همای سعادت پرنده اساطیری ایران
پرنده هما یا همای سعادت، پرنده اساطیری ایران باستان است که در اسطورههای ایرانی جایگاه مهمی دارد و معروف است که سایهاش بر سر هر کس بیافتد به سعادت و کامرانی خواهد رسید به همین دلیل به مرغ سعادت یا همای سعادت معروف شده است.
همای سعادت در افسانههای ایران مثل ققنوس در اساطیر مصر و یونان صاحب کرامت است. هما در ادبیات ایران به عنوان نماد سعادت است، برعکس جغد که نماد شومی و بدیمنی است. البته هما میتواند پرندهای افسانهای و اساطیری باشد به گونه ای که در قصهها و مثلهای ایرانی از هما به عنوان پرندهای استخوان خوار و بیآزار یاد شدهاست.
همای سعادت بر همه مرغان، از آن جهت شرف دارد که استخوان خورد و جانور نیازارد (سعدی)
در خرابههای تخت جمشید که پایتخت هخامنشیان بوده است، دو مجسمه سنگی از هما پیدا شدهاست. همچنین نقش این پرنده در کنده کاری ها و برخی از سر ستون های پارسه (تخت جمشید) نیز پیداست که نشان میدهد هما در زمان ایران باستان نیز پرنده سعادت بودهاست.
جایگاه هما در ادبیات فارسی
هما (همای) جایگاه برجسته ای در ادبیات ایران زمین داشته است. در سروده های بسیاری از شاعران از هما به عنوان پرنده خوشبختی و سعادت یاد شده است. در ادبیات فارسی او را نماد فرّ و شکوه دانند و به شگون نیک گیرند. همچنین آمده است: "مرغی است که او را مبارک دارند و چون پیدا شود مردم به تفأل در زیر سایه ٔ او روند".
نمونه هایی از یادکرد هما در ادبیات فارسی
تو فرّ همایی و زیبای گاه تو تاج کیانی و پشت سپاه (فردوسی)
همای سپهری بگسترد پر همی بر سرش داشت سایه ز فر (فردوسی)
تا نبود چون همای فرخ کرکس همچو نباشد به شبه باز خشین پند (فرخی)
کس نیاید به زیر سایه ٔ بوم ور همای از جهان شود معدوم (سعدی)
همای گو مفکن سایه ٔ شرف هرگز بر آن دیار که طوطی کم از زغن باشد (حافظ)
تا همایم خوانده ای در کام دل هرنواله استخوان می آیدم (خاقانی)
فرّ همای ملکی داشتی اوج هوای فلکی داشتی (نظامی)
چون تو همایی شرف کار باش کم خور و کم گوی و کم آزار باش (نظامی)