خدمات شگفت انگیز داریـوش بزرگ
روزگاری نه چندان دور، قسمت بزرگی از جهان متمدن امروز، عرصه حکمرانی نیاکان پرافتخارمان از سلسله شکوهمند هخامنشیان و ساسانیان بوده است که جای جای آن، نشان از تمدن، سخاوت، بخشندگی و عدالت پادشاهان ایرانی دارد.
خدمات شگفت انگیز داریوش بزرگ از جیهون تا نیل و در چهارگوشه امپراطوری بزرگ ایران زمین، بر تارک تاریخ جهان می درخشد و جهانیان را به تحسین وامیدارد.
گوشه ای از اقدامات شگفت انگیز و میهن پرستانه داریـوش بزرگ
از اقدامات داریوش بزرگ قراردادن مصر به عنوان یکی از ولایات ایران بود. این اقدام برابر با 4 ژوئیه سال 489 پیش از میلاد صورت گرفت. وی قلمرو امپراتوری ایران را به 30 ایالت تقسیم شود و هر ایالت را ساتراپی (واژه ای مادی است) نامید و دستور داد که با تاسیس پستخانه ارتباط مردم این ایالتها با هم تامین شود و داد وستد با پول انجام شود (سکه هایی که ضرب کرده بود). مصر یکی از ساتراپی های ایران آن زمان بود که داریوش توجه خاصی به آن داشت. کتیبه داریوش بزرگ نیز امروزه در مصر موجود می باشد.
متن فرمان داریـوش بزرگ در مصر
بند 1 ) خدای بزرگ است اهورا مزدا، که زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردمان آفرید، که داریوش را شاه کرد، که به داریوش شاه شهریاری را، که بزرگ و دارای اسبان خوب و مردان خوب است، ارزانی فرمود.
بند 2 ) من داریوش، شاه بزرگ هستم. شاه شاهان، شاه کشورهای دارای همه گونه مردم، شاه در این زمین بزرگ و دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی.
بند 3 ) داریوش شاه گوید : من پارسی هستم. از پارس مصر را گرفتم. فرمان کنده این کانال (ترعه) را دادم از رودخانه ای به نام نیل، که در مصر جاری است، تا دریای که از پارس می رود. پس از آن این کانال کنده شد، چنانچه فرمان دادم و کشتی ها از مصر از وسط این کانال به سوی ایران روانه شدند. چنانکه این کار مرا میل بود.
نکته ای جالی که در تمام کتیبه ها به چشم می خورد و در اول هر کتیبه می آورده اند، سپاسگزاری از اهورامزدا (خدا) بوده که آنها تمام پیشرفت ها و پیروزی ها خودشان را به خواست او می دانند و بعد از قدردانی از خداوند شروع به سخن میکنند. البته میدانیم که ایرانیان از پیدایش زرتشت به گفته تاریخدانان در بیش از سه هزار سال پیش خدا پرست شدند و اهورامزدا را به عنوان خدای واحد پرستش میکردند و برای او 5 بار نماز در طول روز میگذاشتند.
نظم دادن انسانی به مالیات های کشوری یکی دیگر از مهم ترین اقدامات داریوش بزرگ است به گفته پلوتارخ مورخ نامی سالهای 46 تا 120 پس از میلاد همه ساله از کشورهای مختلف هدایایی به دربار شاهنشاهی ایران می آوردند تا اینکه داریوش مقدار مالیات را برای هر ایالت معین کرد. سپس مامورانی را فرستاد به ایالتهای امپراتوری تا ببینند چه مقدارمردم توانایی پرداخت مالیات را دارند ؟ آیا مبلغ تعیین شده فشاری را بر مردم تحمیل نمی کند ؟ سپس ماموران به حضور شاهنشاه آمدند گفتند همه قادر هستند این مبلغ را بپردازند. با این حال داریوش بزرگ دستور داد همان مقدار را هم نصف کنند. که درباریان علت را پرسیدن. وی پاسخ داد ممکن است شهربانان هم برای خود مبلغی از مردم به صورت غیر قانونی دریافت کنند پس باید این را در نظر گرفت.
درباره رفتار داریوش با فرزند فاتح ماراتن - از کتاب داریـوش بزرگ
فنقیان فرزند بزرگ فاتح ماراتن که "متی اوخوس" نام داشت و پدرش "میلتیادس" داریوش بزرگ را شکست داده بودند را اسیر کردند و به نزد شاهنشاه داریوش در شوش بردند. آنان به این خیال که به پادشاه ایران خوش خدمتی کرده اند در انتظار مجازات وی بودند. ولی داریوش بزرگ او را با خوشرفتاری پذیرفت و به او خانه و زمینی بخشید و یک هسمر ایرانی به او داد و او بعد از آن ساکن ایران شد و از آن پس زندگی راحتی را سپری نمود.
هرودوت مورخ یونانی درباره داریـوش بزرگ میگوید
روزی که داریوش از سربازان گارد شاهنشاهی بود در بازار قدم میزد و با سیلوسون برخورد کرد. سیلوسون برادر پویکرات دیکتاتور ساموسی بود. سیلوسون قبای قرمز رنگی بر تن داشت. داریوش به نزد وی رفت تا قبا را خریداری کند. ولی سیلوسون آن را بدون پول به وی هدیه داد. بعدها که داریوش به مقام شاهنشاه بزرگ منطقه شناخته شد سیلوسون به دربار وی رفت. پادشاه او را به یاد آورد و گفت زمانی که من هیچ قدرتی نداشتم تو به من نیکی کردی پس دستور داد که به او طلا و جواهرات دهند تا دیگران را تشویق به کردار نیک کند. ولی سیلوسون گفت من هیچ نمی خواهم و تنها آمده ام تا شهر ما ساموسی را از دست دیکتاتور " اروی تس " نجات دهی. سپس داریوش لشگری به فرماندهی اوتانس به همراه وی عازم آنجا کرد و در نهایت یک جزیره به سیلوسون داده شد تا مردم شهر را به انجا منتقل کنند تا زندگی راحتی داشته باشند.
ساخت راهی شاهی با زیرسازی اصولی و مستحکم به طول 2700 کیلومتر یکی از شگفت انگیز ترین کارهای وی در 2500 سال پیش به حساب می آید. این راه از شوش به سارد در نزدیکی مدینترانه بود. زیرسازی مستحکم این راه که بسیار شبیه به آسفالتهای امروزی است از نبوغ امپراتوری داریوش بزرگ و برگزیدن اصولی ترین شیوه حکومتی و راه سازی به حساب می آید. ماریژان موله نخستین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان را به داریوش نسبت داده است.
کتیبه داریـوش بزرگ در نقش رستم
به خواست اهورامزدا این است شهرهایی که من جدا از پارس متعلق به ایران کردم. بر آنان حکمرانی کردم. بمن باج دادن. آنچه از طرف من به آنان گفته شد آنرا کردند. قانون من است که آنان را نگه داشت : ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ - رخج - ث ت گوش - گندار - هند - سکائیهای هوم نوش - سکائیهای تیز خود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپد و کیه - سارد - یونان - سکائیهای ماورای دریا - سکودر - یونانیهای سپر روی سر - لیبیها - حبشیها - اهالی مک - کارائیها.
(شامل کشورهای امروزی : افغانستان - ارمنستان - آذربایجان - گرجستان - ترکیه - عراق - هند - بخشی از عربستان - کویت - قطر - مصر - سوریه - اسرائیل - فلسطین و...)
آباد سازی مصر از دیگر اقدامات وی بود. مصر به مدت 121 سال یکی از ایالتهای ایران به حساب می آمد که داریوش آنرا سامان و گسترش داده بود. داریوش شاه نگاهی مثبت به مصر کهن داشت و در نوسازی آنجا تلاشی بسیار کرد. امری که دیگر شاهان جهان پس از تصرف کشوری دیگر بنای ویران کردن و کشتار مردم آن منطقه را می گذارند. وی هیچگاه معابد آنان را ویران نکرد و به آنان آزادی در گزینش دین داد. در مراسم عزای ملی مصریان (آپیس) شرکت کرد و هزینه هنگفتی را برای اجرای ان مراسم تعیین نمود. سپس به نزد معابد آنان رفت و به خدای مصریان احترام گذاشت و معبد خدای بزرگ مصر (آمون) را به کلی بازسازی کرد.
داریوش مدرسه طب مصر را که مدتها بسته بود و استادانش از کار بیکار شده بودن را دوباره گشود و اودجاهور را مامور رسیدگی به آنجا کرد. سپس استادان و افراد برجسته علمی جهان را به آنجا دعوت کرد تا در آنجا یک مرکز بین المللی طب راه اندازی کند.
اودجاهور در نوشته ای که از خود بر جای گذاشته گفته است : شاهنشاه داریوش بزرگ فرمان داد که همه چیز خوب به دانش آموزان و استادان داده شود تا پیشه و کاردانی خود را گسترش دهند. شاهنشاه این کار را کرد زیرا فضیلت علم و دانش را میشناخت. روش برجسته مدیریت و فرهنگ ایرانی داریوش بزرگ سه قرن در مصر باقی بود.
کارول نوشته است: با وجود برچیده شدن حکومت ایرانیان بر مصر در سال 404 پیش از میلاد، مصریان تا دهها سال پس از آن هم خود را از اتباع امپراتوری ایران می دانستند. مصر توسط کامبوزیا (کامبیز، کمبوجیه ) دوم پسر کوروش کبیر بدلیل کشتار عده ای ایرانی برای تنبیه مصریان تصرف شده بود. وی شرق لیبی و شمال سودان را هم برخاک مصر اضافه کرده بود و مصر را که سالها به دو بخش علیا و سفلی تقسیم شده بود و دارای دو حکومت جدا از هم بود به صورت یک کشور واحد درآورده و داریوش بزرگ شهر ممفیس را پایتخت مصر واحد قرار داد.