چهارشنبه سوری نماد شکوه آریایی
چهارشنبه سوری آیین ملی ایران باستان و نماد شکوه و عظمت سرزمین جاویدمان ایران است که پارسیان در آستانه جشن ملی نوروز و از غروب آخرین سه شنبه سال خورشیدی با بَرافروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز، جشن تمدن ایران باستان می روند و میراث گرانبهای نیاکان پرافتخارمان را از تهاجم دشمنان حفظ می کنند.
گرچه تاکنون تاریخچه پیدایش مراسم چهارشنبه سوری، چندان مورد بررسی و کنکاش قرار نگرفته بود اما در یک قرن گذشته، حس وطن پرستی و ملی گرایی ایرانیان که تهاجمات فرهنگی بسیاری را در طول تاریخ باعظمت خود تجربه کرده بودند، برانگیخته شد و مطالعات و تحقیقات فراوانی در خصوص تاریخچه و ماهیت این جشن اصیل ایرانی انجام گرفت که پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت آموزشی خود و بر اساس وظیفه ملی در قبال پاسداشت تمدن و فرهنگ با عظمت ایران زمین، تحلیلی دارد بر تاریخچه و ماهیت پیدایش جشن ملی، مذهبی چهارشنبه سوری، که امید است مورد توجه و استفاده تمامی ایرانیان راست گفتار، پاک پندار و نیک کردار قرار گیرد.
چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که مانند دیگر جشنهای ایرانیان آریایی، چه آنهایی که امروز برگزار میشوند و چه آنهایی که فراموش شدهاند، به واسطه حضور آتش و جشن و شادی بعنوان دو عنصر اصلی این مراسم، ریشه در آئین کهن زرتشتی دارد. زیرا ایرانیان آریایی بر اساس تعالیم آسمانی دین زرتشت و به استناد کتیبه های بجای مانده از سلسله هخامنشی، شادی و جشن را ودیعهای الهی و اهورایی و تکلیف دلپذیر دینی خود می دانستند و در عین حال عشق به خالق و قدرت خلقت او در نور خورشید و گرمی آتش می دیدند و معتقد بودند که نور و گرمای خورشید و آتش، انسانها را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینند و قلبهایشان برای نزدیکی به خالق و همنوع، گرم شود، از اینرو ایمان داشتند که جشن و شادی در کنار نور و گرمای آتش به آنها کمک می کند تا با همدیگر، مهربانتر باشند و همواره، نور اهورایی در اعماق قلبشان روشن باشد.
واژه چهارشنبهسوری از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است، ساخته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود که در زمان پریدن، جمله زردی من از تو، سرخی تو از من، خوانده میشود که در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد.
در عین حال بنا به دلایلی دیگر، چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین افراد باشد و در میان پارسیان یهودی و مسلمان، ارمنیها، ترکها، کردها و زرتشتیها رواج داشته است و در حقیقت این جشن و نقش بارز آتش در آن، به علت احترام گذاشتن به دین زرتشتی است. البته از نظر زرتشتیان، آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن، نوعی بیاحترامی به آن نماد تلقی میشود. به گونه ای که استاد پورداود، جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:
«در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جَستن و گفتن ناسزاهایی همچون، سرخی تو از من و زردی من از تو، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان، پرندگان و چهارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است».
بنابراین با عنایت به موارد بالا، نمی توان با قاطعیت حکم داد که مراسم چهارشنبه سوری، کاملا ریشه در دین زرتشت دارد و در عین حال نمی توان آنرا تافته ای جدا بافته از دین زرتشت دانست. اما می توان باور داشت که بیشتر دستورات این مراسم از تعالیم دینی زرتشتیان جهت ایجاد مَوَدَت، دوستی و مهربانی ها، الهام گرفته شده که در اثر گذشت زمان، تهاجمات فرهنگی بیگانه و خصوصا اشغال ایران توسط تازیان، تغییراتی در آن بوجود آمده است. اما خوشبختانه تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته که در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده و بعد از هزاران سال، همچنان شکوهمند و با افتخار، برگزار می گردند.
تاریخچه جشن چهارشنبه سوری
در مورد تاریخچه جشن چهارشنبه سوری، نظریه های مختلفی وجود دارد که در ادامه چند مورد از مهمترین نظریه ها پیرامون فلسفه پیدایش این آئین اصیل ایرانی، به ترتیب درجه اهمیت و انطباق با واقعیت، را ملاحظه خواهید فرمود:
در روز شمار ایرانیان باستان، هریک از سیروز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست که اگر در هر ماه که نام روز با نام ماه، برهم منطبق و یکی میشدند، آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن میگرفتند. پیوند ایرانیان آریایی قبل از اشو زرتشت با ایزَدان خود، نه بَر پایه جهل و ترس از آنان، بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یَزَشْنْ = نیایش شادمانه) میپرداختند و خود را ملزم می دانستند که بایستی با خشنودی، شادی و پایکوبی و نه غم و سوگ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی میباشد، در عرصه روشنایی و آگاهی، به نیایش و ستایش ایزدان بپردازند.
در گذشتههای دور، آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم (هَئومَه haoma) و با پایکوبی و هلهله و شادی و قربانی کردن گوسفند و گاو میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند. اما زرتشت، غریوهای مستانه و افکندن گوشت قربانی در آتش و آلوده کردن آنرا نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آنرا کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها، خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش، درست و آنرا نیکوکارانه و برابر با اَرْتَة (فضیلت، سامان و نظم هستی) شمرد.
استاد ذبیح بهروز در مورد جشن چهارشنبه سوری نظر دیگری دارد. ایشان معتقد است که چهارشنبه سوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدا همه حسابهای علمی تقویمی بشمار می رود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد، زرتشت بزرگترین گاه شماری جهان را محاسبه نموده و کبیسه را پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است. پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد، شبی که در روز آن، زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است و به یادبود آن، همه ساله مردم ایران، جشن بزرگی بر پا کرده و با آتش افروزی، شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تاکنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری، باقی و جاری مانده است.
جشن چهارشنبه سوری، تعبیر دیگری نیز دارد که از دو نظریه قبلی اعتبار کمتری دارد و از این قرار است که در گاهشماری زرتشتی، یک سال شامل ۳۶۵ روز یا ۱۲ ماه است که هر ماه دقیقاً ۳۰ روز بوده و پنج روز انتهایی سال، جدا از ماههای دیگر بهحساب میآمده و پنجه نامیده میشد که البته در هر چهار سال یک بار، این عدد به شش روز نیز افزایش می یافته است. در این گاهشمار، روزی به عنوان چهارشنبه و به طورکلی، هفت روز هفته وجود ندارد بلکه ۳۰ روز هر ماه و ۵ روز انتهای سال، هرکدام با نام خاصی نامگذاری میشده و ایرانیان قبل حمله تازیان، این ۵ روز آخر سال را با روشن کردن آتش، جشن میگرفتند و بر این اعتقاد بودند که در این ۵ روز، ارواح درگذشتگان به زمین سفر میکنند و برای خانوادههایشان، برکت، دوستی و پاکی در سال آینده طلب خواهند کرد. ولی بعد از حمله تازیان و به دلیل مخالفتهای آنان در برپایی این مراسم ملی ایرانی، ایرانیان روز چهارشنبه را که نزد اعراب نحس بوده را انتخاب کردند و آتش افروزی در این روز را با نحسی آن روز توجیه کردند تا از گزند و اعتراض اعراب نیز مصون بمانند.
ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار، فضای خانه را از موجودات زیانکار می آلایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست، دور و پاک می سازند و برای این که آتش آلوده نشود، خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
به اعتقاد ایرانیان، هرگاه آتش افروخته شود، بیماری، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید میگردد، چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمیدارد به همین جهت، جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعة سالنو، خوش و خرم و شادکام گردند.
چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه میتوانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود که بسیار به شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندی هایی که جزئی از آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است و از شادی بعنوان آفریده اهورا مزدا و از سوگ، اندوه و غم بعنوان آفریده اهریمن نام برده شده است.
«خدای بزرگ است اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید»
آقای هاشم رضی، تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمیداند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجة کوچک یا نخستین شب از دهشب و روز فروردگان قرار دارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجة«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است.
یکی از واجبات و سنتهای معمول، آتش افروختن بر سر بامها و در کوی و برزن بوده است و جشن دهروز فروردگان، مطابق با هر جشن دیگر، با افروختن آتش و نیایشهای ویژهای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد و در روشنی و فروغ آتش به خانههای خود در آیند.
جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاد آریاییها و به ویژه مردم ایرانزمین به فروهرها یعنی ارواح پاکنیاکان که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زرتشت پیدا کرد، چنانکه در فروردین یشت پاره 49 آمده است:
- فروهرهای نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند.
- آتش را میستایم که آفریده پاک اهورا مزدا میباشد.
پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن آن توسط اهورامزدا بوده و خودِ آتش به منظور یاری و استمداد جُستن، ستایش نمیشده است.
شب سوری، بیگمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است که در دوران ساسانیان، واژه سوری فارسی، در پَهلوی به گونه سوریک، صفت اسـت. چون سـور به معـنی سـرخ و «یکِ»، پسوند صفت میباشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا«suirya» به معنی چاشت آمده است که آنرا در معنی مهمانی بزرگ، گرفته و بکار برده اند که البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ، شَوِْ سور میگویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی میباشد.
آیینهای چهارشنبه سوری
بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است، کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها میباشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بامها، هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد.
آجیل مشکلگشای چهارشنبه سوری
پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
اهدای آجیلِ مشکلگشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتیان است، مراسم فال کوزه، کجاوه بازی و شال اندازی، میان مردم آذربایجان و دیگر مناطق ایران، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد. به گونه ای که یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است، شامل هفت مغزینه یا میوه خشک مانند پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابهلای این آجیل تکههای کوچک نبات و نارگیل هم دیده میشود، می باشد که این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله آفرین گانها، گهنبارها، جشنخوانی، جشننوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده میشود.
مراسم کوزه شکستن
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری، کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، بهزیر افکنده و آنها را میشکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین میساختند که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال، بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
مراسم فالگوشی
فالگوشی و گرهگشایی، یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان، پاسخ نیت خود را میگیرند.
مراسم قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد، به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نُقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
مراسم شال انداختن
شالاندازی از دیگر مراسم شب چهارشنبه سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کردهاست. پس از خاموشی آتش، کوزهشکستن، فالگوشی و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان، نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند.
صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست. آنگاه شالانداز، شال را بالا میکشد که آنچه در شال است، هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال.
- اگر محتویات شال، نان باشد، نشانه نعمت است.
- اگر محتویات شال، شیرینی باشد، نشانه شیرین کامی و شادمانی است.
- گر محتویات شال، انار باشد، نشانه کِسرت اولاد در آینده است.
- اگر محتویات شال، گردو باشد، نشان طول عمر است.
- اگر محتویات شال، بادام و فندق باشد، نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها است.
- اگر محتویات شال، کشمش باشد، نشانه پرآبی و پربارانی سال نو است.
- اگر محتویات شال، سکه نقره باشد، نشانه سپیدبختی است.
امید است که تمامی ایرانیان وطن پرست، به اتکای فرهنگ غنی چند هزارساله خود که بر تارک آن، نیاکان پرافتخارمان همچون کوروش کبیر، امپراطور بزرگ سلسله هخامنشیان و شاه جهان، داریوش بزرگ می درخشند، با زنده نگاه داشتن آیین ها و نمادهای شکوه و عظمت ایران زمین، رسالت خود را بعنوان فرزندان سرزمین همیشه جاوید پارس و نژاد اصیل آریایی انجام داده باشیم.
علیرضا فروغی
پایگاه فرهنگی و آموزشی نگارستان