ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

ترس و وحشت در کودکان

روان شناسی ترس در کودکان

روان شناسی ترس در کودکان

ترس عبارتست از واكنش و پاسخ طبیعی و غریزی انسان به محركهاي تهديد آميز پیرامون خود است كه تمام افراد بشر، زماني احساس ترس و اضطراب را تجربه کرده اند. ترس و اضطراب پايه هاي جسماني و رواني داشته و همراه با عواطف و هيجانهاي نامطبوع و ناخوشايند هستند.

کودکان با باطنی آسمانی و چهره ای پاک و معصوم با ویژگی های منحصربفرد و تقدیر خاص خود، پا به این دنیا می گذارند و والدین به عنوان مسببین ورود کودکان به این دنیا، ملزم به انجام وظایف ذاتی و انسانی خود در قبال فرزندان، در زمینه های تامین نیازهای فیزیولوژیکی و اجتماعی آنها هستند. بنابراین والدین لازم است که آگاهی های لازم را در خصوص شناسایی نواقص و معضلات تاثیر گذار در سلامت و تربیت فرزندان فراگیرند و درعین حال آموزش های لازم جهت رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه و محافظت از آنان در برابر ناهنجاریهای اجتماعی را کسب نمایند.

آگاه باشیم که بچه ها، پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئول هستیم که با تربیت شایسته و صحیح، این خوبی و پاکی را برایشان حفظ کنیم. کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب، درک شخصیت و خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوان استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی و آنها را در مسیر توانایی های ویژه و خاص خودشان پرورش داد. بنابراین جهت آگاهی والدین از آسیبها و چالشهای پیش روی کودکان در ابعاد اجتماعی و فیزیولوژیکی، و همچنین شیوه های برخورد صحیح و علمی با آنها، پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت آموزشی خود، تحلیلی دارد بر روانشناسی ترس در کودکان، باشد که زمینه ساز موفقیت، شکوفایی و سلامت جسمی و روحی آنان در فردای زندگیشان گردیم، چیزی که کمترین رسالت ماست.

همه كودكان در چند مقطع سني در زندگيشان دچار ترس و وحشت مي شوند و اين معمولاً يك بخش طبيعي از رشد آنها محسوب مي گردد. اين ترس ها در صورتي غير طبيعي هستند كه به صورت دائمي و به مدت طولاني در كودك باقي بمانند يا ذهن كودك را به طور كامل اشغال كنند، كه اين ترس در تمام فعاليت هاي عادي آنها مداخله داشته و تأثير مي گذارد و اگر كودك نتواند از آن رهايي يابد، مبتلا به بيماري تشويش كه همان ترس بي مورد و بي اساس است مي گردد.

برخي كودكان هيچگاه بطور جدي معناي ترس را درك نمي كنند، اما بسياري از آنها با مجموعه اي از تجربه هاي ترسناك در طول زندگي شان روبه رو مي شوند. آنها از افراد غريبه، تاريكي، حيوانات، طوفان، توالت، مكانهاي بسته، مرگ يا هر چيز جديد يا متفاوتي مي ترسند.

اين گونه ترسها در برخي سنين يا دوره هايي خاص تشديد مي شوند. دوره رفتار ترسناك در ميان كودكان اين روزگار عموميت دارد. با وجودي كه كودكان نوپا خود راه رفتن، حرف زدن و رسيدن به خواسته ها را فرا مي گيرند و حس شور و شوق و قدرت در آنها پدیدار میشود ولي پيوسته به آنان گوشزد مي شود كه چقدر كوچك و آسيب پذيرند و تنها ماندن او هشدار واقعي است. گاهی كودك با خود مي گويد: اگر بيفتم، دردم مي گيرد يا چنانچه مامان تركم كند، شايد در امان نمانم.

اما تمامي اين اخبار ناخوشايند نيستند. ترس در بعضي موارد براي حفظ و بقاء كودك مفيد است  گاه ترس مي تواند به كودك كمك كند تا پاسخهاي جديدي بياموزد. ترس از اتومبيلهاي سريع طريقه عبور از خيابان را به كودك ياد مي دهد. ترس از غريبه ها، جانوران، صداهاي بلند يا محيط هاي جديد، جنبه پيشگيرانه دارد. نگراني كودك، او را از خطر كردن غير ضروري باز مي دارد. بايد به خاطر داشت كه اين دلهره هاي معمولي، نشانه  آنند كه وي از لحاظ رشد شناختي، گامي به جلو نهاده و تفاوت بين موارد مشخص و جديد را تشخيص مي دهد، ولي واكنشهاي ترسناك شديد مانند گريستن، فرار كردن، لرزيدن، به بزگسال چسبيدن و نظاير آنها با رفتار سازنده مغايرت دارند.

راستگـو  باشيد، مثلا هیچگاه نگوييد كه آمپول درد ندارد، چرا كه درست نيست. درعوض به وي اطمينان بدهيد كه اين درد، موقتي است و به زودي حالش بهتر مي شود. به اين ترتيب پيام مي دهيد كه او مي تواند با عوامل نگراني زا به مقابله برخيزد.

اسباب بازیهای  پزشكي به فرزندتان كمك مي كند تا بداند موقع معاينه، چه چيزهايي را خواهد ديد و از دکتر نترسد. اسباب بازي به شكل حيوان (سگ، گربه و...) باعث مي شود كه كودك زياد از اين حيوانات نترسد. هروقت  كودكتان ترسان است، بايد پشتيباني اش كنيد، ولي هدف نهايي تان بايد اين باشد كه ياريش كنيد تا در موقعيت هاي جديد، تواناتر شود. دلهره جدايي، بزرگترين ترس نوپايان است كه بيشتر اوقات، شالوده ساير نگراني هاي مربوط به افراد و جاهاي جديد را تشكيل مي دهد.

اثرات ترس و نگرانــــي بر زندگی كـــــودكان

  • ترس ونگــــراني موجب توقف فكــــر كــــودك برمشكلات و ناراحتي ها مي شود.
  • ترس ونگــــراني موجب اختلال در تمركز حواس مي شود وكودكِ مضطرب نمي تواند به خوبي حواس خود را در كارها جمع كند.
  • ترس ونگــــراني و اضطراب قدرت تصميم گيري و اراده را از آنها سلب مي كند.
  • ترس ونگــــراني موجب مي شود كه فكر آنها در مورد برخي چيزها بيش از حد مشغول شود و به مطلب و موضوع درسي بي توجه شوند.
  • ترس ونگــــراني كودك را بدبين مي كند و همواره فرآيند و رويدادهاي ناگوار را پيش بيني مي كند.
  • ترس ونگــــراني فكر كودك را متمركز بر مشكلات ميكند به طوريكه هر ساعت به يك مساله خطرناك مي انديشد.
  • ترس و اضطراب و عدم اعتماد بنفس ، باعث وابستگي او به ديگران ميشود و او خود را ناتوان احساس ميكندو نمي تواند با اطمينان و قاطعيت عمل كند. احساس گيجي و سر درگمي مي كندو قدرت مقابله با مشكلات را از دست ميدهد. توان كنترل خويش را ندارد. اينگونه كودكان قادر به آرامش و خواب راحت نيستند.احساس خستگي و كوفتگي و ضعف جسماني دارند. سر درد ،درد قفسه سينه ،دردپا يا دست،درد شكم و سو هاضمه و كم اشتهايي به سراغشان مي آيد.

مهمترین گونه های  ترس در کودکان

1- ترس از مرگ

ترس از مرگ، يكي از ترسهاي معمول در كودكان به شمار مي رود و ممكن است به صورت اضطراب شديد از تنها ماندن، ناتواني در به خواب رفتن، يا صحبت هميشگي درباره مرگ تظاهر پيدا كند. در 5 يا 6 سالگي، بيشتر كودكان سئوالاتي درباره مرگ مي پرسند، اما از آنجا كه مفهوم چرخه زندگي را به طور كامل درك نكرده اند، مرگ را مرتبط با پيري مي دانند و خود را در خطر نمي بينند.

در 7 سالگي مشكوك مي شوند كه مرگ فقط به پيرمردان و پيرزنان اختصاص ندارد و براي آنها نيز محتمل است. در نتيجه اين سن بيشتر سئوالاتشان درباره بيماري ها و عوارض آنها متمركز مي شود. بيشتر كودكان 9 يا 10 ساله انتظار دارند پاسخ سئوالات خود را به طور دقيق دريافت كنند. ما نبايد واقعيت ها را از فرزندان مان مخفي كنيم؛ حتي واقعيت تلخي چون مرگ را.

بنابراين وقتي فرزند 4 ساله شما مي پرسد عمه وقتي مُرد، كجا رفت؟، از پاسخهاي پيچيده خودداري كنيد. پاسخ شما مي تواند براساس و اعتقادات مذهبي استوار باشد. براي نمونه مي توانيد از اين پاسخ ساده استفاده كنيد رفت  پيش خدا .  از به كار بردن واژه هايي مانند كشته شدن يا مردن خودداري كنيد، زيرا كودك معني آنها را درك مي كند.

پس از آنكه به كودك اجازه داديد احساس خود را بيان كند و پاسخ سئوالاتش را بگيرد، روي زندگي و زنده بودن تمركز كنيد درباره روشهاي سالم زندگي كه موجب طول عمر مي شود، بحث كنيد. براي مثال، تغذيه صحيح، معاينات پزشكي مرتب، ورزش منظم و غيره. چرخه زندگي را براي كودك شرح دهيد. بهترين راه براي افزايش آگاهي كودك درباره مرگ، درك زندگي است. اگر فرزندتان به سن مناسب رسيده است، اجازه دهيد گياهي را بكارد و مراحل مختلف حيات را مشاهده كند.

با كودكتان درباره بيماري هاي وخيم هم صحبت كنيد: وقتي يكي از نزديكان يا دوستان بيمار است، بزرگترها اغلب كودكان خود را در جريان وضعيت بيمار قرار نمي دهند و مي كوشند در حضور آنها صحبت خاصي پيش نيايد، اما بهتر است با توجه به سن و شخصيت كودك تا حدي آنان را در جريان بگذاريد. اجازه دهيد كودك احساساتش را بيان كند. وقتي فرزند شما از بيماري يا مرگ شخصي خبردار مي شود، احساسات زيادي بروز خواهد داد ممكن است احساس انكار، ناراحتي، نااميدي، تقصير يا ترس داشته باشد. بويژه ممكن است بترسد كه مبادا چنين اتفاقي براي خودش يا كساني كه دوستشان دارد، رخ دهد.

بگذاريد درباره احساسش با شما گفتگو كند.شما نيز به جاي انكار احساساتش به او اطمينان دهيد و از او حمايت كنيد. درباره اين كه كودك را به مراسم تشييع جنازه يا تدفين ببريد، خودتان براساس سن و شخصيت كودك و موقعيت او تصميم بگيريد. بسياري از روان شناسان براين باورند كه حضور در مراسم تدفين براي كودكان زير 5 تا 6 سال و همين طور براي كودكان بزرگ تري كه حساس هستند، مناسب نيست اگر كودك تمايل دارد كه در اين مراسم شركت نكند، به خواست او احترام بگذاريد و ناراحت نشويد. برنامه هاي اين مراسم را براي كودك تشريح كنيد. برنامه هايي كه در قبرستان، مجلس ختم و در نهايت در خانه متوفي انجام شود، از پيش به كودكتان توضيح دهيد كه ساير مردم در اين مراسم چگونه عمل مي كنند و او با چه صحنه هايي روبه رو خواهد شد.

2- تــــــــــرس از تاريكــــــــــي

تقريباً همه كودكان حداقل براي مدتي از تاريكي مي ترسند. اين ترس اغلب 2 تا 3 سالگي ظاهر مي شود. ترس از تاريكي در ميان كودكان متفاوت و در حال تغيير است. يك شب از هيولا و شب ديگر از دزد مي ترسند. معمولاً اطمينان دادن به كودك (هرچند جزيي) مانع تشديد و مزمن شدن ترس مي شود، هيچ گاه روي احساساتي مثل ترس، سرپوش نگذاريد، بلكه به آن اعتراف كنيد زيرا به نظر كودك واقعي مي آيد. به او اطمينان دهيد چيزي براي ترسيدن وجود ندارد، اما احساسات او را به عنوان احمقانه يا بچگانه بودن مسخره نكنيد. از كودك بپرسيد در تاريكي از چه چيزي مي ترسد؟

اكثر كودكان دوست ندارند در تاريكي كامل و يا در اتاقي كه درش بسته است بخوابند . هيچ فايده اي هم ندارد كه ما به كودكمان بياموزيم كه در تاريكي كامل بخوابد. بهتر است كه به هنگام خواب، اتاق خواب او را با چراغ كم نور روشن نگه داريم؛ بدين ترتيب هرگاه كودك بعد از خوابي كه مي بيند بيدار شود مي تواند موقعيت خود را در اتاق بيابد و رويا و واقعيت را از هم تشخيص دهد. همچنين اگر در، باز باشد او كمتر احساس جدايي و تنهايي مي كند.

در يك اتاق تاريك كنار او بنشينيد و بخواهيد علت ترس خود را شرح دهد. كودك را در برابر ترس مقاوم كنيد که مجموعه اي از بازي ها مي توانند كودك را به تاريكي عادت دهند. در یک اتاق تاریک،خودتان نقش راهنما را به عهده بگيريد و از كودك بخواهيد شما را دنبال كند. بهتر است با دستتان او را راهنمايي كنيد. ابتدا بازي را در روشنايي انجام دهيد و فقط گاهي وارد تاريكي شويد، اما بتدريج مدت زمان بيشتري را در تاريكي بگذرانيد. اگر كودك خواست جاي خود را با او عوض كنيد.همراه با فرزندتان در يك محل تاريك بايستيد و تا عدد 3 بشماريد. كم كم اين زمان را طولاني تر كنيد، تا به 60 ثانيه برسد. او را از صميم قلب تحسين كنيد. بتدريج صدايتان را پايين تر بياوريد.

براي يك كودك بزرگ تر مي توانيد اين زمان را تا چند دقيقه نيز افزايش دهيد. در تاريكي گرگم به هوا بازي كنيد. هر كدام به نوبت گرگ شويد و در حين بازي حسابي سروصدا كنيد. اتاقي مخصوص بازي بسازيد. براي نمونه روي ميز پتويي بيندازيد و به كودك اجازه دهيد تا به زير آن برود و برايش در و پنجره درست كند اين مكان فضاي مناسبي براي بازي كردن در تاريكي است. با او قايم باشك بازي كنيد، يا شيء خاص را در يك مكان تاريك مخفي كنيد و از او بخواهيد آن را پيدا كند تا در اين صورت يك علامت مثبت به دست آورد. مي توانيد براي هر سه علامت مثبت هديه اي كوچك به او بدهيد.

به كودك اطمينان دهيد كه در تاريكي خطري او را تهديد نمي كند. شب هنگام، قبل از خواب درها و پنجره ها را با همكاري كودك قفل كنيد. توضيح دهيد كه دزد بندرت به خانه اي كه كسي در آن است وارد مي شود و همين طور بگوييد كه اگر دزدي وارد خانه شود، شما زودتر بيدار خواهيد شد. همراه با كودكتان درحاليكه يك چراغ قوه در دست داريد، به اتاق تاريكي وارد شويد و نقش جاسوسها را بازي كنيد. به فرزندتان بياموزيد در تاريكي با خودش صحبت كند. وقتي او جمله هايي نظير من نمي ترسم و هيچ چيز نمي تواند به من صدمه بزند را تكرار كند مي تواند خودش را شجاع بداند.

هرگاه كودك را در غلبه بر ترسش موفق ديديد موفقيت او را تحسين كنيد. يك جدول شجاعت طراحي كنيد. منظور از شجاعت، انجام وظيفه محول شده در تاريكي است. حتي با وجود احساس ترس، بهتر است در مراحل نخست اتاق كاملاً تاريك نباشد. براي مثال يك چراغ قوه به دست كودك بدهيد. براي شب اول 2 دقيقه در تاريكي كافي است، اما هر شب يك دقيقه به اين زمان بيفزاييد. اين كار را تا آنجا ادامه دهيد كه كودك بتواند قبل از به خواب رفتن براحتي در رختخوابش دراز بكشد.

در صورت موفقيت كودك يك علامت مثبت در جدول بگذاريد و بگوييد اگر تعداد اين علامت ها براي مثال به 5 برسد، هديه اي خوب به او خواهيد داد. وقتي كودك نشان داد ترسش از تاريكي از ميان رفته است او را براي تماشاي فيلم مورد علاقه اش به سينما ببريد. در صورت لزوم اجازه دهيد يكي از اسباب بازيهايش را همراه خود بياورد و يا هرگونه جايزه ديگري كه فكر ميكنيد كودكتان را خيلي خوشحال ميكند به او بدهيد.

3-  ترس از هيولا و تاريكی

ممكن است كودكي به دليل افكار و نگراني هايي  مثل ترس از هیولا كه از ديد شما واقعي به نظر نمي رسند با مشكلات خواب مواجه باشد. اگر چه او اين جور مواقع به شدت مي ترسد اما معمولاً ترسش را بروز نمي دهد. به او دلگرمي بدهيد و بگوييد كه مراقبش هستيد و او كاملاً در امان است.

برايش يك قصه بگوييد و آهسته صحبت كنيد. اگر در دراز مدت ببيند كه شما به هنگام اين وحشت ها مراقبش هستيد اطمينان خاطر بيشتري به دست مي آورد. بد نيست برايش توضيح دهيد كه اين چيزهايي كه باعث وحشت او شده اند سايه اشياء هستد نه هيولا.

به كودكتان بگوييد كه هيولا وجود خارجي ندارد. اما احساس نگراني و ترس و اضطراب هاي او واقعيت دارند. او نمي تواند درك كند كه اين احساسات خودش هستند كه او را  چنين مضطرب و پريشان مي سازد. او بايد با استفاده از تخيلاتش بر اين احساسات غلبه كند و بايد به اطمينان خاطر برسد. به اين ترتيب ديگر نياز به حمايت در مقابل ترس از هيولا نخواهد داشت.

او به يك درك بهتري از احساسات و تمايلات خود نياز دارد. همچنين بايد دريابد كه اگر شلوارش را خيس كند و يا اگر نسبت به خواهر يا برادرش بداخلاقي كند و يا عصباني شود هيچ حادثه ناگواري رخ نخواهد داد و يا در اين گونه مواقع او بايد اطمينان داشته باشد كه شما اوضاع را تحت كنترل داريد و مراقبش هستيد .

اكثر بچه ها اظهار مي كنند كه خيلي ترسيده اند در حالي كه اصلا هم نترسيده اند، اما چنين مي گويند تا شما را به نزد خود بكشانند در چنین مواردی اگر علائم ترس و وحشت در او مشاهده نمي شود ( بيشتر والدين قدرت تشخيص چنين امري را دارند ) بايد در تصميم خود با ثبات باشيد وهمچنان برنامه و عادت خواب او را رعايت نماييد و او را به جايش برگردانيد.

البته مواردي نيز وجود دارد كه كودك واقعاً به هنگام شب به طور نامعقول وحشتزده و مضطرب مي شود؛ در چنين موقعي تأكيد شما بر برنامه تعيين شده نه تنها كاري از پيش نمي برد بلكه وضع را بدتر مي كند. اگر او را در اتاقش تنها رها كنيد و در را به روي او ببنديد آرام و قرار نخواهد گرفت بلكه ممكن است دچار حمله هيستريك ( هيجان و تشنج ) شود.

چگونگـــي برخورد با تـــرس در كـــودكان

  • هرگز احساسات و ترس در كودك را بي ارزش نشماريد و هيچ گاه به خاطر ترسيدنش او را تحقير نكنيد و بدانيد كه بي توجهي به چيزهايي كه او را مي ترساند كمكي به حل مشكل نمي كند.
  • از او بخواهيد علت ترسش را بگويد و درباره آن با او صحبت كنيد، اين راه در صورتي كه ترس كودك ناشي از وقوع يك اتفاق تحريك كننده باشد، بسيار مفيد است.
  • بيش از حد لزوم از او مواظبت نكنيد و اجازه بدهيد او خودش از چيزهايي كه مي ترسد دوري كند و كودك را هيچ وقت به انجام دادن كارهايي كه از آن واهمه دارد وادار نكنيد.
  • بيش از حد عكس العمل نشان ندهيد زيـــــرا توجه زياد شما باعث تقويت تـــرس در كـــودك مي شود.
  • به كودك دلداري دهيد تا ياد بگيرد بر ترسش مسلط گردد. براي مثال اگر او از رفتن به يك مدرسه جديد مي ترسد، بايد با او همدردي كنيد و برايش توضيح دهيد. به عنوان مثال بگوييد: من مي دانم كه از رفتن به اين مدرسه هراس داري و شايد از اين كه دوستان جديدي پيدا مي كني نگران هستي ولي من فكر مي كنم در آن لحظه احساس خيلي بهتري خواهي داشت.
  • با او در مورد چيزهايي كه او را مي ترساند گفت وگو كنيد. به او يادآوري كنيد كه قبلاً هم دوستان جديد زيادي پيدا كرده بود و او را تشويق كنيد كه به مدرسه برود. راه حل مفيد ديگر اين است كه شما برايش نقش بازي كنيد كه چه طور با مردم روبه رو شود و خودش را معرفي كند.
  • يادش بياوريد كه قبلاً هم در يك زماني از چيزي مي ترسيده و بعد از مدتي ترسش ريخته و ديگر از آن نمي ترسد.
  • به او قوت قلب بدهيد و به او كمك كنيد تا با ترس روبه رو شود. در ضمن در يك دوره طولاني، صلاح نيست دائم به او ياد بدهيد كه از هر چيزي كه مي ترسد دوري كند.
  • بيشتر اوقات ترس کودک از برخی مسائل غيرمنطقي است، اما نگراني او کاملا واقعي است. به او يادآوري کنيد تا هنگام بروز ترس، آرام نفس بکشد و کلمه آرام را زمزمه کند.

آموزش قوانین احتیاطی

شما نمي خواهيد فرزندتان در تمام طول زندگي اش نگران وقايعي  باشد که ممکن است رخ دهد  یا اصلا رخ ندهد. آموزش قوانين احتياطي به کودکان ضروري است، اما بايد روشي را به کار گيريد تا واقع گرايانه تر با خطرات و تهديدها رودررو شوند. بين احتياط و حمايت  بيش از حد فاصله زيادي است و ممکن است شما از پيامي که با رفتارتان به کودک مي دهيد بخوبي آگاه نباشيد. براي مثال اگر فرزندتان را حتي در حياط خانه هم تنها نمي گذاريد، دو پيام برايش داريد.

1- دنيا به قدري خطرناک است که من بايد هميشه مراقبت باشم

2- تو نمي تواني به تنهايي بازي کني يا کار کوچکي براي خودت انجام دهي.

هيچ کدام از اين پيام ها براي فرزندتان مفيد نخواهد بود.به او بياموزيد چگونه مثبت نگر باشد و با اعتماد به نفس عمل کند. اين رفتار او را خوشحال تر مي کند و احساس قرباني بودن را از او دور خواهد کرد. چگونگي رفتار کودک را در رويارويي با موقعيت هاي خاص با آموزش  اصلاح کنيد. . ديدن فيلم يا برنامه وحشتناك براي بچه ها زنگ خطر است. رويارويـــــي کــــودک رابا اخبارجنائی محدود کنيد حتي اگر شما مواجهه کودک را با اخبار جنايي کنترل کنيد، او از برخي از آنها آگاه مي شود ســــوالات کودک را با حداقل جزئيات پاسخ دهيد، امـــا جز حقيقت نگوييد. توضيح دهيد که گم شدن يک کـــودک هميشه دليل بر دزديده شـــدن او نيست و دزديدن کـــودکان به ندرت اتفاق مي افتد. به او بگوييد که بيشتر مردم، مهربان و دوست داشتني هستند و فقط عده کمي از آنها ممکن است به کودکان آسيب برسانند.

قوانین احتیاطی

  • از کودک خود بخواهيد که مشخصاتش را به خاطر بسپارد. اين مشخصات دربرگيرنده نام خانوادگي، نشاني منــزل و شمــاره تلفن است.
  • استفاده از تلفن را به کودک بياموزيد. حفظ بودن تلفن يکي از همسايه ها، يکي از بستگان نزديک مانند خاله، عمه و حتي اداره پليس به کودک اطمينان بيشتري مي دهد اما زمان هاي استفاده از تلفن را محدود کنيد. طريقه پاسخگويي به تلفن را به کودک بياموزيد.
  • به او بگوييد که هيچ گاه يک ناشناس را از تنها بودنش در خانه آگاه نکند. بسياري از والدين ترجيح مي دهند کودک، نام خود را به يک ناشناس نگويد.
  • بنابراين به فرزندتان بياموزيد که اگر کسي پشت تلفن از او پرسيد شماره اونجا چنده؟، او در پاسخ چنين بگويد شما چه شماره اي رو گرفته ايد؟ وقتي فرد غريبه شماره را گفت کودک مي تواند بگويد ببخشيد شماره رو اشتباه گرفته ايد و سپس گوشي را قطع کند.
  • به کودکتان بگوييد که وقتي تنهاست هيچ گاه در خانه را به روي کسي باز نکند، او حداکثر مي تواند پيغام آن شخص را به ياد بسپارد و به پدر و مادرش بگويد. به کودکتان بياموزيد که اگر گم شد چه کار بايد بکند. توضيح دهيد که چگونه در فروشگاه ها يامکان هاي عمومي رفتار کند تا مشکلي برايش پيش نيايد و اگر گم شد چه کار کند.
  • اگر به يک مکان شلوغ مي رويد به او بگوييد که در صورت جدا شدن از يکديگر کجا منتظر هم بمانيد. راه ديگر اين است که کودک از فروشندگان بخواهد تا اسم شما را پشت بلندگو بگويند.
  • به کودکتان يادآوري کنيد که هيچ گاه با يک شخص غريبه آن محل را ترک نکند و اگر کسي به زور مي خواهد او را ببرد، خود را روي زمين بيندازد و فرياد بزند اين مامان يا باباي من نيست.
  • به مدرسه کودک اطلاع دهيد که چه کسي پس از تعطيل شدن مدرسه دنبال کودک مي آيد. يک اسم رمز به کودک ياد دهيد تا احيانا اگر روزي مجبور شديد از فرد ديگري (يک همسايه يا يک دوست) خواهش کنيد دنبال کودک برود، آن شخص با گفتن اسم رمز اطمينان کودک را جلب کند.
  • به کودک بياموزيد چگونه به افراد غريبه نه بگويد. اگر کسي انجام کاري را از او مي خواهد که نبايد انجام دهد، بهترين راه گفتن نه و ترک آن محل است. اين روش را با فرزندتان تمرين کنيد.

هرگز فراموش نکنید

کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند، می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند، می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند، می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را می آموزند.