ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

استیو پاول جابز بنیانگذار اپل

 استیو پاول جابز، بنیانگذار اپل

 استیو پاول جابز، بنیانگذار اپل

استیو پاول جابز (Steven Paul Jobs)

مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت  اپل

متولد:  ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا

وفات:  ۵  اکتبر ۲۰۱۱  پالو آلتو، ایالات متحده آمریکا

محل زندگی:  سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا

ملیت:    آمریکایی

دستمزد: ۱ دلار آمریکا

دین:     بودایی

همسر:   لورن پاول

فرزندان:   ۴

والدین:  پل و کلارا جابز

استیو جابز بعنوان یک عرب آمریکایی، فرزند پدری سوری و مسلمان به نام عبدالفتاح  جان جندلی ، استاد دانشگاه در زمینهٔ علوم سیاسی، است. عبدالفتاح  در سال ۱۹۵۵ به سان فرانسیسکو رفت و رابطه‌اش با یک دانشجو به نام جوآن کارول شیبل، منجر به تولد استیو در شهر گرین‌بی در ایالت ویسکانسین ایالات متحده شد.

جوآن ، مادر استیو تصمیم گرفت زوجی پیدا کند تا استیو را به عنوان فرزندخوانده قبول کنند لذا مادر استیو تماسی با پل و کلارا جابز گرفت که  این زوج بی‌درنگ  این پیشنهاد را پذیرفتند. پل جابز، مکانیک یک کارخانه تولید کننده لیزر بود و کلارا جابز یک حسابدار بود. مادر استیو بعد از فهمیدن این مطلب، تا چند ماه حاضر نشد اوراق قانونی فرزندخواندگی را امضا کند، ولی با این تعهد که خانواده جابز او را به کالج خواهند فرستاد، سرانجام قبول کرد که فرزندخواندگی را به آنها بسپارد. نام استیو پاول را در واقع نامادری و ناپدریش  برای او انتخاب کردند. استیو، یک خواهر از پدر و مادر واقعی‌اش دارد به نام مونا سیمسپون او یک نویسنده‌است و با ریچارد اپل Richard James Appel که یکی از نویسندگان سریال محبوب سیمپسون‌ها است، ازدواج کرده‌است و دو فرزند دارد. استیو و مونا در کودکی با هم ملاقات نکرده بودند، اما حالا رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند

پل جابز، مقدمات ابتدایی الکترونیک را  از همان کودکی به پسرش آموزش داد و کلارا  نیز به او خواندن را پیش از رفتن به مدرسه آموخت. دوران ابتدایی برای استیو خسته‌کننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیت‌های بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با توانایی‌هایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد می‌کند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند. یکی از علایق جابز در دوره نوجوانی شرکت در سخنرانی‌های شرکت hp بود، در همین جلسات بود که با جوان ۱۸ ساله‌ای آشنا شد، این شخص کسی نبود جز استیو وزنیاک، کسی که بعدها بهترین دوست و شریک و همکارش شد. در سال ۱۹۷۲، جابز از دبیرستان هومستید در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا فارغ‌التحصیل شد و در کالج رید در شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کرد اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد. سپس همراه دوستش استیو وزنیاک، به عنوان کارمندان تابستانی، در شرکت Hewlett-Packard استخدام شد.

در سال ۱۹۷۲، استیو در کالج رید Reed در پورتلند ارگان مشغول به تحصیل شد، کالج رید یکی از بهترین کالج‌های آن زمان و در عین حال کالج گرانی بود، طوری که نامادری و ناپدری استیو برای انجام تعهدشان مجبور شدند، همه پس‌اندازشان را خرج کنند. اما بعد از فقط یک نیم سال، استیو ترک تحصیل کرد، چرا که به عرفان و تصوف شرقی علاقمند شده بود ونمره‌هایش چنگی به دل نمی‌زد. با این همه، او در بعضی از کلاس‌های این کالج مثل کلاس خوشنویسی شرکت می‌کرد، اتفاقا او ابراز نظر کرده است که اگر در همین کلاس‌های خوشنویسی شرکت نمی‌کرد، سیستم عامل مکینتاش فونت‌های متناسب و زیبای کنونی را نمی‌داشت.

در همین زمان بود که استیو جابز برای گذران زندگی و برای خرید غذا مجبور شد کارهای بدنی بکند، کارهایی مثل برگرداندن شیشه‌های نوشابه تا از این طریق ۵ سنت به دست آورد. تنها دلخوشی‌ جابز در آن زمان این بود که هر یکشنبه ۷ کیلومتر پیاده طی کند تا یک وعده غذای خوب در یک محل مناسب بخورد.

در زمستان ۱۹۷۴، او به کالیفرنیا بازگشت و به همراه استیو وزنیاک، حضور در جلسات انجمن رایانه هوم‌برو را آغاز کرد. جابز شغلی به عنوان یک تکنیسین در شرکت آتاری، سازنده رایانه و دستگاه بازی رایانه‌ای که آن روزها محبوب بود، یافت. وظیفهٔ استیو در شرکت آتاری ، ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی به نام  Breakout بود. بر طبق گفتهٔ نولان باشنل (بنیانگذار آتاری) جایزه‌ای ۱۰۰ دلاری به ازای هر تراشه‌های که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف می‌شد، داده می‌شد. استیو که علاقه و دانش اندکی در طراحی صفحه مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک قول و قراری گذاشت که اگر او بتواند صفحهٔ مداری با حداقل تعداد تراشه‌ها طراحی کند، جایزه‌ای که از آتاری دریافت می‌کنند را بین خودشان تقسیم نمایند. این پروژه انجام شد و با وجود حیرت فراوان مسوولین آتاری، وزنیاک توانست که تعداد تراشه‌های استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ عدد کاهش دهد. متاسفانه، وزنیاک طراحی را به حدی فشرده انجام داده بود که تولید دستگاه نهایی بر روی خط مونتاژهای آن دوران ممکن نبود.

در همان زمان با شخصی به نام جان دراپر آشنا شد، دراپر راهی برای هک کردن خطوط مخابراتی شرکت مخابراتی AT&T با تولید اصواتی با فرکانس خاص پیدا کرده بود. استیو و دراپر تصمیم گرفتند که وسیله‌ای به نام جعبه آبی blue boxes بسازند که خریدارانش می‌توانستند با استفاده از آن تماس‌های قاچاقی رایگان از راه دور برقرار کنند. آنها چندین ماه قبل از اینکه این وسیله غیرقانونی شود، آن را با قیمتی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار می‌فروختند.

در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بودند، استیو وقتی کامپیوتری که وزنیاک برای استفاده شخصی خودش ساخته بود را  دید ، تلاش کرد که  او را متقاعد کند که شرکتی برای ساخت و بازاریابی کامپیوتر تأسیس کنند. استیو جابز با فروش ون فولکس واگن و وزنیاک با فروختن ماشین حساب hp، هر کدام مبلغ ۵۰۰ دلار برای سرمایه اولیه شرکت جور کردند و استیو جابز به همراه استیو وزنیاک و رونالد وین شرکت رایانه‌ای اپل را در اول آوریل سال ۱۹۷۶ در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند اما رونالد وین مدت کوتاهی کنار جابز و وزنیاک ماند و آن‌ها ترک کرد.

هدف اولیه آنها در این شرکت این بود که فروش مدارهای الکترونیک بود، اما بعدا استیو و وزنیاک شروع به سر هم کردن کامپیوترهای شخصی و فروش آنها شدند. اولین رایانهٔ شخصی‌ای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I نام داشت. قیمت این رایانه ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود. در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔٔ اپل II را معرفی کردند که این رایانه به موفقیتی عظیم در بازار رایانه‌های خانگی تبدیل شد و شرکت اپل را به یکی از بازیگران صنعت در حال تولد رایانه‌های شخصی تبدیل کرد. در دسامبر ۱۹۸۰، شرکت رایانه‌ای اپل به شرکت سهامی عام تبدیل شد و با شاخص ابتدایی عرضهٌ عمومی (IPO) بالایی که کسب نمود، قدرت و نفوذ جابز بیش از پیش افزوده گشت. در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔ اپل III را معرفی کرد که این رایانه با موفقیت کمتری در بازار مواجه شد.

هم‌زمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش‌طلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کرد که به‌عنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود:

می‌خواهی که باقی زندگی‌ات را صرف فروختن آب‌ و شکر بگذرانی یا می‌خواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟

در همان سال شرکت اپل، رایانه اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود پیشرفته بودن از نظر فناوری از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد. اما سال ۱۹۸۴ سال معرفی رایانه مکینتاش بود. در ۲۲ ژانویه سال ۱۹۸۴، در زمان مسابقه سوپر باول Super Bowl (مسابقه‌ای که هر سال بین قهرمان کنفرانس آمریکایی و قهرمان ملی فوتبال آمریکایی برگزار می‌شود)، در زمان استراحت کوارتر سوم، یک تبلیغ تلویزیونی جالب برای تبلیغ کامپیوترهای اپل پخش شد که شاید بتوان آن را یکی از جالب‌ترین تبلیغ‌های تلویزیونی تاریخ دانست. کارگردان این تبلیغ تلویزیونی ، ردیلی اسکات ، کارگردان بلندآوازه هالیوود بود، در آن زمان ردیلی اسکات خودش را با ساختن تیغ برنده Blade Runner معروف کرده بود.

در این تبلیغ یک زن ورزشکار که کفش‌های و لباس ورزشی قرمز به تن دارد نشان داده می‌شود که وارد جهان تخیلی که جورج اورول در اثر جاودانه ۱۹۸۴ خلق کرده، می‌شود، به سمت صفحه‌ای که در آن برادر بزرگ در حال صحبت است، می‌دود و چکشی به سمت او پرتاب می‌کند.(برادر بزرگ در این تبلیغ به صورت تلویحی به شرکت IBM اشاره دارد) به دنیال محو شدن تصویر برادر بزرگ، پیامی به روی صفحه می‌آید:

در ژانویه ۱۹۸۴، اپل، مکینتاش را معرفی خواهد کرد و شما مشاهده خواهید کرد که ۱۹۸۴ مثل ۱۹۸۴ نخواهد شد.

به دنبال این پیام نوشتاری، لوگوی چند رنگ اپل در یک پس زمینه سیاه‌رنگ به نمایش گذاشته شد. در ۲۲ ژانویه، در نشست سالانه سهامداران، جابز سیستم عامل مکینتاش را به حضار هیجان‌زده معرفی کرد،این سرآغاز شوهای معروف جابز بود و چنان غوغایی در نشست بلند شد که صحنه را حاضران در آن جلسه، به بودن در مرکز جهنم تشبیه می‌کنند.

مکینتاش به نخستین کامپیوتر موفق از لحاظ تجاری مبدل شد، کامپیوتری که رابط کاربری گرافیکی داشت و البته از Xerox PARC به مقدار زیادی الهام گرفته بود.

این رایانه اولین رایانه‌ای بود که واسط گرافیکی کاربر داشت و از نظر تجاری به موفقیت دست یافت. تولید و توسعهٔ مک توسط جف راسکین آغاز شده بود و گروه تولید و توسعه این رایانه در اپل تحت تأثیر فناوری‌ای بودند که توسط آزمایشگاه‌های زیراکس در پالوآلتو تولید شده بود ولی هنوز به شکل تجاری ارائه نشده بود. موفقیت رایانهٔ مکینتاش شرکت اپل را متقاعد کرد که تولید رایانهٔ اپل II را به نفع خط تولید جدید مکینتاش متوقف کند که این مساله تا به امروز ادامه یافته‌است.

جابز با اینکه رهبر کاریزماتیک و موفقی برای اپل بود، ولی کارکنان اپل در آن زمان او را یک مدیر نامنظم و مستبد می‌دانستند. این موضع در کنار کسادی بازار در اواخر سال ۱۹۸۴ باعث شد که رابطه جابز با شولی به هم بخورد و سرانجام در پی یک کشمکش قدرت، شولی جابز را از شغلش در اپل به عنوان رئیس قسمت مکینتاش برکنار کرد.

خود جابز در مورد اخراجش گفت:

چرا غمگین باشم، من آدم نادرستی را استخدام کردم، او هر چیزی را که من ظرف ۱۰ سال درست کردم و به وسیله من شروع شد، از بین برد. این غم‌انگیزترین قسمت ماجرا نیست. اگر اپل سمت و سویی بر خلاف آن چیزی که من می‌خواستم به خود گرفته، ‌من آن را با مسرت ترک می‌کنم.

جابز که خود را برکنارشده از شرکتی می‌دید که خود تأسیسش کرده بود، همه سهامهایش را در اپل به جز یکی فروخت. او این تک سهام را به صورت نمادین  و شاید به خاطر اینکه به عنوان یک سهامدار، اخبار مربوط به سهام شرکت را دریافت کند و حق شرکت در جلسه سهامداران را داشته باشد، نزد خود نگه داشت.

جابز در سال ۱۹۸۵ با سرمایهٔ ۷ میلیون دلار شرکت رایانه‌ای دیگری را با نام  Next Computer  ایستگاه کاری نکست بنیان گذاشت.  اولین محصول این شرکت نیز مانند رایانه اپل لیزا از نظر فناوری پیشرفته بود اما به دلیل هزینه‌های بالای فناوری، هیچوقت قادر به ورود به جریان اصلی بازار نشد. برای کسانی که می‌توانستند هزینه‌های بالا را بپردازند خدمات این شرکت مطلوب بود و معمولاً پس از ارائه شدن به بازار باعث پیروی دیگر شرکت‌ها در آن زمینهٔ خاص نیز می‌گشت به‌عنوان مثال یکی از مهم‌ترین موفقیت‌های این شرکت سامانهٔ تولید و توسعهٔ نرم‌افزار مبتنی بر روشهای شی‌گرا بوده‌است جابز معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزه‌های دانشگاهی و علمی روی می‌آورد چرا که فناوری‌های جدید موجود در این محصولات بدیع و آزمایشی بوده و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند. از این دسته محصولات می‌توان به هستهٔ ماک (Mach Kernel)، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال (DSP) و پورت اینترنت توکار (Built-in) اشاره کرد.

در سال ۱۹۸۶ جابز و ادوین کتمول با همراهی هم استودیوی پویانمایی پیکسار را بنیان نهادند.  این شرکت که در زمینهٔ پویانمایی رایانه‌ای فعالیت می‌کند در کالیفرنیا قرار دارد.  این شرکت حول بخش گرافیک رایانه‌ای لوکاس فیلم شکل گرفت. این بخش را جابز به یک سوم قیمت مشخص شده به مبلغ ۱۰ میلیون دلار از جرج لوکاس خریده بود.  پیکسار یک دهه بعد با ساخت فیلم‌های پیشرویی مانند داستان اسباب‌بازی معروف و موفق گردید که جابز تهیه‌کننده اجرایی این فیلم بود. از آن زمان به بعد این شرکت فیلم‌های پویانماهای دیگری مانند زندگی یک حشره (۱۹۹۸)، داستان اسباب بازی ۲ (۱۹۹۹)، شرکت هیولاها (۲۰۰۱)، در جستجوی نمو (۲۰۰۳) و شگفت‌انگیزان (۲۰۰۴) را ساخته‌است که همهٔ آنها برندهٔ جوایزی بوده‌اند. فیلم‌های بعدی ساخته شده در این شرکت ماشین‌ها (۲۰۰۶)، راتاتویی (۲۰۰۷)، وال-ئی (۲۰۰۸)، بالا (۲۰۰۹)، داستان اسباب‌بازی ۳ (۲۰۱۰) بودند. در جستجوی نمو و شگفت‌انگیزان هر یک جایزه بهترین فیلم پویانمایی از آکادمی اُسکار را دریافت کرده‌اند.

جابز شرکت نکست را با وسواسِ کمال و عالی بودن به هر بهای ممکن اداره می‌کرد. این توجه فراوان به جزئیات در نهایت باعث نابودی بخش سخت‌افزار این شرکت شد، اما از سوی دیگر، به دنیا نشان داد که جابز می‌تواند یک رایانهٔ مکینتاش را طراحی کند که از نمونهٔ اصلی‌اش (که توسط اپل طراحی و ساخته شده بود) بهتر باشد. از اینرو در سال ۱۹۸۸، شرکت نکست کامپیوتر NeXTcube را به بازار فرستاد، یک کامپیوتر مکعبی شکل که هر ضلعش ۳۰ سانتیمتر اندازه داشت و ۶۵۰۰ دلار قیمت داشت. رایانهٔ نکست‌کیوب (NeXTCube) پیاده‌سازی ایده فلسفی جابز در باره یک رایانهٔ بین شخصی (Interpersonal) بود که به نظر او به‌عنوان قدم بعدی پس از رایانه‌های شخصی مطرح می‌شد

کامپیوتر NeXTcube از آن جهت مشهور شد و نامش در تاریخ کامپیوترماندگار شد که تیم برنرزلی، نخستین سرور کامپیوتری جهان را با استفاده از همین کامپیوتر برپا کرد و با همین کامپیوتر بود که برنرزلی نخستین مرورگر جهان را نوشت، تیم برنرز لی در سازمان اروپایی پژوهشهای هسته‌ای (CERN)، سامانهٔ اصلی وب جهان پهنا را بر روی یک ایستگاه کاری رایانهٔ نکست ایجاد کرد. تاکید جابز بر این نکته که افراد عادی هم باید بتوانند برنامه‌های کاربردی Mission-Critical بنویسند، بنیان برنامه‌ای کاربردی به نام سازندهٔ رابط کاربر  Interface Builder گشت که  برنرزلی  با استفاده از آن توانست برنامه‌ای با نام WorldWideWeb   را بنویسد.

در زمانی که ایمیل فقط به معنی ارسال متن‌های ساده نوشتاری بود، جابز در شرکت نکست، سیستم ایمیل NeXTMail را معرفی کرد، تنها سیستم ایمیلی که در آن زمان امکان ارسال گرافیک و صوت را به همراه ایمیل می‌داد.

در سال‌های اولیه و در میانه دهه 90 ، اتکای اپل به نرم‌افزارهای کهنه و سوءمدیریت درونی در شرکت ، بخصوص در مورد ناتوانی آن برای انتشار نسخه‌ای به‌روزرسان عمده برای سیستم‌عامل رایانه‌هایش، در اوایل و میانهٔ دهه ۱۹۹۰ میلادی این شرکت را به ورشکستگی نزدیک نمود. در سال ۱۹۹۶ میلادی، اپل اعلام کرد که مایل است شرکت نکست را به قیمت ۴۲۹ میلیون دلار بخرد. این معامله در اواخر سال ۱۹۹۶ اجرایی شد و جابز به شرکتی که خود تأسیس کرده بود بازگشت. در سال ۱۹۹۷ با از بین رفتن اطمینان هیات مدیره به جیل آملیو ، مدیر ارشد عملیاتی اپل در آن زمان، جابز مدتی به‌عنوان مدیر موقت برگزیده شد. به هنگام بازگشت به اپل و بدست گرفتن مجدد رهبری این شرکت ، جابز از عنوان "iCEO" (مخفف interim chief executive به معنی مدیر عامل موقت) که در آن CEO در زبان انگلیسی مخفف مدیر ارشد عملیاتی است، را استفاده کرد.  در ماه مارس سال ۱۹۹۷ جابز بطور ناگهانی تعدادی از پروژه‌ها مانند اپل نیوتن، سایبر داگ و اپن داک را لغو کرد. در ماه‌های بعدی، بسیار از کارمندان دچار این ترس شدند که در صورت برخورد کردن به جابز ممکن است  بی‌کار شوند. واقعیت این بود که تعداد افرادی که عذرشان توسط استیو از شرکت خواسته می‌شد اندک بود، ولی چند نفر قربانی کافیست تا ترس به دل کل اهالی شرکت بیافتد.

با خرید نکست به وسیله اپل، سیستم عامل NeXTSTEP این شرکت تکامل پیدا کرد و به سیستم عامل مکینتاش تبدیل شد. تحت راهنمایی جابز و با معرفی محصولات تازه‌ای همچون iMac فروش شرکت به میزان زیادی افزایش یافت. سرانجام  ریاست موقت جابز بر اپل، تبدیل به ریاست دائمی شد،

در سال‌های اخیر، این شرکت با گسترش در حیطه‌های مختلف مواجه بوده‌است. با معرفی دستگاه قابل حمل پخش موسیقی آی‌پاد، رایانهٔ لوحی آی پد، نرم‌افزار موسیقی دیجیتال آی‌تیونز و فروشگاه موسیقی آی‌تیونز، شرکت اپل ، تاخت و تازی در زمینه دستگاه‌های شخصی الکترونیکی و موسیقی ، به راه انداخته‌است.

جابز سالها با حقوق یک دلار در سال برای اپل کار می‌کرد و این باعث شد نام او به‌عنوان کم حقوق‌ترین مدیر ارشد عملیاتی در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. در سخنرانی افتتاحیهٔ نمایشگاه مک‌ورلد اکسپو در سانفرانسیسکو، حذف عنوان موقت از عنوان اداری جابز اعلام شد. باوجود اینکه حقوق او در اپل به شکل رسمی همان مقدار یک دلار در سال باقی مانده بود، او تعدادی هدیهٔ پربها از طرف هیات مدیرهٔ شرکت دریافت کرد. از جمله این هدایا می‌توان به یک هواپیمای جت ۹۰ میلیون دلاری و کمتر از ۳۰ میلیون سهام شرکت اشاره کرد که اولی در سال ۱۹۹۰ و دومی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ به او اعطا شده بود. بنابراین با وجود حقوق یک دلار در سال، از زحمات او در این شرکت بخوبی قدردانی شده بود.

جابز برای توانایی‌های خارق‌العاده‌اش در بازاریابی و کسب رضایت مشریان، هم‌زمان تشویق و نقد شده‌است و حتی به این توانایی‌ها، عنوان حوزه تحریف حقیقت داده‌اند که از جنبه‌ای دیگر به قیمت‌گذاری غیر رقابتی محصولات اپل (مانند قیمت بالای رایانهٔ G4) و اتخاذ تصمیماتی خارج از نیازهای بازار (مانند حذف رایانه‌های خانوادهٔ مکینتاش) نیز اشاره دارد. تمام تصمیمات جابز، موافقت عام را کسب نکرده‌اند، به‌عنوان مثال تلاش‌های اپل برای بازاریابی محصولاتش در دههٔ ۸۰ میلادی با وجود کیفیت عالی فناوری ، برای خریداران سهام غریبه بود و آنها به خرید سهام شرکت آی بی ام روی آورند و سهام اپل با افت قیمت مواجه شد. بعده‌ها نیز شرکت مایکروسافت با تولید و توسعهٔ واسط گرافیکی کاربر ویژهٔ خود، ویندوز، به سلطهٔ اپل بر این حیطه پایان داد.

در آگوست ۲۰۱۱ ، جابز از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد اما در سمت رییس هیات مدیره باقی ماند.  پس از استعفای جابز، سهام اپل در عرض ۵ ساعت به میزان ۵ درصد افت کرد و تیم کوک از مدیران ارشد اپل، جایگزین جابز شد. در استعفانامه‌ای که جابز به هیات مدیره اپل فرستاده، آمده‌است:

 من همواره به شما گفته بودم اگر روزی بیاید که نتوانم وظایف خود را به عنوان مدیر عامل اپل ایفا کنم، شما نخستین کسانی خواهید بود که از این موضوع مطلع شوید. متاسفانه چنین روزی فرا رسیده‌است 

استیو جابز در این نامه افزود:

استیو جابز خواهان کمال بود.  او همیشه مشتاق بود تا باپیش‌بینی نیازها و تمایلات، موقعیت تجارت و محصولاتشان حداقل در نوآوری و نوع ، پیشتاز صنعت فناوری اطلاعات باشد و معتقدم اپل خلاق‌ترین و درخشان‌ترین روزهای خود را پیش رو دارد.

دیدگاه‌های استیو جابز درباره  زندگی ، کوتاهی عمر و مرگ

همه ما زمان و فرصت کوتاهی روی زمین داریم. برای همین ما فقط فرصت داریم یکی دو کار را به انجام برسانیم. هیچ کس نمی‌داند چه قدر زندگی می‌کند. من هم نمی‌دانم. اما احساس می‌کنم باید تا جوانی هست هرچه می‌توانم این فکرها را به انجام برسانم پس همین که فکر می‌کنم به زودی می‌میرم، مهم‌ترین ابزاری است که کمکم می‌کند بهترین گزینه‌ها را انتخاب کنم.

بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم خدا هست. بعضی وقت‌ها هم می‌گویم نیست. به نظرم پنجاه پنجاه است. اما از وقتی فهمیدم سرطان دارم بیشتر به خدا فکر می‌کنم. احساس می‌کنم دلم می‌خواهد بیشتر باور داشته باشم که خدا هست. فکر می‌کنم یک جورهایی می‌خواهم به خودم بقبولانم که دنیای بعد از مرگ هم هست. یعنی وقتی می‌میری همه چیز تمام نمی‌شود. آن دانشی که انباشته‌ای،یک جورهایی از بین نمی‌رود  ولی بعضی وقت‌ها هم فکر می‌کنم زندگی کلید روشن و خاموش دارد. کلید را می‌زنی و رفته‌ای و برای همین هم دوست ندارم دستگاه‌های اپل کلید خاموش و روشن داشته باشند.

هیچ‌کس دوست ندارد بمیرد. حتی کسانی که دوست دارند به بهشت بروند، دوست ندارند بمیرند تا به بهشت برسند. با این حال مرگ مقصد نهایی همه ماست که کسی تاکنون نتوانسته از آن فرار کند.

استیو جابز که با لورِن پاوِل در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۹۱ ازدواج کرده‌است دارای سه فرزند هستند. همچنین، او دختری به نام لیزا بِرِنان جابزاز نامزد سابق‌اش  کریس بِرِنان دارد که هیچوقت بطور رسمی با هم ازدواج نکردند. استیو جابز در سن ۵۶ سالگی در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ حدود ساعت ۳ بعدازظهر در خانه‌اش در کالیفرنیا بر اثر عوارض ناشی از عودکردن بیماری‌اش (سرطان لوزالمعده) درگذشت و در یک قبرستان عمومی به نام آلتا مسا مموریال پارک در پالو آلتو به خاک سپرده شد.

اطلاعیه درگذشت استیو جابز توسط وبگاه اپل

ما عمیقا غمگین هستیم که اعلام کنیم که استیو جابز امروز درگذشت. استعداد، علاقه و انرژی استیو منبع نوآوری‌های بی شماری بود که زندگی همه ما را بهبود و غنا بخشید. جهان به خاطر وجود استیو به مراتب بهتر شد. بزرگترین عشق وی همسرش لاورن و خانواده‌اش بودند 

اندکی پس از اعلام مرگ جابز، شبکه‌های ABC، CBS و NBC برنامه‌های خود را قطع کردند و این خبر را پوشش دادند. روزنامه‌ها از سراسر دنیا این خبر را اعلام کردند و افراد مشهوری چون رییس جمهور آمریکا، باراک اوباما ، نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون ،   موسس مایکروسافت، بیل گیتس، و... برای درگذشت او بیانیه دادند.

پیام‌ تسلیت باراک اوباما

استیو یکی از بزرگترین نوآوران آمریکا بود. آنقدر شجاعت داشت که طور دیگری بیاندیشد، آنقدر جسارت داشت که بداند می‌تواند جهان را تغییر دهد، و آنقدر استعداد داشت که آن را عملی کند. او با ساختن یکی از موفق ترین شرکت‌های جهان از پارکینگ خانه اش، روحیه خلاق آمریکایی را به نمایش گذاشت. او با شخصی کردن کامپیوترها و قرار دادن اینترنت در جیب ما، انقلاب اطلاعات را نه تنها قابل دسترسی بلکه شهودی و لذت بخش کرد.... استیو دوست داشت بگوید هر روز را طوری زندگی می‌کند که انگار آخرین روز زندگی اش است. به همین خاطر، او زندگی را دگرگون کرد، بعضی صنایع را از نو تعریف کرد، و به یکی از نادرترین دستاوردها در تاریخ بشر دست یافت. او شیوه دیدن جهان، برای هر یک از ما را عوض کرد. جهان یک انسان صاحب بینش را از دست داده‌است و شاید هیچ تعریفی بالاتر از این نباشد که بخش بزرگی از جهان از طریق دستگاهی که او اختراع کرد، از درگذشت او آگاه شد.

پیام‌ تسلیت آرنولد شوارتزنگر

استیو هر روز زندگی اش را با  رویای کالیفرنیا زندگی کرد و جهان را تغییر داد و به همه ما الهام بخشید.