کودکان جهت جلب توجه والدین و ابراز درخواست های خود، بهترین ابزاری که در اختیار دارند ناله کردن و نق زدن است زیرا در کمترین زمان ممکن، توجه والدین را جلب می نماید. نق زدن در کودکان الزاما به معنای بیماری نیست و ممکن است واکنش کودک به پاسخ باتاخیر والدین خود باشد.
کودکان با باطنی آسمانی و چهره ای پاک و معصوم با ویژگی های منحصربفرد و تقدیر خاص خود، پا به این دنیا می گذارند و ما مسئول هستیم که با تربیت شایسته و صحیح، این خوبی و پاکی را برایشان حفظ کنیم. کلید اصلی تربیت، درک شخصیت و خُلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوان استعدادها و تمایلات او را شناسایی و آنها را در مسیر توانایی های ویژه و خاص خودشان پرورش داد. لذا پایگاه آموزشی نگارستان، تحلیلی دارد بر روانشناسی درک ترس و اضطراب کودکان، باشد که زمینه ساز موفقیت، شکوفایی و سلامت جسمی و روحی آنان در فردای زندگیشان گردیم، چیزی که کمترین رسالت ماست.
بچه ها می دانند که چرا آنها نق می زنند، به خاطر اینکه موثر است. با این حال این بدین معنی نیست که شما نمیتوانید از آن جلوگیری کنید. «آن کرافورد» سه بچه بین سنین 8 تا 14 ساله دارد. بنابراین او سهمش از نق زدن را شنیده است.
او می گوید: «بچه های من برای انجام کارهای عادی و روزمره نق می زنند. من میخواهم بگویم نق زدن تقریبا با حریم میآید». به گفته «لارل اسکاتز» پزشک متخصص اطفال، بچهها برای دلیلی بسیار ساده نق میزنند. به خاطر اینکه موثراست«نق زدن توجه والدین را جلب میکند. نق زدن بسیار زیاد موثر است، چون والدین نمیتوانند به آن توجه نکنند».
جلوگیری از نق زدن
«اسکالتز» می گوید که، این یک راهبرد هشیار نیست، اما یک رفتار آموخته شده است، و اغلب، والدین در آن نقش دارند. اگر کودک چیزی را مودبانه درخواست کند و والدین برای اولین بار یا دومین بار پاسخ ندهند، کودک صدایش را بالاتر میبرد. ممکن است یک بچه کوچک، سر و صدا یا حتی قشقرق راه بیندازد. اما بچه بزرگتر که خودداری بیشتری دارد، بیشتر احتمال دارد که ناله کند. برای جلوگیری از ناله کردن، اسکالتز به والدین توصیه میکند، که برای توجه کردن به بچهها، منتظر نمانید تا آنها پریشان شوند.
او میگوید:«مهم است که اگر میتوانید، به اولین کوشش برای توجه پاسخ دهید. اگر در حال تلفن صحبت کردن هستید، یا در حین یک گفتگو، با فرزندتان تماس چشمی برقرار کنید و یک انگشت را بالا بیاورید، بنابراین او میفهمد که شما تا دقیقهای دیگر با او خواهید بود. سپس در سریع ترین زمان ممکن که می توانید مودبانه این کار را انجام دهید، به فرزندتان توجه کنید».
درخواستی برای توجه
بکی بیلی، مربی و روان شناس رشد می گوید، هنگامی که ناله اتفاق میافتد، والدین باید یک نفس عمیق بکشند و به خودشان یادآوری کنند که کودک قصد عصبانی کردن آنها را ندارد. در واقع کودک درخواست کمک دارد.
بیلی میگوید: «با عبارات من پاسخ بدهید. و روشی را که میخواهید کودک صحبت کند مدل قرار بدهید. چیزهایی مانند این بگویید: من نق زدن را دوست ندارم. اگر تو یک لیوان شیر میخواهی، بگو یک لیوان شیر میخواهم. سپس دقیقا کلمات و تن صدایی را که میخواهید کودک استفاده کند، مدل قرار بدهید». بیلی پیشنهاد میکند، اگر کودکتان به ناله کردن ادامه میدهد و شما مطمئن هستید که این ناشی از درد یا بیماری نیست، به رفتار بعد از ناله کردن توجه کنید، تا پیام بزرگتری را که میرساند، تشخیص دهید.
«از خودتان بپرسید آیا من پرمشغله تر از معمول شدهام؟ آیا روال عادی بچه من تغییر کرده است؟ آیا خواهر یا برادری، بنا به هر دلیلی، به توجه بیشتری نیازمند است؟» اغلب، ناله کردن علامتی است برای اینکه مجددا با کودکتان ارتباط برقرار کنید. وی پیشنهاد میکند که برای انجام آن، زمانهایی را برای با هم مطالعه کردن، غذا خوردن یا کارهای دیگری که کودک از آن لذت میبرد، در نظر بگیرید. به گفته بیلی «ارتباط با کودک در زمانی کوتاه، یک یا دو بار در روز، می تواند تفاوت زیادی را برای خانواده ها جهت مقابله با رفتار دشوار ایجاد کند».
هرگز فراموش نکنید
کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند، می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند، می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند، می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را می آموزند.