بُرج دریایی اسکندریه و عجایب هفتـگانه
عجایب هفتگانه جهان به هفت اثر برتر معماری و مجسمه سازی دوران باستان اطلاق میشود که محصول نبوغ و كوشش عالي نوع بشر است كه با صرف هزينه هاي سنگين و طي مدتهاي مديد ساخته شده و قربانيان فراواني داده است وهريك از آنها در زماني ساخته و پرداخته شده اند كه جز ابزارهاي ساده و بسيار ابتدائي، چيزي در دست هنرمندان ودانشمندان زمان نبوده است.
اهرام مصر
باغ های معلق بابل
برج دریایی اسکندریه
مجسمه رودس
مجسمه زئوس
معبد دیان
مقبره موزول
بُرج دریایی اسکندریه
فانوس دریایی اسکندریه هفتمین مورد عجایب هفتگانه جهان است که در مصر قرار داشت. برجی که برفراز آن آتشی بود تا شبها راهنمای ملوانان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد. این بُرج در جزیره کوچک فاروس بنا شده بود و از همین جاست که کلمه فار به معنای چراغ دریایی را برای این نوع ساختمانها و منارههایی که چراغ دریایی بر فراز آن است به کار میبرند. در این بُرج 300 سنگر وجود داشت که اگر سربازان دشمن قصد نزدیک شدن به اسکندریه را داشتند، سربازان مصری می توانستند از آنجا به آنها تیراندازی کنند.
اسکندر مقدونی یک سال پس از آنکه مصر را تسخیر کرد، در 16 آوریل سال 331 پیش از میلاد در پایتخت قدیمی مصر به نام ممفیس به عنوان فرعون مصر تاج بر سر نهاد. این فرمانروای جوان که آن هنگام، تنها 25 سال سن داشت، طی مراسم با شکوهی، اسکندریه را بعنوان اولین بنیان شهری به نام خود تأسیس کرد.
شاه مقدونی میخواست با تأسیس اسکندریه، فرهنگ و اقتصاد یونان را در مصر رواج دهد. این شهر باید به یک مرکز تجاری و بندر عمده و مهم تبدیل میشد. نقشههای شهر جدید را اسکندر خود طرح ریزی کرده بود. او مکان میدان اجتماعات و مرکز تجارت را خود انتخاب کرد. او حتی تعداد و محل معبدها را معین کرد و مشخص نمود که هر معبد باید ویژهٔ کدام خدا باشد و بالاخره دستور داد که بر فراز یک صخرهٔ دریایی در کنار جزیرهٔ فاروس که در جلوی شهر اسکندریه قرار گرفته بود، یک بُرج روشنایی بسازند که بزرگتر و بلندتر از تمام برجهای آن زمان باشد و بالای آن فانوسی بگذارند تا از آنجا بتوان کشتی ها را به ساحل اسکندریه راهنمایی کرد.
تا قبل از ساختن این بُرج کشتی های زیادی به صخره ها برخورد کرده و درهم می شکستند. بعد از آن تاریخ هر چراغ راهنمای دریایی را به نام جزیره فاروس نامیدند. امروزه ما نیز به آن فانوس دریایی می گوییم. اسکندریه دقیقا همان شد که شاه به هنگام تأسیس آن با خود عهد کرده بود.
طی مدت کوتاهی اسکندریه تبدیل به شهری شکوفا و پر رونق با 600000 تن جمعیت شد که اکثر آنها از مهاجران یونانی، مصریها و یهودیان بودند. اسکندریه مهمترین شهر در دریای مدیترانه شد. مرگ به اسکندر امان نداد تا خود به دیدار فانوس دریایی نائل شود. او در سال 323 پیش از میلاد درگذشت و 23 سال بعد ساختمان بُرج دریایی اسکندریه در زمان سلطنت جانشین اسکندر، یعنی بطلمیوس دوم به وسیله معماری به نام سوسترات آغاز شد.
ایجاد برج، کار ساختمانی عظیمی بود بر زیربنایی به طول و عرض 30×30 متر. ساختمان چهار گوشهای با زاویههای قائم به ارتفاع 69 متر که به سمت بالا، قطر آن کمی کاهش مییافت، برافراشته شد. بر روی سکوی فوقانی، دومین بخش بُرج قرار داشت که ساختمانی هشت گوشه به ارتفاع 38 متر بود.
بر روی این قسمت باز ساختمانی استوانهای بطول 9 متر قرار داشت که در آن تأسیسات روشنایی بطول 6 متر استقرار یافته بود. بر فراز این قسمت استوانهای روی ستونهایی، سقفی گنبدی شکل قرار داشت و در قسمت انتهایی بُرج بر بالای گنبد، مجسمهٔ زئوس از ارتفاع 130 متری به دریا مینگریست.
قسمت زیرین بُرج به 14 طاق منحنی که همدیگر را میپوشانید، تقسیم میشد. به دور دیوارهای داخلی سطح شیب داری به طرف بالای بُرج امتداد داشت. این سطح دارای پهنایی بود که روی آن دو حیوان بارکش به راحتی میتوانستند پهلوی هم بالا بروند.
در میان بُرج تونلی وجود داشت که از زیرزمین تا اتاق تأسیسات روشنایی امتداد داشت. یک بالابر طنابی میتوانست مواد و تجهیزات را تا بالاترین طبقهٔ بُرج حمل کند. نمای خارجی بُرج از سنگ مرمر سفید بود. برای ساختمان بُرج حدود 800 تالنت (معادل 20800 کیلوگرم) نقره هزینه شده بود.
بُرج اسکندریه احتمالاً مانند تمام نشانههای دریانوردی آن زمان، در ابتدا به عنوان یک بُرج دریانوردی برای استفاده در روز ساخته شده بود. کشتیها در آن دوران، عصرها پیش از غروب آفتاب همه روزه بندری را مییافتند و در آن پهلو میگرفتند تا شبها بر روی آب نباشند.
به هر حال بندر اسکندریه خارج از انتظار و خیلی سریع شکوفا و پُر رفت و آمد شد. در بندر داخلی که در دهانهٔ رود نیل واقع میشد، غلات و انواع سبزی از درهٔ پربار نیل تخلیه میشد. در بندر رو به دریا، کشتیهای بزرگ با انواع نوشیدنی از یونان، ادویه از شرق، فلز از اسپانیا و بسیاری اجناس بازرگانی دیگر از تمام دنیا، پهلو میگرفتند و بارهای خود را تخلیه میکردند.
آنها مسافر هم با خود میآوردند، دانشجویانی که در دانشگاه پیشرفته و نوپای اسکندریه میخواستند به تحصیل نجوم و فلسفه بپردازند، بیمارانی که سلامتی خود را از پزشکان معروف اهل اسکندریه طلب میکردند، سیاستمداران و بازرگانان و نیز جهانگردانی که میخواستند شهر جدید کنار رود نیل را ببینند و آن را تحسین کنند، نیز به آنجا میآمدند.
از اسکندریه در آن زمان بیش از هر چیز دیگر، شیشه، پاپیروس (نوعی الیاف گیاهی که از آن کاغذ میساختند) و کتان صادر میشد. چون ترافیک و تردد کشتیها در بندر اسکندریه پر حجم و پر تراکم شد، کشتیها میبایست در شب نیز وارد بندر میشدند و پهلو میگرفتند و یا اینکه از بندر خارج و بادبان میکشیدند.
برای این منظور یک تأسیسات روشنایی قوی در بُرج ایجاد شد که در آن صمغ درخت و روغن سوزانیده میشد. چوب، گران بود و باید وارد میشد و فقط برای ساخت خانه و کشتی از آن استفاده میشد. این تأسیسات روشنایی، نخستین تأسیسات هدایت نوری در تاریخ کشتیرانی و دریانوردی بود.
بنابراین بُرج اسکندریه به معنای واقعی نخستین بُرج روشنایی بود که پدید آمد.نور ایجاد شده را آینهٔ مقعری (ساخته شده از صفحات برنزی) باز میتاباند. گفته میشود این نور آنقدر قوی بودهاست که بصورت اغراق آمیز ادعا می شده که انسان میتوانست آن را مثلاً تا انتهای جهان، ببیند.
این نورافکن قوی نیز به همراه ساختمان عظیم برج، یکی از دلایلی بودهاست که فانوس دریایی را بلافاصله پس از اتمام ساختمان آن در سال 279 پیش از میلاد، جزو عجایب هفتگانهٔ جهان قرار داده است.
این بُرج که حدود 2300 سال قبل ساخته شد، قریب یکهزار سال در خدمت دریانوردان بود اما در قرن دوازدهم میلادی، مهاجمان به تصور آنکه در بُرج طلا نهفته است، به آن حمله کرده و قسمتی از آن را خراب کردند اما از وجود طلا نا امید شدند.
در سال 1375 میلادی بر اثر زلزله شدیدی قسمت های بیشتری از آن خراب شد. بالاخره حدود هفتصد سال پیش، زلزله دیگری رخ داد که بقایای بُرج اسکندریه را به دریا فرو ریخت و تاکنون اثری از خرابه های آن به دست نیامده است.