوشهای Strv m/21 و m/21-29 تجهیز شده بودند دیدن به عمل آورد . در مقالات هـاینتس ، تانک به عنوان عنصر اصلی میدان نبرد معرفی گردیده بود که در پرتو شایستگی گودریان ، نیروی زرهی تبدیل به هسته اصلی قدرت ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم گردید و با حمایت مناسب سپهبد فن زکت Seeckt رئیس وقت ستاد ارتش آلمان ، نیروی زرهی به عنوان عنصر اصلی حمله برقآسا (Blitzkrieg) جایگاه مناسب خود را یافت.
گودریان در زمانی که آلمان اجازه تولید تانک نداشت در سال ۱۹۲۹ طی سفری به اتحاد شوروی بازدیدی از محل سری آزمایش توانایی تانک در کازان روسیه داشت که در این هنگام آلمان با شوروی پیمان محرمانه برای تبادل دانش نظامی داشت. در فوریه 1931 به درجه سرهنگ دومی رسید و دو سال بعد از آن سرهنگ تمام شد. گودریان سرسختانه به نوشتن مقالات خود در زمینه خودروهای زرهی ادامه میداد و کمکهای شایانی نیز در حل مشکلات فنی اولین تانک تولید شده در آلمان کرد. بعد از به قدرت رسیدن حزب نازی، گودریان که هوادار کاربرد استراتژیک نیروهای زرهی یعنی رخنه عمیق در خاک دشمن بود، با اندیشهای سترگ، نیروی زرهی خرد کننده ارتش آلمان را سازماندهی کرد. آدولف هیتلر در دیداری که از مانور تمرینی و تاکتیکی گودریان داشت ، شدیدا مجذوب قدرت تحرک و مانور های سریع ادوات زرهی و مسحور تاکتیک های برق آسای گودریان در میدان نبرد شد. پیشوا که وحشت نبردهای سنگری جنگ جهانی اول را تجربه نموده بود ، ارزش کار گودریان که قدرت تحرک را برای ورماخت به ارمغان آورد را به خوبی میدانست.
بعد از الغاء رسمی معاهده ورسای و اجباری شدن دوباره خدمت سربازی، هیتلر سه لشکر زرهی را تشکیل داد. گودریان که در آن زمان روابط بسیار خوبی با آدولف هیتلر داشت، به فرماندهی لشکر دوم زرهی آلمان گمارده شد و اندکی پس از آن نیز با ترفیع به درجه سرتیپ دومی رسید. کمتر از یک سال و نیم بعد به درجه سرتیپی و فرماندهی سپاه شانزدهم زرهی رسید. او در عملیات الحاق اتریش به آلمان (عملیات آنشلوس) و همچنین در تهاجم به سوت لند و ضمیمه نمودن چکسلواکی به قلمرو رایش سوم، در به کارگیری واحدهای زرهی موجود، در نوک پیکان حمله قرار داشت و نقش بسیارمهمی ایفاء نمود. کمتر از یکسال بعد گودریان سرلشکر شد و مهمترین وظیفه نظامی خود را که تاریخ را دگرگون ساخت، برعهده گرفت. او فرمانده کل واحدهای زرهی و موتوریزه و یگان های سریع السیر نیروی زمینی آلمان شده بود. این بدان معنی بود که مسئولیت استخدام، آموزش، تکنیک و طرح ریزی و اجرا تاکتیکهای تمام واحدهای موتوریزه وزرهی ورماخت به استثنا توپهای هجومی نیروهای پیاده در اختیار هاینز گودریان قرار گرفت. او اکنون قادر بود تا تمام تواناییها، خلاقیت بی همتا و دانش وسیع خود را به کار گیرد تا آلمان را به عنوان نیرومندترین قدرت زرهی ارتشهای جهان تا آن دوران بدل نماید.
هـاینتس در کتاب خود به نام رهبری تانک نوشته بود که در سال ۱۹۲۹ من متقاعد شدم که کاربرد تانک همراه با پیاده نظام میتواند اهمیت تعیین کنندهای در نبرد بازی کند. مطالعات تاریخی در ارتباط با تمرینهای صورت پذیرفته در ارتش انگلستان من را متقاعد کرده بود که تانکها هرگز قادر به اثر کامل خود بدون برخورداری از سرعت به ویژه عملکرد خارج از جاده (با داشتن شنی مناسب) نیستند. در شکل گیری نبردهای آینده تانک باید نقش اصلی و تجهیزات دیگر به عنوان حامی قوای زرهی به طور هماهنگ عمل کنند و تانک تنها به صورتی میتواند نقش تعیین کننده را در جنگ ایفاء نماید که به طور انبوه و متمرکز وارد پیکار گردد.
گودریان به علت تجربیات خود در امر ارتباطات رادیویی به ویژه در ارتباط و تجهیزات ویژه دیده بانی مانند پیرابین (پریسکوپ) به عنوان تجهیزات لازم برای خدمه تانک پای فشاری نمود. او اصرار داشت که هر تانک در نیروی زرهی باید مجهز به رادیو و وسایل بصری به منظور اجرای فعال فرمانده تانک در انجام نقش تعیین کنندهای در حمله را بازی نماید.
نبرد فرانسه
در پی یورش ارتش آلمان به لهستان، گودریان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی بود او شخصاً رهبری نیروهای آلمانی در طول نبردهای ویزنا و کوبرین را به عهده داشت تحت فرمان ارتشبد فن بوک Von Bock در طی نبرد لهستان با تاختی عمیق از پروس شرقی گذشت و به دژ برست لیتوفسک رسید و آزمایش نظریه خود را در برابر واقعیت جنگ برای اولین بار در حمله به لهستان به اجرا درآورد. در تهاجم به فرانسه در سال ۱۹۴۰ سپاه زرهی گودریان با رخنه استراتژیک از درون جنگلهای آردن پیش تاخت و به رودخانه موز در آنسوی مرز درون فرانسه رسید و ضربه گیج کنندهای را درمنطقه سدان به دشمن وارد ساخت در بیستم ماه مه سپاه زرهی گودریان به آبویل رسید و به این ترتیب ارتشهای متفقین را به دو نیم کرد که منجر به قطع ارتباط این نیروها با قوای اصلی گردید و سرانجام ارتش فرانسه را به زانو درآورد و ارتش اعزامی انگلستان را از بندر دونکرک متواری ساخت. پیشرفت سریع نیروهای زرهی تحت رهبری گودریان سبب به ارمغان آوردن لقب هاینز سریع برای او شد.
در نبرد فرانسه سپهبد گودریان به عنوان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی یک نمایش واقعی از جنگ برقآسا را به اجرا گذاشت. وی ابتدا با گذر از رودخانه موز ماموریت حفظ یک سرپل در آنسوی کرانه موز را دریافت داشت طی این نبرد گودریان با شهامت دست به پیشرویهای سریع تا جایی که مردان و تانکهای او توانایی رفتن داشتند زد. سپاه زرهی گودریان تمام خطوط پشت جبهه فرانسویها را در هم کوبید و باعث مختل شدن خطوط ارتباط فرانسویان شد. در ۱۲ مه فرمانده سپاه نوزدهم زرهی موفق شد سرپل نیروهای زرهی تحت امرش را تا ۲۰ کیلومتر وسعت دهد در سحرگاه ۱۳ مه تانکها به همراه یگانهای پیاده از رود موز گذشتند در این روز تانکهای گودریان با همراهی تانکهای سرلشکر راینهارت با پشتیبانی ۱۰۰۰ فروند هواپیما دفاع فرانسه را در سدان شکافتند دو روز بعد یگانهای زرهی ورماخت از سرپلهای نیرومند خود بیرون خزیدند و در عمق خاک فرانسه به پیشروی پرداختند هنگامی که تانکهای سرلشکر هوپنر از تنها پل ساخته شده از رود موز گذشتند از محور شمال همزمان با واحدهای ارتش چهارم که از سمت جنوب به دور شهر لیژ حلقه زدند. در بعد از ظهر ۱۳ مه هنگامی که عناصر لشکر هفتم زرهی تحت امر سرلشکر اروین رومل، به سر پلی بر موز دست یافته بودند سپاه چهل و یکم زرهی سر لشکر راینهارت همزمان با تانکهای گودریان از موز عبور نمودند اما راینهارت از کرانه جلوتر نرفت ولی گودریان به پیشروی ادامه داد و سرپل را تا عمق ۵ در۳ کیلومتر گسترش داد. گودریان به لشکر دهم زرهی و هنگ آلمان بزرگ دستور داد در محور جنوب دست به عملیات شناسایی نیرومند بزنند در همین حال سپهبد شارل هانتزینگر فرمانده ارتش دوم فرانسه کلیه قوای زرهی ذخیره موجود را برای حمله متقابل و از بین بردن سرپل نیروهای زرهی در نظر گرفت این پاتک ارتش دوم فرانسه منجر به برخورد تانکهای طرفین بین روزهای ۱۵مه تا ۱۸ مه در اطراف روستای استون گردید و این روستا چند بار بین ارتش فرانسه و قوای آلمان دست به دست گردید در شب ۱۶ مه هانتزینگر مجبور به قبول وضعیت دفاعی و حفاظت از پهلو نیروهایش در برابر تانکهای لشکر دهم زرهی شد.
در بعد از ظهر۱۴ مه گودریان با لشکر یکم زرهی و هنگ دوم نارنجک انداز با هدف شکافتن پهلوی جنوبی تانکهای فرانسوی در غرب اقدام به تک نمود این تعرض گودریان سبب متوقف شدن حملات برنامه ریزی شده فرانسویان گردید. در بعد از ظهر ۱۴ مه سه لشکر تانک گودریان از پلی که توسط آتشبارهای ضد هوایی قدرتمندی پدافند میشد عبور کردند تانکهای سپاه نوزدهم زرهی از طریق درهم شکستن نقطه ضعیف لشکر ۱۸ و هنگ ۲۳ بریتانیا در آبویل به پیش تاختند سپاه زرهی موفق به اشغال آمین و گذر از پل رودخانه سامه در غرب آبویل شدند این حرکت گودریان منجر به جدا شدن نیروهای انگلیسی، فرانسوی، هلندی و بلژیکی در شمال با نیروهای فرانسوی در جنوب گردید. همان شب یک واحد شناسایی از گردان دوم زرهی به ناحیه مر – نویلیس رسید که فاصله اندکی با کانال مانش داشت. در شامگاه ۱۶ مه در حالی که دو لشکر زرهی گودریان با مانوری ماهرانه به عقبه نیروهای فرانسوی چرخیدند و موجب از هم پاشیدن آخرین خط دفاعی ارتش فرانسه گردیدند راه تانکها برای جهش به سوی کرانه مانش فراهم شده بود ناگهان از قرارگاه سپاه زرهی فرمانی به گودریان از سوی مافوقش سپهبد فن کلایست رسید که اشعار میداشت قبل از تثبیت وضعیت و رسیدن واحدهای پیاده متوقف شود. گودریان پس از مجادله بیهوده با رئیس ستاد سپاه زرهی، مستقیم به سپهبد کلایست تلفن کرد. پس از تبادل نظری پرشور کلایست اجازه پیشروی و گسترش سر پل را تا ۲۴ ساعت صادر نمو. این آزادی عمل موجب تاخت همگرا سه لشکر زرهی گودریان از یکسو دو لشکر زرهی راینهارت و دو لشکر زرهی هوت از سوی دیگر گردید این یورش یکپارچه هفت لشکر زرهی موجب از هم پاشیدن همه جانبه مقاومت فرانسویان شد تانکها ۸۰ کیلومتر دیگر به سوی کانال مانش پیشروی کردند اما بازهم دستور توقف از ستاد کل ارتش این بار از سوی آدولف هیتلر صادر گردید.
آدولف هیتلر که از پیشروی سریع یگانهای زرهی متعجب شده بود از ضد حمله جناحی ارتشهای متفقین هراسناک بود. لذا طی فرمانی پیشروی واحدهای زرهی را تا رسیدن قوای پیاده و تامین جناحین به تاخیر انداخت. در صبح ۱۷ مه ارتشبد کلایست به دیدن گودریان رفت. گودریان این خطر را دریافته بود که توقف منجر به از دست رفتن ابتکار عمل خواهد شد لذا با کلایست به مخالفت برخاست و تهدید به استعفا نمود. اما ارتشبد کلایست فرمانده ارتش دوازدهم که مامور تعقیب یگانهای زرهی بود به قرارگاه گودریان رفت و پس از شنیدن نظرات گودریان استعفای او را لغو نمود و به فرمانده جسور تانک اجازه داد تا به یک شناسایی قدرتمند اقدام کند این شناسایی قدرتمند گودریان را قادر ساخت طی دو روز دیگر به پیشروی بپردازد و با تمام قدرت به سوی مانش بتازد و به پشت جبهه جناح چپ ارتشهای متفقین در بلژیک بپیچد. در ۲۰ مه گودریان به آبویل رسید و ارتباط قوای متفقین را با پایگاهشان قطع نمود. در ۲۲ مه زرهپوشهای سپاه نوزده زرهی در غرب آراس به شهر بولون رسیدند و کاله را محاصره کردند و به ۱۵ کیلومتری دونکرک رسیدند. سرلشکر راینهارت نیز به کانال ایر وارد شد در این هنگام تنها یک گردان انگلیسی در برابر راینهارت قرار داشت و تنها مانع طبیعی موجود، تمامی پلها بر روی کانال ایر سالم بدست سپاهیان آلمانی افتاد. هنگامی که گودریان مهیای بستن راه عقب نشینی قوای متفقین از سمت دریا گردید بار دیگر دستور توقف از سوی شخص آدولف هیتلر به واحدهای پیشرو زرهی رسید. سرتیپ ریتر فن توما فرمانده تانکهای سپاه زرهی گودریان که در این هنگام به حومه ناحیه برگ رسیده بود و میتوانست با دوربین چشمی بندر دونکرک را ببیند. لذا سرتیپ ریتر فن توما، مکررا از ستاد کل نیروی زمینی درخواست نمود تا اجازه پیشروی داده شود اما درخواست او رد شد. او با اشاره به رفتار آدولف هیتلر اظهار داشت: او شانس پیروزی را از دست داد. نوک یورش سهمی شکل تانکهای لشکر دهم زرهی تحت فرمان گودریان در ۲۳ مه، کاله را دور زده و کلیه قوای موجود در آن را به محاصره گرفت. با تاخت سریع گودریان پیروزی در جبهه غرب در مقابل فرانسویان قطعی شد. فتح فرانسه بدون توفق و برتری کامل تانکهای آلمانی در جنگ میسر نمیشد. این در حالی بود که تانکهای مارک ۴ آلمان مجهز به توپ ۷۵ میلی متری در مقابل همتایان فرانسوی خود برتری داشتند. عامل دیگری که در پیروزی یگانهای زرهی آلمان نقش داشت، تجهز تمام تانکهای آلمانی به بی سیم و رادیو بود و همچنین تانکها قابلیت تحرک بالایی داشتند و به سادگی قابل نگهداری بودند. تمام تانکهای آلمانی در عملیات نه تنها جذب واحدهای زرهی مختلف شده بودند بلکه به شکل تودهای انبوه با پشتیبانی یگانهای موتوریزه و با پوشش بمباران تاکتیکی هوایی نه مانند ارتش فرانسه به عنوان جزئی از لشکرهای پیاده در پیکار شرکت داشتند. و مهمترین عامل در برتری تانکهای آلمان چیزی که دیگر ارتشها از آن بی بهره بودند، وجود فرماندهای خلاق به نام هـاینتس گودریان بود. بعد از رسیدن به کانال انگلستان، سپاه زرهی گودریان در عمق خاک فرانسه نفوذ کرده و موجب ایجاد شکافی بزرگ در پشت خط دفاعی معظم ماژینو شده بود. در آن زمان هر خودرویی، اعم از تانک، کامیون، زرهپوش که در یگانهای تحت امر گودریان خدمت میکردند، منقش به یک G بزرگ بر روی بدنه خود بودند که حرف اول نام خانوادگی گودریان بود و به این ترتیب واحدهای سپاه زرهی گودریان از سایر واحدها متمایز میشد.
عملیات بارباروسا
پیش از تهاجم به شوروی، گودریان دوباره ترفیع درجه یافت و به مقام سپهبدی و فرماندهی ارتش دوم زرهی ورماخت رسید در اولین مرحله از تهاجم به روسیه در ۲۲ ژوئن سال ۱۹۴۱، گودریان تحت امر گروه ارتشهای مرکز زیر نظر ارتشبد فن بوک در عملیات بارباروسا، تهاجم آلمان به اتحاد جماهیر شوروی شرکت فعال نمود. ارتش گروه مرکز با پیشقراولی سپاه سوم و دوم زرهی در حالیکه چهار ارتش شوروی را در مقابل خود داشتند از قلمرو لهستان تحت اشغال ارتش سرخ گذشتند و به طرف شهرهای بیالیستوک مرکز اتصال راه آهن و مینسک پایتخت روسیه سفید به عنوان اهداف کلیدی دو گروه زرهی به جنبش درآمدند. پس از شکست یگانهای شوروی، تانکهای تحت امر سپهبد گودریان به رودخانه نیمان رسیدند و با عبور از رودخانه مذکور بدون اینکه منتظر الحاق واحدهای پیاده بمانند، همچنان به پیشروی ادامه دادند و در نهایت موفق شدند سربازان شوروی را در بیالیستوک به محاصره درآورند.
در تاریخ ۱۷ جولای، ارتش دوم زرهی که همواره نوک پیکان تعرض زرهی را رهبری مینمود و موفق به احاطه ارتشهای متعدد شوروی و اسارت هزاران تن از سربازان ارتش سرخ در مینسک و اسمولنسک گردیده بود، آماده راه اندازی حمله نهایی با هدف تسخیر مسکو شد. اما ناگهان با دستور آدولف هیتلر، گرانیگاه تعرض ورماخت به سمت جنوب شوروی و منطقه اکراین به ویژه شهر کیف برگشت. در برابر اعتراض گودریان و سایر امرای ارتش به جز ارتشبد روندشدت که فرماندهی گروه ارتشهای جنوب را بر عهده داشت، هیتلر با اعتماد به نفس تصمیم خود را تغییر نداد که منجر به انهدام ارتشهای مامور دفاع از کیف تحت امر ارتشبد بودینی و اسارت بیش از 600000 سرباز گردید.
نبرد مسکو عملیات طوفان
پیشوا دستور از سرگیری تعرض به مسکو را در سیام سپتامبر ۱۹۴۱ صادر کرد. سپاهیان آلمان با فرمانی از سوی آدولف هیتلر، عملیات طوفان را از سه محور جهت تصرف مسکو آغاز نمودند. طبق نقشه عملیاتی مقرر گردیده بود که تانکهای ورماخت از دو سمت شمال و جنوب پایتخت شوروی را درمیان بگیرد و پیاده نظام از آنها پشتیبانی نماید. ارتش نهم به فرماندهی ارتشبد فدر فن بوک Bock Fedor von با گروه زرهی سپهبد هرمان هوت در جناح چپ و ارتش چهارم به فرماندهی ارتشبد گلوکه با گروه زرهی سپهبد اریش هاپنر در مرکز و سپهبد گودریان در راس یک ارتش زرهی مستقل (ارتش دوم زرهی) از سمت جنوب برای محاصره مسکو به جنبش درآمدند.
تعرض با حملات تانکهای گروه دوم زرهی از محور غرب در ناحیه بریانسک آغاز گردید و تانکها توانستند علیرغم دفاع شدید واحدهای ارتش سرخ در جبهه آنها رخنه نمایند. در سوم اکتبر نیروهای موتوریزه آلمان وارد اورل شدند و در امتداد شاهراه اورل – تولا از سمت جنوب به شمال به پیشروی خود ادامه دادند. آدولف هیتلر امیدوار بود در پرتو کاردانی گودریان موفق به تسخیر مسکو و انهدام کرملین به عنوان نماد رژیم بلشویکی گردد. در پنجم اکتبر پیشروی ورماخت در جبهه غربی با تصرف مناطق مختلف ادامه یافت و شش ارتش شوروی در خطر محاصره قرار گرفتند و به ناچار عقب نشینی نمودند. اما واحدهای موتوریزه آلمان راه گریز ارتشهای ۱۹ و ۲۰ و ۲۴ و ۳۲ شوروی را بستند و آنها را در میان خود گرفتند و ارتشهای باقیمانده، جنگ کنان عقب نشستند. به دنبال فروپاشی جبهه غرب و فرار سربازان، استاوکا (ستاد کل ارتش سرخ) فورا دست به اقدام زد و قوای ذخیره خود را با هواپیما به شکلی بسیار ساده هوا برد نمود. نبرد سختی در ناحیه متسنسک بین یگانهای موتوریزه ارتش آلمان و دو تیپ زرهی ارتش سرخ و سربازان هوا برد روی داد. روسها تلاش کردند قوای آلمان را از جناحین دور بزنند ولی یگانهای تانک راه را بر آنها بستند. به دنبال نبردهای سختی که درگرفت گودریان موفق گردید، ۶۰۰,۰۰۰ اسیر دیگر بگیرد.
استالین علاوه بر بسیج همه ساکنان مسکو یک ارتش عظیم با۱,۲۵۰,۰۰۰ سرباز ، ۷۶۰۰ قبضه توپ و ۱۰۰۰ دستگاه تانک و ۹۰۰ فروند هواپیما در قالب دو سپاه هوایی را جهت دفاع از مسکو گرد آورده بود ۴۵۰,۰۰۰ نفر از اهالی مسکو، زنان، دانشجویان، کارگران اطراف مسکو را چندین رشته استحکامات به طول صدها کیلومتر خندق و خاکریز احداث نمودند. به دستور استالین فرمانده عالی دفاع کشور کلیه نیروها و منابع و امکانات کشور برای دفاع همه جانبه از پایتخت بسیج شده بود مسکو دارای سه خط دفاعی گردید حلقه خارجی و داخلی و یک کمربند ایمنی در داخل شهر که در امتداد راه آهن مسکو ایجاد گردیده و دفاع از آن را به زبدهترین یگانهای شوروی با پشتیبانی شبه نظامیان و ساکنان مسکو محول نموده بودند، هر خط دفاعی دارای چند موضع مخصوص به شکل یک نیمدایره به شعاع ۲۰ کیلومتر بود ارتشبد گئورگی ژوکوف فرماندهی میدانی دفاع از پایتخت را عهده دار گردید.
پیشروی نیروهای گودریان کم کم در میان گل و لای کند گشت و در برابر رودخانه نارا که توسط عناصر ارتش سرخ به خوبی پدافند میگردید متوقف شد بارانهای سیل آسا که سبب گل شدن جادههای شوسه شوروی شده و اتومبیلها و وسائل نقلیه موتوری غیر زنجیری را در خود فرو بردند در تمامی موارد یگانهای زرهی مجبور شدند از تعرض دست کشیده به خطوط پیشین بازگردند تا خودروها و توپخانه هویتزر را از گل و لای بیرون بکشند، گودریان معتقد بود اینک فقط گل و لای بر جبهه حاکم است.
در سپیده دم هفتم اکتبر نخستین برف زودرس زمستانی بر زمین نشست در این هنگام نیروهای آلمانی در شاهراه مسکو در تقاطع گشاتسک به بوردینو دست به حمله زدند برای نخستین بار با عناصر لشکر ۳۲ تیرانداز سیبریایی که با سه تیپ مجهز به تانکهای تی - ۳۴ پشتیبانی میشدند در گیر شدند این سربازان که از شرق دور (مرز شوروی با ژاپن) اعزام گشته بودند دارای تجهیزات کامل، روحیه قوی، ملبس به البسه زمستانی، کلاه و چکمههای پوستی و مسلسلهای آفتومات بودند، طی نبردی خونین واحدهای زرهی و موتوریزه ورماخت با ارتش سیبریایی که بالغ بر ۰۰۰/۵۰۰ نفر میگردید با تلفات سنگین به حومه مسکو رسیدند اما در حساسترین لحظه نبرد، استالین زبدهترین نیروهایش را پای دروازههای مسکو آورده بود؟
این امر مدیون برجستهترین جاسوس شوروی ریچارد سورژه Richard Sorge، که تحت پوشش وابسته مطبوعاتی سفارت آلمان در توکیو خدمت میکرد بود. در۲۷سپتامبر، سورژه از طریق یکی از اعضاء مهم شبکهاش که به اسناد مشاوران رئیس شورای وزیران ژاپن دسترسی داشت پی برد که ژاپن در صدد حمله بسیار گسترده به جنوب هنگ کنگ، سنگاپور و فیلیپین میباشد و تعرض در ماه نوامبر صورت میگیرد. سورژه به سرعت اطلاعات بدست آمده را که حاکی از عدم تعرض قوای ژاپن به شوروی بود به کنترل کنندگانش در N.K.V.D اطلاع داد و استالین بیدرنگ دستور احضار قوای سیبریایی را از مرز مشترک با ژاپن صادر کرد. به سرعت یگانهای مجهز و تازه نفس سیبریایی با تانکهای تی - ۳۴ از طریق راه آهن به مسکو اعزام گردیدند و در شاهراه مسکو در مقابل سپاهیان آلمانی قرار گرفتند.
در ۲۲ اکتبر گودریان همراه قوای متحرک وارد ناحیه یاسنایا پولیانا، سرای تولستوی نویسنده شهیر روس گردید و فرمانده جسور تانک ستاد خود را در در آن مکان تاریخی مستقر نمود در ۳۰ اکتبر ارتش دوم زرهی گودریان به حومه تولا رسیدند جایی که ارتش ۵۰ شوروی با پشتیبانی گردانهای جوانان کومسومول و کارگران از جبهه تولا دفاع میکردند.
در ۱۵ نوامبر تعرض نهایی جهت محاصره مسکو از سوی آدولف هیتلر اجرا گردید مجموعا بیست لشکر زرهی و موتوریزه ستون فقرات این موج حمله را تشکیل میدادند در ۱۸ نوامبر ارتش دوم زرهی آلمان موفق گردید در محور جنوب خط پدافندی ارتش ۵۰ شوروی را بشکافد و با تاختی سریع شهر تولا را دور بزند و در ۲۲ نوامبر یک لشکر زرهی وارد بخشی از شهر کاشیرا شدند و با یگانهای سپاه اول سواره گارد، لشکر ۱۱۲ زرهی و یک هنگ پدافند هوایی روبرو شدند اما پس از رزمی سخت عقب نشینی کردند گودریان کوشید پس از این ناکامی تولا را از جهت شمال شرق دور بزند اما با با تعرض متقابل دو ارتش ۴۹ و ۵۰ ارتش سرخ روبرو شد نیروهای زرهی ارتش دوم به خط آهن تولا – اوزلووایا عقب نشست در اول دسامبر رزم نهایی جهت تسخیر مسکو با آرایش جدید آغاز گردید در دوم دسامبر یگانهای متحرک ورماخت به ۱۵ کیلومتری مسکو در ناحیه نیکلایف رسیدند برودت هوا به ۳۰- سانتیگراد رسید بنزین و روغن تانکها یخ زد فقط نیمی از موتورهای مخصوص تانک درخواستی ارسال گردیدند، اما کفشکهای یخ شکن شنی تانکها که گودریان قبلا درخواست کرده بود هرگز نرسیدند بر اثر سرمای شدید دید خدمه از تلسکوپ تانکها مقدور نبود به جهت عدم ارسال البسه پشمی سربازان دچارسرمازدگی شدید شدند، گودریان از دیدن سربازان نیمه گرسنه و کم لباس تحت امر خود در برابر سیبریاییهای تازه نفس مجهز به یونیفرم زمستانی و با تغذیه مناسب دریافت توانش به پایان رسیدهاست.
در ۵ دسامبر نیروهای ورماخت در یک جبهه گسترده ۲۰۰ کیلومتری به شکل نیم دایره به دور پایتخت شوروی گرد آمده و در جا میخکوب گردیده بودند، گودریان که توان تعرضی ارتش خود را از دست داده درخواست عقب نشینی میکند. آدولف هیتلر که از سرنوشت گراند آرمه یا همان ارتش بزرگ ناپلئون حین عقب نشینی از مسکو در ۱۳۰ سال قبل آگاه بود طی فرمانی هرگونه عقب نشینی عمومی را ممنوع ساخت و از سربازان ورماخت خواست در همان نقطهای که پیش رفتهاند، بمانند و آرایش دفاعی خارپشتی بگیرند و گامی به عقب بر ندارند. گودریان که دستور ممنوعیت از هر نوع عقب نشینی را مغایر با آموزشهای نظامی میدید، آشکارا از این فرمان انتقاد نمود. به دنبال کنفرانسی که دسامبر ۱۹۴۱ به منظور پیشبرد عملیات طوفان جهت تصرف مسکو در ستاد هیتلر بین او و گودریان در گرفت فرمانده عالی تانک نتوانست خداوند جنگ نازی را نسبت به ادامه تعرض با توجه به وضع افراد که در شرف یخ زدگی بوده و امکانات تدارکاتی ضعیف و اوضاع اسفبار لجستیکی قانع سازد و پس از تغییر فرماندهی عالی جبهه و انتصاب ارتشبد فن کلوگه و به دنبال عقب نشینی گودریان به مواضع قابل دفاع تر علی رغم مخالفت هیتلر با هر گونه عقب نشینی در واپسین روزهای زمستان آن سال و بر اساس گزارش ارسالی از سوی کلوگه در بیست و پنجم دسامبر، آدولف هیتلر وی را از فرماندهی برکنار کرد و کارت تبریک نمک ناشناسانه عید میلاد مسیح را برای جسورترین فرماندهاش ارسال داشت که بیشتر از هرکس دیگری پیشوای آلمان پیروزیهایش را مدیون او بود و بدین سان ارتش آلمان از وجود این فرمانده جسور در نبرد استالینگراد و نبرد کورسک که نقطه عطف جنگ جهانی دوم بود، محروم گردید. هیتلر شکست ورماخت در انهدام ماشین جنگی شوروی را در پای دروازههای مسکو را به نام گودریان و سایر امرای ارتش همچون سپهبد اریش هاپنر نوشت. اما پیشوا بیش از هر فردی در شکست ارتش هایش مقصر بود زیرا او مسبب اصلی حرکت دیرهنگام واحدهای آلمانی برای تصرف مسکو بود و فرصت طلایی جهت تقویت خطوط دفاعی مستحکم پیرامون پایتخت شوروی را برای استالین و استاوکا ایجاد نموده بود و مجموعه قوای آفندی که از نظر برتری عددی دستکم باید سه برابر مدافعین باشند را فراهم نساخته بود و تعداد سربازان آلمانی مامور تصرف مسکو از تعداد مدافعان کمتر بود.
پس از اخراج گودریان، او نزد همسرش و املاکش بازگشت. در سپتامبر ۱۹۴۲، زمانی که اروین رومل به دلیل مشکلات جسمانی در آلمان به سر میبرد، ستاد کل ارتش به گودریان به عنوان تنها کسی که میتواند به طور موقت جایگزین اروین رومل گردد، پیشنهاد فرماندهی قوای موجود در آفریقا را نمود اما گودریان قاطعانه پاسخ منفی داد. پس از شکست آلمان در نبرد استالینگراد در فوریه ۱۹۴۳، گودریان به سمت بازرس کل نیروهای زرهی منصوب شد. در این مسئولیت، گودریان به بازسازی و مدرنیزه کردن نیروهای زرهی و نظارت بر طراحی و تولید تانک و آموزش نیروهای زرهی مشغول شد. او گزارشهای خود را به طور مستقیم به آدولف هیتلر ارائه مینمود.
با توجه به گزارش های گودریان، هیتلر متقاعد شد که بسیاری از زمینههای جدید، طراحی و تولید تانک بیش از حد متنوع بوده و این امر منجر به ایجاد مشکلات لجستیکی و تعمیر و نگهداری گسترده برای نیروهای آلمانی در روسیه شده است. لذا گودریان ترجیح داد به جای تعداد زیادی از تانکهای مارک ۳ و ۴، میتوان از تعداد کمتری از تانکهای سنگین تر مانند تانک ببر که دامنه عملیاتی بیشتری در خارج از جاده به ویژه در استپهای پر از گل و لای روسیه استفاده نمود. او سریعا روابط نزدیکی با آلبرت اسپیر، وزیر تسلیحات آلمان برقرار ساخت و در کنار هم موفق شدند نرخ ساخت تانک در هر ماه را به طرز چشمگیری افزایش دهند. همچنین بسیاری از اصلاحات تانکهای در حال ساخت، شخصاً توسط گودریان که به صورت خستگی ناپذیر از کارخانهها و دیگر مراکز تولید بازدید مینمود صورت پذیرفت.
بعد از ترور ناموفق آدولف هیتلر در بیستم ژوئیه ۱۹۴۴ به وسیله سرهنگ کلاوس فن اشتافنبرگ(Claus von Stauffenberg)، گودریان رییس ستاد نیروی زمینی شد. گودریان همواره در مقابل تصمیم خودسرانه آدولف هیتلر میایستاد که در نهایت، مجموعه طولانی بحث و جدل بی پایان با هیتلر منجر به اخراج گودریان در مارس ۱۹۴۵ گردید. در واپسین دیدار، پیشوا اظهار داشت حفظ سلامت جسمی شما مرا ملزم میدارد که شما را بی درنگ به مرخصی استعلاجی بفرستم. معمولاً مشکلات پزشکی در رایش سوم هنگامی مورد استفاده قرار میگرفت تا به عنوان پوشش خارجی حذف مدیران اجرایی و فرماندهان عالی رتبه قرار گیرد. اما آنچه از قرائن و خاطرات خود گودریان آشکار است او واقعا دچار نارسایی قلبی شده بود. کمی بعد سرلشکر کربس جانشین گودریان گردید.
پس از پایان جنگ در ۱۰ مه ۱۹۴۵، گودریان همراه باقیمانده پرسنل زرهی خود به نیروهای آمریکایی تسلیم شد و مدتی را در بازداشت به سر برد و علیرغم درخواست استرداد لهستان و شوروی، او از اتهام جنایات جنگی در دادگاه نورنبرگ تبرئه شد و اعمال و رفتار گودریان مطابق با عملکرد یک سرباز حرفهای شناخته شد. هنگامی که گودریان زندانی جنگی متفقین بود، بیوگرافی خود و شرح نبردهایش را منتشر کرد و در ژوئن سال ۱۹۴۸از زندان آزاد شد. پس از تشکیل دولت آلمان غربی در اوایل ۱۹۵۰ گودریان در ارائه مشاوره جهت تاسیس ارتش نوین آلمان موسوم به بوندس وهر مشارکت نمود.
گودریان تفکرات خود را بر پایه جابه جایی سریع نیروها در میدان نبرد گسترش داد. زمانی که ایدههای او مورد توجه هیتلر قرار گرفت شروع به نگاشتن کتابی با عنوان Achtung Panzer، مواظب تانکها باشید نمود. به طور کلی این کتاب شامل طرحهای گودریان در زمینه جنگ متحرک به وسیله پیشروی هماهنگ نیروها که هرگز به دشمن فرصت متجمع شدن دوباره را نخواهد داد، بود. گودریان در سلسله مراتب ورماخت با مشکلات عدیدهای رو به رو بود بسیار از فرماندهان سالخورده ورماخت که هنوز اعتقاد به تاکتیکهای کلاسیک بودند در مقابل نقشههای نو و تازه او جبهه میگرفتند. گودریان ایدههای مبتکرانه و بی سابقهای داشت و با سرسختی ایدههای خود را بر اندیشه امرای ارتش غالب ساخت. گودریان از نظر شخصی مردی شوخ طبع، شاد و علاقمند به شکار گوزن بود.
هـاینتس گودریان، نابغه نبردهای زرهی جنگ جهانی دوم، در ۱۴ مه ۱۹۵۴ مه در سن ۶۵ سالگی و دقیقا چهارده سال پس از شکافتن خطوط ارتش فرانسه، چشم از جهان فرو بست و برترین استرتژیست نبردهای زرهی جهان به تاریخ پیوست و پیکرش در شوونگو در جنوب باواریا به خاک سپرده شد.