نام های پسرانه ایران باستان با حرف الف
سرزمین جاوید ایران، باشکوه ترین و باعظمت ترین تمدن و امپراطوری تاریخ خود را در دوران حکومت هخامنشیان و ساسانیان تجربه کرده است که این افتخارات جهانی را وامدار اسطوره های ایران زمین و حاکمان خردمندی همچون کوروش کبیر، خسرو انوشیروان، داریوش بزرگ، خشایارشاه، شاپور و اردشیر و...، تجربه کرده است.
دورانی که انسان دوستی، مهرورزی، کرامات انسانی، ممنوعیت برده داری، تساوی حقوق زن و مرد و دیگر حقوق انسانی و مدنی، به استناد و گواهی تاریخ، به بالاترین میزان خود رسید به گونه ای که نظیر و مانندی برایش در تاریخ بشر تکرار نشد.
فرزندان ایران زمین وظیفه دارند که آرمانهای انسانی و اهورایی نیاکان خود را حفظ کنند، خواه با الگوبرداری از پندار، کردار و گفتار آنان و خواه با پاسداشت یاد و نامشان با نامگذاری فرزندان با نام های اساطیری ایران باستان که کمک خواهد کرد تاریخ شکوهمند ایران، کماکان در یادها جاودانه بماند.
پس نگوییم ایرانیان چه بودند، باید گفت اکنون که فرزندان سرزمین جاوید ایرانیم و از تاریخ پرافتخارمان آگاه هستیم، با درس هایی که از نیاکان پرافتخارمان برای رشد و پیشرفت آموخته ایم و به احترام نام اساطیری و ایرانی خود، کار و کوشش کنیم تا سرزمین مان برای آیندگان، شایسته ستایش باشد.
آبادان : خرم و باصفا
آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آبدوس : نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
آبستا : اوستا
آتروپات : نام والی آتروپاتن (آذرآبادگان)
آترین : نام پسر اوپدرم در زمان داریـوش بزرگ
آتش : فروغ و روشنایی
آخشیج : نماد - عنصر
آدُر : آذر - آتش
آدُرباد : نام موبد موبدان دوران شاپور
آذر بُرزین : نام موبدی بوده
آذر بُرزین : نام موبدی بوده
آذرآیین : نام پسر آذرساسان
آذرافروز : نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
آذرباد : نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم
آذربُد : نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساند
آذربود : موبدی در زمان یزدگرد
آذرپَژوه : پسر آذرآیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانش
آذرپناه : نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان
آذرخش : صاعقه - برق
آذرفر : در اوستا به دارنده فرآذر
آذرکیوان : از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظ
آذرمهر : نام موبدی است در زمان کواد
آذرنوش : در اوستا به دوستدار فرهنگ
آذین : زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین
آراستی : نام عموی اشوزرتشت و پدر میدیوماه
آرتمیس : نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشا
آرتین : نام هفتمین پادشاه ماد
آرش : پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
آرمان : آرزو - خواسته
آرمین : آرامش - آسودگی
آریا : اصیل و آزاد - فرمانده ارتش ایران در روزگار کوروش
آریامن : نام فرمانده ناوگان خشایار شا
آریامنش : نام پسر داریوش
آریامهر : دارنده مهر ایران
آرتاباز: از نامهای برگزیده
آریوبَرزَن : دلاور و پهلوان - سردار داریوش سوم
آزاد : نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
آزاد منش : راد - جوانمرد - دارنده خوی آزادگی
آزادمهر : از نام های برگزیده
آژمان : بی زمان
آسا : نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
آستیاک : نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
آونگ : آویخته - نگهدارنده
آویز : آویختن - نگهداری
آیریک : نام نیای یازدهم اشوزرتشت
اَبدَه : بی آغاز
اَبیش : بی رنج
اپرنگ : نام پسر سام
اَپروَند : دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
اَپروَیژ : پیروزمند و شکست ناپذیر- نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
اَپیوه : نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی
اَترس : دلیر - بی ترس
اَرتان : راستگو - نام پسر ویشتاسب
ارج : ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشت
ارجاسب : اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
ارجمند : با ارزش
ارد : نام سیزدهمین پادشاه اشکانی
اردشیر : نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
اردلان : از واژه ارد ایرانی است
اردوان : در اوستا - پشتیبان راستی و درستی است
ارژنگ : نام سالار مازندران
ارشا : راست و درست
ارشاسب : دارنده اسبهای نر
اَرشام : پسر عموی داریوش بزرگ
اَرشان : نام نیای داریوش بزرگ
ارشک : نام نخستین پادشاه اشکانی
اَرشَن : نام برادر کاووس
اروتَدنر : نام پسر میانی اشوزرتشت - فرمان گذار
اروَند : شریف - نجیب- نام پدر لهراسب
اُزیرن : گاه پسین
اسپاد : دارنده سپاه نیرومند
اسپنتمان : نام خانوادگی و یکی از نیاکان اشوزرتشت
اسپهبُد : نام پدر بزرگ خسرو انوشیروان
اسفندیار : نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن
اشا : راستی - درستی - راه خوشبختی
اشاداد : داده پاکی و پارسایی
اشتاد : راستی
اشکان : نام سومین نیای پاکر
اُشهن : گاه سپیده دم - آغاز روشنایی
اَشوداد : نام برادر هوشنگ پیشدادی
اشوفْرَوَهَر : پاکروان
اشومنش : پاک منش
افروغ : روشنایی و فروغ - از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
افشین : نام سردار ایرانی
اقاقیا : درختی با گل های سپید
اَگومان : بی گمان
البرز : کوه بلند. نام پهلوانی است
الوند : توانا و تیزپا
امید : نام پدر آذرپات - از نویسندگان نامه دینکرد
امیدوار : نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار
اندریمان : کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
اَنوش : بی مرگ - جاویدان
انوشیروان : پاکروان - پادشاه ساسانی
اَهنَوَد : رهبری و فرمانداری - نخستین بخش از سروده گاتها
اهورا : هستی بخش - خداوند
اوتانا : نام یکی از یاران داریوش
اَوَخشیا : بخشاینده
اَوَرداد : از سرداران کورش بزرگ
اَوَرکام : نام پسر داریوش هخامنشی
اورمزدیار : خدایار - یاور اهورا
اَُورنگ : تخت پادشاهی - نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
اُوژن : زننده و شکست دهنده دشمن
اوس : در اوستا به چم دارنده چشمه ها
اوستا : دانش - کتاب دینی
اوستانَه : نام سردار سغد در زمان هخامنشی
اوشَه : بامداد و سپیده در اوشهین گاه
اوشیدر : پروراننده قانون مقدس
ایدون : اینچنین - اینگونه
ایران پناه : از نام های برگزیده
ایرانپور : از نام های برگزیده
ایرانشاه : نام یکی از بزرگان ایران
ایرانمهر : روشنایی ایران
ایرج : یاری دهنده آریایی ها
ایزد : ستایش و ستودن
ایزدیار : یاور ستودنی
ایسَدواستَر : آبادکننده و بزرگترین پسر اشوزرتشت