ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

تراز حسادت در مردان و زنان

حسادت پدیده ای فرهنگی، اجتماعی و ناشی از هنجارهای اجتماعی است که گستردگی زیادی در ابعاد زمان، مکان و جنسیت دارد. البته تراز حسادت در انسان ها بسته به سن، جنسیت و شرایط اجتماعی و تربیتی افراد، متفاوت خواهد بود و چون شایع‌ترین انواع حسادت‌ها، حسادت عاشقانه و خیال‌انگیزاست، این سوال پیش می آید که واقعا حسادت در زنان بیشتر است یا مردان؟

 

تراز حسادت در مردان و زنان

اینگونه حسادت‌ها، بازتابی مبهم در برابر احساس تهدید و یا از دست دادن یک رابطهٔ مهم عاطفی است. حسادت، احساسی است که ما را از میزان دل‌آزاری حاصل از قطع ارتباط‌های عاطفی خود باخبر می‌سازد. بر همین اساس و علیرغم نکوهیده بودن این خصلت از نظر اخلاقی، به باور روانشناسان، به لحاظ فیزیولوژیک و مشخصا در مورد زنان، وجود حداقلی از این خصلت، جهت حفظ بنیان خانواده ضرورت دارد.

آیا به راستی، حسادت، مشخصهٔ زنان می‌باشد، یا مردان نیز به همان اندازه دچار حسادت می‌شوند؟

باورهای گوناگونی در این باره مطرح شده‌اند که پاره‌ای از آنها بر حسودتر بودن زنان در مقایسه با مردان و بعضی دیگر به یکسانی میزان حسادت بین این دو جنس تأکید دارند.

بنا به گفتهٔ روانشناسان اجتماعی: حسادت، پدیده‌ای فرهنگی - اجتماعی است که از هنجارهای اجتماعی ناشی می‌شود. هنجارهای اجتماعی و نقش‌های جنسیتی، ویژهٔ زنان و مردانی است که معین می‌کنند چه شرایطی برای مردان و چه اوضاع و احوالی برای زنان موجب حسادت می‌شود و هر یک از این دو جنس در برابر احساس حسادت چه واکنشی باید بروز دهند.

از سوی دیگر، نظریه‌پردازان تکاملی، حسادت عاشقانه را صفتی درونی می‌دانند که در میان افراد تمامی فرهنگ‌ها و ملت‌های جهان یکسان به نمایش درمی‌آید. از این نظر، تفاوت بین مردان و زنان فقط از عامل‌های زیستی سرچشمه می‌گیرد.

یکی زا جدیدترین پژوهش‌هائی که تفاوت میان دو جنس یاد شده را مورد بررسی قرار داده، تحقیقی است در مورد حسادت که پینس و فریدمن  در سال 1998 بر روی 1000 زن و مرد آمریکائی و آسیائی انجام داده و آنان را از دیدگاه‌های مختلفی مورد بررسی و مطالعه قرار داده‌اند.

این جنبه‌ها عبارتند از:

1. فراوانی و شهرت حسادت

2. چگونگی تجربهٔ حسادت

3. سبب و مفهوم حسادت برای هرکدام از مردان و زنان

به‌موجب یافته‌های پژوهش مزبور، حسادت عاشقانه، صفتی مشترک بین زنان و مردان به‌شمار می‌رود و هر دو جنس، در این مورد به یک میزان حسادت می‌ورزند و فرق بین آنان فقط در جزئیات مربوط به حسادت نهفته است. از این‌رو فرض حسودتر بودن زنان نسبت به مردان، بیش از آنکه یک اصل شمرده شود، یک توقع یا تصور اجتماعی است.

در بیشتر جامعه‌ها، پیدایش کردارهای هیجان‌آمیز، خشم و پریشان‌حالی به‌هنگام حسادت برای زنان امری طبیعی است، اما در مورد مردان، رفتاری ناشی از ضعف و ناتوانی به حساب می‌آید. با وجود این فرض اجتماعی، شواهد تجربی گویای آن هستند که مردان به اندازهٔ زنان در موقع حسادت، آشفته‌حال می‌گردند، اما چون نمود رفتارهائی از این دست و بازتاب‌های حسادت‌آلود در مردان، نشان درماندگی و آسیب‌پذیری آنان قلمداد می‌گردد، مردان از این قبیل رفتارها سر باز می‌زند و حسادت خویش را نهان داشته و یا در قالب عصبانیت ابراز می‌دارند.

زنان به‌علت نقش‌های سنتی زنانه، احساس نالایقی شخصی، عدم توانائی کافی و در نتیجه، وابستگی بیش از حد به همسر، اوضاع حسادت‌آمیز را تهدیدی برای رابطه‌های زناشوئی خود پنداشته و در قبال آن، واکنش شدیدتری از خویش نشان می‌دهند که این بازتاب‌ها بیشتر در قالب اندوه و پریشان‌دلی بروز می‌کنند و حال آنکه واکنش مردان در برابر حسادت، به سبب توانائی بیشتر و احساس لیاقت شخصی به‌علت واسطهٔ نقش نسبی مردانه، نه به شکل افسرگی بلکه به شکل ”غضب“ نمایان می‌گردد.

به باور روانکاوان، دلیل تفاوت میان مردان و زنان از لحاظ حسادت، چگونگی رشد روانی - اجتماعی آنان است. به این مفهوم که پسران به دنبال گذراندن دوره کودکی و گام نهادن به مرحلهٔ بلوغ، جهت دستیابی به هویت جنسی مردانه، روابط صمیمانه و نزدیک خویش را با مادر قطع کرده و شروع به پذیرش الگوهای جنسی مردانه می‌کنند، بنابراین به سبب تجربهٔ جدائی در سنین کودکی، قلع یک رابطهٔ عاطفی در دوران بزرگسالی برای آنان چندان تهدیدکننده نبوده و آسایش روانی آنان را به خطر نمی‌اندازد.

در حالی‌که در مورد دختران، شرایط به کلی متفاوت است. دختران به‌منظور کسب هویت جنسی زنانه ناچار از حفظ و تداوم بستگی دوستانه‌شان به مادر می‌باشند. بنابراین، حفظ رابطه، زیربنای هویت زنانهٔ آنان را تشکیل می‌دهد و در بزرگسالی هم از دست دادن یک ارتباط قلبی و عاطفی با واکنش هیجانی شدیدتری از سوی آنان همراه خواهد بود و بر همین اساس، در اصل، زنان نسبت به تک همسری، پایبندی و حفظ روابط زناشوئی، احساس تعهد بیشتری داشته و خیانت به شریک جنسی در زنان کمتر از مردان مشاهده می‌شود.

از طرف دیگر، نوع اجتماعی شدن، مردان به‌نحوی است که کامیابی و پیشرفت، پایهٔ هویت مردانهٔ آنان بوده و وجود یک رقیب جنسی در روابط زناشوئی‌شان، گونه‌ای تهدید از نظر کاهش عزت نفس و هویت مردانهٔ آنان قلمداد می‌گردد؛ از همین‌رو واکنش مردان در موقع حسادت، بیشتر وقت‌ها در جهت حفظ عزت نفس آنان است. حفظ ارتباطی صمیمانه بر پایهٔ پیامدهای به‌دست آمده در این پژوهش مشخص شده است.

از سایر علت‌هائی که بر شدت حسادت، اثر می‌گذارد، آشنائی نسبت به رقیب است. چه در مورد مردان و چه در مورد زنان، در حالی که فرد، شناخت یا فرضی از رقیب خویشتن نداشته باشد، میزان حسادت کمتر است، اما هر قدر شناخت، بیشتر باشد و یا رقیب، یکی از یاران و یا خویشاوندان باشد، بر میزان حسادت افزوده می‌گردد. عامل دیگری که موجب افزایش حسادت می‌شود، جاذبه رقیب، بیشتر باشد و یا شخص فکر کند که رقیب شباهت فراوانی به او دارد، بر میزان حسادت او اضافه می‌گردد.

عامل دیگری که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، واکنش‌های بدنی حاصل از احساس حسادت در زنان و مردان است که این واکنش‌ها به شکل سردرد، حالت ضعف، سرگیجه، تهوع، بی‌خوابی، کابوس‌های شبانه، بی‌حوصلگی و ... نمایان می‌گردد، اما احساس گرمای شدید و گرفتگی، عصبیت زیاد، احساس حقارت، فرسایش عاطفی و لرزش اندام در زنان بیش از مردان مشاهده می‌گردد.

مطابق نظرخواهی معمول، به‌طور تقریبی همهٔ زنان و مردان معتقد بودند که حسادت دارای جنبه‌های مثبت و منفی است که از طرفی سبب سستی ارتباط شده، ناراحتی‌های روحی و جسمی به‌وجود می‌آورد، به خشم و خشونت می‌انجامد و آزادی دو طرف را محدود می‌سازد و از سوی دیگر، حسادت، نشاندهندهٔ عشق به طرف مقابل و صمیمیت بیشتر است و زنان بیشتر از مدان، حسادت را یک ویژگی شخصیتی دلخواه می‌دانند.

به هر حال، بررسی‌های بالینی حاکی از آن هستند که افراد سالم در روابط عاشقانهٔ خویش به کلی صادق و خودانگیخته بوده و به قصد جلب توجه و محبت بیشتر، نیازی به تحریک حس حسادت و یا نگران کردن جنس مخالف، احساس نمی‌کنند. در حقیقت، تلاش جهت تحریک حس حسادت طرف مقابل، نه فقط به بهتر شدن روابط منتهی نمی‌گردد، بلکه در درازمدت به بدبینی، دشمنی و بی‌حسی عاطفی تبدیل خواهد شد.