ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

خاکسپاری حافظ شیرازی

خاکسپاری حافظ شیرازی

خواجه شمس‌الدین محمدبن بهاءالدّین حافظ شیرازی (۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران برابر قرن چهاردهم میلادی و یکی از سخنوران نامی جهان و همچنین یکی از بزرگ ترین افتخارات سرزمین جاوید ایران است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌ غزلیات حافظ شهرت دارند و به سبب گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی، شباهت شیوهٔ سخنش با ایشان مشهور است.

حافظ از مهم‌ترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود که به سبب عمق کلامش  در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه و طوفانی در محافل ادبی جهان غرب بپا کرد و مورد تحسین بزرگان ادبی جهان از آن زمان تاکنون بوده است.

هرساله در تاریخ 20 مهرماه مراسم بزرگ‌داشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود که این روز را روز بزرگ‌داشت حافظ نامیده‌اند. اما زمانی که این بزرگ مرد عرصه ادب، دنیا را بدرود گفت، اتفاقاتی در مراسم خاکسپاری ایشان افتاد که تاریخ آنرا در سینه خود حفظ کرده و شرمساری افراطیون بیخرد را در منظر جهانیان قرار داده است.

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ همانند فردوسی بزرگ، ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ این ﺷﺎﻋﺮ فرزانه ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و استدلال کردند که چون ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ.

ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺮﻣﯿﺨﯿﺰﻧﺪ که ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ فراوان، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.

ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ :

 

ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ

 

ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔــﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨــﻮﺍﻫﻨــﺪ ﻧﻮﺷــﺖ

 

ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ، ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ

 

ﻫــﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒـــﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸــﺖ

 

ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫوﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ

 

ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ

 

ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﮑﻨﻨﺪ. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﺣﺎﻓﻆ را ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ ﻧﺎﻣﯿﺪند.

ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ - ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ