ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

توماس ادیسون

 

توماس ادیسون ، مخترع روشنایی

توماس ادیسون ، نگارستان

توماس آلوا ادیسون(۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱)

تولد: ۱۱ فوریه ۱۸۴۷ میلان، اوهایو ایالات متحده آمریکا

وفات: ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱ وست اورنج، نیوجرسی ایالات متحده آمریکا

والدین: ساموئل اوژن ادیسون (۱۸۰۴-۱۸۹۶) و نانسی ماتئوس الیوت(۱۸۱۰-۱۸۷۱)

توماس آلوا ادیسون مخترع و بازرگان بزرگ آمریکایی بود که اختراعات وی یکی از پایه های تحولات دنیای مدرن محسوب می شود و وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ رشته‌ای بود که با این اختراع خیره کننده ، نقطه عطفی در تاریخ بوجود آورد. بطوریکه آمریکائیان يكي از قهرمانان ملي كشور خود مي‌دانند. این که ادیسون ، در فرهنگ عامه ، مخترع برق نامیده میشود فرضیه درستی نیست چون ادیسون در رابطه با برق ، سازنده نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان و همچنین مخترع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الكتریكى میباشد و ازطرفی مخترع برق  مایکل فارادی است که علیرغم اینکه قبل از وی نیز تعدادی از دانشمندان به مسئله  برق توجه داشتند و حتی آزمایشاتی انجام داده بودند ولی کسی که توانست تحولی عظیم در مسئله  برق و الکتریسته ایجاد نماید ، مایکل فاردای بود  و فارادی بود که واحد ظرفيت الکتريکى در SI را ایجاد نمود ، موتور الکتریکی و القای الکترومغناطیسی را اختراع کرد و مفاهیم اولیه میدان الکترومغناطیس را در فیزیک بنیان نهاد. از اینرو مخترع برق و الکتریسیته ، مایکل فارادی است که اگر برای تنها یک روز برق نباشد شما با استفاده از UPS شاید چند ساعت را دوام بیاورید ولی با تمام شدن شارژ ذخیره تان ، چه اتفاقی خواهد افتاد آیا چرخه زندگی از حرکت باز نمی ایستد آیا با امکانات و شرائط امروزی و وابستگی و عادت ما به این شرائط ، حیات مختل نمی شود آیا این اتقاق باعث توقف همه دنیا نخواهد شد آنوقت يادمان مي‌آيد كه مایکل فارادی بعنوان مخترع برق وتوماس اديسون بعنوان مخترع لامپهای الکتریکی وسیستم توزیع نیروی الکتریسیته ، چه خدمت بزرگي به بشريت كرده اند.

ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی محسوب میشود. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن، ماشین چاپ، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا بهینه شدند. ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت، بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.  اختراع كردن بهترين چيزي بود كه اديسون به آن علاقه داشت. او ابتدا مي انديشيد كه اشياء پيرامونش چگونه كار مي كنند، سپس فكر مي كرد كه چگونه مي تواند كاري كند كه آنها بهتر عمل كنند؛ كه به آن الهام مي گويند. اما قسمت مشكل كار اينجا بود كه اديسون بايد ايده هايش را در عمل پياده مي كرد. او انواع چيزها را استفاده مي كرد تا در نهايت، آن چه را كه دقيقاً مي خواست، پيدا كند. خود او آن را سخت كاركردن و نااميد نشدن مي دانست. او مي گفت :

اختراع يك درصد الهام گرفتن و 99 درصد پشتكار و جديت است 

توماس آلوا اديسون، روز 11 فوريه 1847 ، در شهر ميلان در ايالت اوهايوي آمريكا به دنيا آمد. زمانى كه ادیسون 7 ساله بود، خانواده اش به میشیگان نقل مكان كردند. توماس بیش از یک سال نتوانست به مدرسه برود  او كودكي بود كه به دليل فقر طبقاتي از رفتن به مدرسه محروم مي‌شود و در منزل، نزد مادرش خواندن و نوشتن را مي‌آموزد.4 سال بعد، توماس به عنوان پسر بچه فروشنده روزنامه و شیرینى و ساندویچ و آب نبات در قطار بین پورت هورون و دیترویت مشغول به كار شد. این شغل وقت چندانى از وى نمى گرفت و او مى توانست به اندازه كافى به كارهاى دیگر مشغول شود. او که برای فروش اجناس خود مرتباً با ترن میان پورت‌هرون و دیترویت در رفت و آمد بود، توانست از شرکت راه‌آهن نمایندگی توزیع یک روزنامهٔ دیترویتی را بدست آورد و با پس‌انداز حاصله از فروش روزنامه، توانست يك دستگاه ماشين چاپ دست دوم بخرد.  او دستگاهش را در یک واگن بارکشی نصب کرد و در سن پانزده سالگی اولین شمارهٔ روزنامهٔ خود را با نام هرالد هفتگى منتشر ساخت. این نشریه که تمام کارهایش را خود ادیسون انجام می‌داد، نخستین و تنها روزنامه‌ای بود که در یک قطار در حال حرکت حروفچینی و چاپ می‌شد.

او در سال 1862 هفته نامه خود به نام هرالد هفتگى را منتشر ساخت. علاوه بر این، ادیسون یك دوره كارآموزى به عنوان تلگرافیست را گذراند و طى سال هاى 1863 تا 1868 در همین رشته به كار خود ادامه داد.

در سال ۱۸۶۲ م. وی اتفاقاً با تلگراف که در آن زمان وسیلهٔ نوظهوری بود آشنا شد و با وجود کم‌شنوایی چندی بعد توانست در ادارهٔ راه‌آهن به‌عنوان تلگرافچی شغلی برای خود بیابد و با تمرین زیاد یکی از چابک دست‌ترین مأموران تلگراف در آمریکا شود.

در 21سالگی ادیسون نخستین اختراع خود را كه یك دستگاه شمارش برگه هاى راى ( دستگاه الکتریکی شمارش آراء) بود، در سال 1868 به ثبت رساند. اما این دستگاه در كنگره آمریكا مورد استفاده قرار نگرفت؛ چرا كه این هراس وجود داشت كه بتوان در كار آن تقلب كرد. آن دستگاه فروش نرفت و او تصمیم گرفت که دیگر تا احتیاج و تقاضای عامه ایجاب نکند به فکر اختراع دیگری نیفتد. ولی از آنجا كه وي علاقه داشت كاري كند تا همه چيزهاي اطرافش بهتر عمل كنند، مادرش به او اجازه داد تا لابراتواري در خانه راه بيندازد جایی كه می توانست ایده ها و نظریاتش را آزمایش كند. او بسیاری از چیزها را در همین آزمایشگاه اختراع كرد.

در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد.

توماس ادیسون در سال 1871 با خانم مرى استیل ول (M .Stillwell) ازدواج كرد و در همین سال هم نخستین ماشین تحریر را اختراع نمود. در این دوره او در یك آزمایشگاه در نیوجرسى كار مى كرد.  او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ منلوپارک نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز برای خود برپا نمود و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف،  یک سيستم پيشرفته نمايشگر اطلاعات بورس را اختراع كرد.

تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند. البته اديسون تنها  یک مخترع نبود بلكه در زمينه‌هاي سازماندهي چندين كمپاني صنعتي نقش مهمي داشت. يكي از مهم‌ترين تشكيلاتي كه او به وجود آورد امروزه به نام شركت جنرال الكتريك در سراسر دنيا معروف است.

گرامافون

از قدیم الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده‌است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م.) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملاً ً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده ارز بین می‌رفت. در تاریخ هجدهم ژوئیه سال 1877 ، اديسون موفق به ساخت وسيله‌اي شد كه قادر بود صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. ضبط صوت ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبی ِدور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را جادوگر منلوپارک لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م.) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخره امیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.

لامپ الكتريكي

معروفترین اختراع ادیسون، چراغ حبابی بود. در آن زمان، مردم برای روشن كردن خانه هایشان از چراغ های نفتی و گازی استفاده می كردند البته سابقه سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال 1854 م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (1875م.) و جوزف سووان (1878 م.) مدل‌های دیگر چراغ‌های ا لکتریکی را ارائه کردند. در این زمان والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانه بازارکرده بود که نمونه‌ای از آن به دست ادیسون رسید (1878 م.). دستگاه والیس تشکیل می‌شد از چارچوبی با یک حباب و دو میله فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود .عبور جریان برق از میله‌ها باعث می‌شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار ‌شود. این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال‌هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی‌برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال ماده مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود. ادیسون مدت زیادی بر روی ایده اش كار كرد. وی بسیاری از چیزها را مورد آزمایش قرار داد كه هیچ كدام عمل نمی كردند، اما هیچ گاه مایوس نشد و كارش را قطع نكرد؛ او به تلاش خود ادامه داد، تا روزی كه توانست آنچه را می خواست، بدست آورد و سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی‌شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده است.

او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب 31 دسامبر 1879 م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطه منلو پارک و جاده منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظره لامپ‌های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشه خود را برای تأسیس یک کارخانه بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد ، سرمایه‌داران پيشنهاد اديسون را پذيرفتند و در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ م. ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع لامپ روشنایی الکتریکی را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ‌) به ادیسون تعلق گرفت. دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م.) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به ایستگاه پرل استریت به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید که توانايي روشن كردن 500 لامپ را دارا بود. او در كنار این كار به اختراعات دیگر خود از جمله فیوز الكتریكى، دستگاه هاى اندازه گیرى و تكامل دیناموهاى ماشین هاى بخار پرداخت تا اینکه در سال1883 ، اختراع رشته هاى درخشان و لامپ هاى الكتریكى ، رسماً به نام او ثبت گردید.

چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتی رشته کربنی شده بود پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی‌حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره‌مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت ادیسووان را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.

همانطور که گفته شد، بیشتر اختراعات ادیسون حاصل تکمیل ایده‌های دیگران و کار دسته‌جمعی گروه بزرگی از تکنسین‌ها و کارمندانی بود که تحت نظارت او به تحقیق و آزمایش می‌پرداختند. لویس لاتیمر دستیار آفریقایی، آمریکایی ادیسون که در پروژهٔ چراغ الکتریکی نقش مهمی داشت، از جملهٔ این افراد است.اگر امروز کمتر نامی از کسانی مانند او به میان می‌آید، به این دلیل است که ادیسون غالبا همکاران خود را در افتخار و اعتبار اختراعاتش سهیم نمی‌کرد. با این همه شکی نیست که بدون قدرت سازماندهی و خصوصاً همت بلند ادیسون دست یافتن به این همه موفقیت ممکن نبود. نیکلا تسلا فیزیکدان بزرگ و یکی از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او برای حل مسائل می‌نویسد:

اگر ادیسون می‌خواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکارفراوان دانه به دانه رشته‌های کاه را کنار می‌زد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف شاهد بودم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبه‌ای کوچک می‌شد.

ادیسون خود نیز در این‌باره گفته است:

نوآوری عبارت است از یک درصد الهام روح و نود و نه درصد عرق ریختن و تلاش کردن.

تسلا دانشمندی شایسته و بهترین کارمند ادیسون بود. او ابتدا از طرف ادیسون مأمور شده بود تا راه‌های توسعهٔ سیستم‌های جریان مستقیم (DC) را بررسی کند اما چون پس از پایان کار ادیسون تعهدات مالی خود را زیر پا گذاشت تسلا تصمیم به ترک شرکت او گرفت. با پذیرش استعفای تسلا، ادیسون مرتکب اشتباه بزرگی شد چرا که چندی بعد تسلا با کشف جریان متناوب (AC) در برابر امپراطوری ادیسون و سیستم DC او قد علم کرد. او با حمایت جرج وستینگهاوس ، کارخانه‌دار معروف سامانه‌های چندفازی توزیع برق را برپایهٔ جریان AC تکامل بخشید که بسیار کارآمدتر از سیستم ادیسون بود. با وجود تبلیغات منفی جنرال الکتریک، جریان AC روز به روز رواج بیشتری یافت و سرانجام سلطه ادیسون را بر بازار صنایع الکتریکی درهم شکست.

سینما

در سال ۱۸۸۹م. یکی از کارمندان شرکت ادیسون به اسم ویلیام کندی لوری دیکسون نوعی دستگاه نمایش فیلم اختراع کرد که پنج سال بعد(۱۸۹۴م.) با نام تجاری کینه‌توسکوپ (متحرک نما) در نیویورک به معرض نمایش گذاشته شد. کینه‌توسکوپ دستگاهی بود که هرکس از سوراخ آن به درون می‌نگریست و دسته‌ای را می‌چرخاند، تصاویر متحرکی را مشاهده می‌کرد. این وسیله ابتدا به‌عنوان مکمل گرامافون و برای رونق بخشیدن به بازار آن طراحی شده بود وهدف آن بود که با افزودن امکان تماشای عکس متحرک، بر جذابیت گرامافون نزد خریداران افزوده شود.

با وجود اهمیت این اختراع، ادیسون یا دیکسون را نمی‌توان پایه‌گذار سینما دانست؛ کینه‌توسکوپ آنها بیشتر به ماشین شهر فرنگ شبیه بود و دریک زمان بیش از یک نفر نمی‌توانست از آن استفاده کند. چنین دستگاهی در عصر جدید که تودهٔ مردم به هیجان و سرگرمی‌های دسته‌جمعی نیاز داشتند چندان به کار نمی‌آمد. ایدهٔ بزرگ کردن تصاویر و بکارگیری پردهٔ نمایش هرگز به ذهن ادیسون نرسید چون همانطور که گفتیم از اختراع کینه‌توسکوپ مقصود دیگری داشت ولی حدود یک سال بعد لویی لومیر صنعتگر ثروتمند فرانسوی با ساختن دوربین فیلم‌برداری و پروژکتور و افتتاح اولین سالن سینما در گراند کافه پاریس (۲۸ دسامبر ۱۸۹۵م.) نخستین گام‌ها را برای علاقمند کردن مردم به این پدیدهٔ نو برداشت. پس از گذشت چند سال، سالن‌های نمایش فیلم در اروپا و آمریکا آنقدر فراوان شده بود که ادیسون نیز چاره‌ای جز پیوستن به این جریان و کنار گذاشتن سینمای تک نفره‌اش ندید. ادیسون در تبدیل سینما به رسانه‌ای همگانی و صنعتی سودآور نقش مؤثری ایفا کرده است. فیلم استاندارد ۳۵ میلیمتری با چهار روزنه در لبهٔ هر فریم که هنوز مورد استفاده قرار می‌گیرد از یادگارهای ادیسون است. وی همچنین مؤسس اولین استودیوی فیلمسازی دنیا (بلک ماریا در ایالت نیوجرسی) است که نخستین فیلم کپی رایت شدهٔ تاریخ سینما در این استودیو ساخته شد. او كوشید تا اختراع دوربین فیلمبرداری را به خود اختصاص داده و حق استفاده انحصاری از آن را به دست آورد، اما در روز 10 مارس 1902 ، ادعای او در یك دادگاه استیناف ایالات متحده رد شد.

فلوروسکوپ(Fluoroscopy)

ادیسون کسی بود که توانست این دستگاه را که کاربرد فراوانی در پزشکی دارد و عکس های رادیوگرافی بوسیله آن گرفته می شود را اختراع کند. وی این تکنولوژی را بر اساس کشفی که توسط رونتگن که در آن از صفحات نمایش باریم استفاده می شد که نتیجه آن عکس های غیر واضح بود اختراع کرد با این تفاوت که ادیسون از تنگستن کلسیم استفاده می کرد. اساس کار ادیسون امروز نیز مورد استفاده دانشمندان قرار می گیرد.

اديسون در روز 6 ژانويه 1931 درخواست نامه ثبت آخرين اختراع خود وسيله نگهدارنده اشياء هنگام آبكاري را به اداره اختراعات فرستاد، اما پيش از دريافت پاسخ خود ، در سال 1931 در وست ارنج در ايالت نيوجرسي و در سن 84 سالگي درگذشت.

درسی از ادیسون :

اديسون در سنین پيري ، يكي از ثروتمندان آمريكا به شمار ميرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد. اين آزمايشگاه، بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود. در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود. پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند.

پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر مي برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت: پسر تو اينجايي؟ مي بيني چقدر زيباست ،  رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است. من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است.  وای خداي من، خيلي زيباست ، كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟

پسر حيران و گيج جواب داد: پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني ، چطور ميتواني؟ من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته ای.

پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد. مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد. در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكر مي كنيم.

جملات حکیمانه توماس ادیسون

هیچ چیز واقعا خراب نیست حتی ساعتی كه از كار افتاده است چون حداقل دو بار در روز زمان را درست نشان می دهد. 

انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند. 

انسان هر چه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله ی شلوارش بیشتر می شود. 

ایمان باور کردن چیزی است که می دانی حقیقت ندارد. 

نبوغ یعنی یک درصد الهام گرفتن ونود ونه درصد عرق ریختن. 

تمام پیشرفتهای عالمگیر خود را مدیون تفكر منظم و یادداشت برداری دقیق هستم. 

من هفتصد بار اشتباه نكردم. من یك بار اشتباه نكردم من زمانی موفق شدم كه هفتصد راهی را كه موفقیت آمیز نبود اصلاح كردم. هر گاه راهی را كه عمل نمی كرد حذف كردم راهی را پیدا كردم كه كار می كرد. 

هیچ چیز در دنیا به اندازه عصمت و عفت زن را بالا نمی برد. 

اگر هر یک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم جدا شگفت زده می شدیم. 

افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد. 

امید همان قدر برای انسانها اهمیت دارد که بال برای پرندگان. 

انسان در هر سنی که از کار بازماند بهتر است که بعد بی درنگ بمیرد. 

بسیاری از ناکامی‌ها ناشی از این است که هنگام تسلیم شدن نمی‌دانید که تا چه حد به موفقیت نزدیکید. 

اگر می خواهید در زندگی موفق باشید، استقامت و پشتکار را همراه صمیمی خود سازید. 

حجب و حیا نه تنها آرایش است، بلكه نگهبان فضیلت است. 

مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم ، مهم این است که در چه راستایی گام بر می داریم. 

لازمه موفقیت ،در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی وبدون وقفه بروی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید. 

انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است. 

من در زندگیم حتی یك روز هم كار نكرده ام، آنچه انجام داده ام، تفریح بوده است. 

آنان كه در زندگی پیروز و كامیاب شده اند، نخست از نظر فكر و روح، پیروز و كامیاب بوده اند. 

نیایش اگر به گونه  تهاجمی و با پافشاری و پی در پی انجام گیرد، به اجابت می رسد. 

همچون اسفنج كه آب را در بر می گیرد، شما هم اندیشه های خوب را در بر گیرید و آن را در خدمت هدف خویش قرار دهید. 

نام نیك پیراهنی است كه هرگز كهنه نمی شود. 

زنها اختراعهای بزرگی نكرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند. 

طعم بسیاری از شكست های زندگی را كسانی چشیده اند كه در دو قدمی كامیابی از تلاش خود دست كشیده اند. 

من شكست نخورده ام، تنها هزار راه حل پیدا كرده ام كه به كار نمی آیند. 

هر پیشرفت و موفقیتی از اندیشه سر چشمه میگیرد. 

من کار را از همان جایی که دگران رهایش کرده اند،آغاز کرده و دنبال میکنم. 

من نخواهم گفت هزار بار شکست خوردم ، خواهم گفت هزار راه شکست را کشف کردم.