روان شناسی کینه توزی در کودکان
کینه توزی یکی از خصوصیات اخلاقی نکوهیده و محصول مستقیم غضب است که می توان آنرا به مشكل حل نشده ای براي فرد تعریف کرد كه ميتواند جنبه عاطفي داشته باشد يا نيازي برآورده نشده باشد. گاهي در ارتباطات اجتماعي، رفتار و واكنش فردي آزارمان ميدهد که در اين شرايط، يا به شكل عقلاني و منطقي ماجرا را براي خود و طرف مقابل حل ميكنيم يا اينكه نميتوانيم معضل را حل كنيم و به شكل غيرمنطقي، حس خشم دروني نسبت به آن فرد پيدا ميكنيم. وقتی انسان غضب کند و نتواند انتقام بگیرد، چاره ای جز فرو خوردن غضب خود ندارد که این خشم در درون فرد عقده ای ایجاد میکند که به کینه تبدیل میشود و فرد مورد نظر دائما بر قلب انسان سنگینی میکند و در دل از او تنفر و بغض همیشگی بوجود می آید.
کودکان با باطنی آسمانی و چهره ای پاک و معصوم با ویژگی های منحصربفرد و تقدیر خاص خود، پا به این دنیا می گذارند و والدین به عنوان مسببین ورود کودکان به این دنیا، ملزم به انجام وظایف ذاتی و انسانی خود در قبال فرزندان، در زمینه های تامین نیازهای فیزیولوژیکی و اجتماعی آنها هستند. بنابراین والدین لازم است که آگاهی های لازم را در خصوص شناسایی نواقص و معضلات تاثیر گذار در سلامت و تربیت فرزندان فراگیرند و درعین حال آموزش های لازم جهت رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه و محافظت از آنان در برابر ناهنجاریهای اجتماعی را کسب نمایند.
آگاه باشیم که بچه ها، پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئول هستیم که با تربیت شایسته و صحیح، این خوبی و پاکی را برایشان حفظ کنیم. کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب، درک شخصیت و خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوان استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی و آنها را در مسیر توانایی های ویژه و خاص خودشان پرورش داد. بنابراین جهت آگاهی والدین از آسیبها و چالشهای پیش روی کودکان در ابعاد اجتماعی و فیزیولوژیکی، و همچنین شیوه های برخورد صحیح و علمی با آنها، پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت آموزشی خود، تحلیلی دارد بر روانشناسی کینه توزی در کودکان، باشد که زمینه ساز موفقیت، شکوفایی و سلامت جسمی و روحی آنان در فردای زندگیشان گردیم، چیزی که کمترین رسالت ماست.
اینکه كينه خشم فرو خورده ناشي از مشكل ارتباطي، عاطفي، اجتماعي حل نشود و یا مشكلات بين فردي و اجتماعي كه ميتواند باعث خشم و كينه شود، حل شوند، تنها بستگی به ميزان حساسيت آدمها دارد. حساسيت و زودرنجي انسانها متفاوت است، به گونه ای که بعضيها زودرنجتر و بعضي راحتترند. اينها ويژگيهاي شخصيتي است که ریشه اغلب آنها در تربیت و آموزش های دوران کودکی است زیرا انسانهاي رشديافته در یک محیط آرام و سالم كه به بلوغ اجتماعي، عاطفي و شخصيتي رسيدهاند، ميدانند چطور مشكلاتشان را حل كنند. اما گروهي كه دچار خشم و كينه هستند، انسانهايي بدون بلوغ فكري، رفتاري، اخلاقي و تربیتی هستند كه قادر به حل اتفاقها و مشكلات ايجاد شده اجتماعيشان نيستند که اين گروه منطقي نيستند و معمولا اعتماد به نفس كمي دارند.
آدمهاي كينهورز بيشتر از آنكه به ديگران آسيب برسانند، خودشان را آزار ميدهند. كينهورزي شبيه زنداني است كه فرد را اسير ميكند و عقدهها، گرههاي رواني، كينههاي دروني، شبيه زندانبان فرد ميشوند. فرد در تمام مدت دچار بودن به اين احساسها، تا زماني كه بهبود پيدا كند، عذاب ميكشد و در درازمدت اين احساسات سبب رفتارهاي خشونتآميز، هنجارشكن و گاها بسيار خطرناك و آسيبرسان ميشود. در اين شرايط فرد كينهورز بيشترين آسيب را به خودش ميزند و نهايتا بازنده اين اتفاق هم خودش است.
علائم و نشانه ها
- احساس محدود شدن امنیت و آرامش
- بی قراری و علاقه به تحقیر و تمسخر دیگران
- به سربردن دائمی در ناراحتی و اضطراب
- برخورداری از رفتار تهدید آمیز و خشم آلود
- علاقه به آشوب به پا کردن
- ناراضی بودن از وضع خود
- برخورداری از حساسیت، پریشانی و خودسری
- عدم توان بیان آرزوها
- برخورداری از روحیه ای مقرضانه و کینه جویانه
- ضعیف النفسی و زودرنجی
- برخورداری از ظاهری آرام و درونی ناآرام
- ظاهری بی نظم و بی انضباط
- بدخشم و بی رحم
- پروراندن نقشه در سر
- کینه توز، منفی باف و لجباز
- سعی در به انزوا کشیدن دیگران از راه تهدید و ارعاب
- بی تحمل در شنیدن سخنان مخالف
- به سر بردن دائمی در تاسف و حسرت
عوامل پدید آورنده
راه حل مساله اين است كه فرد به بلوغ فكري، شخصيتي و اجتماعي برسد و اعتماد به نفس كافي در وي ايجاد شود که این مسئله نیازمند شناخت معضل و ریشه یابی دلايل كينهورزي و خشم در افراد است. از سوي ديگر بايد از ابعاد مختلف به قضيه دقت شود و شرايط اجتماعي فرد ناهنجار هم كاملا سنجيده و مساله و معضل براي فرد تحت درمان تحليل شود.
- نبودن یک شیوه تربیتی صحیح در خانواده
- کمبود محبت و مهربانی نسبت به کودک
- وجود درگیری و تضاد در خانواده
- احساس مظلومیت و تحقیر توسط کودک
- بیماری روانی
- احساس رعایت نکردن حقوقش توسط دیگران
- تنبیه و سخت گیرهای شدید
- وجود بغض، غم و اندوه درونی
- وجود غرور، خودپسندی در کودک
- تحمل فقر، رنج و محرومیت
- عدم ارضای نیازهای اساسی کودک
- مطرود و منزوی شدن از جمع
چگونگی عملکرد
شایسته است که در خانواده آرامش و شرايط مناسب براي افزايش درك ناشي از رفتارهاي يكديگر ايجاد كنيم و ارتباط و تعامل منطقي داشته باشيم تا اصلا اين شرايط به وجود نيايد. اما حالا اگر به علت مشكلات مختلف درون خانوادهاي مثل ناهنجاريهاي رفتاري والدين، تعارضات و درگيريها و يا معضلات بيرون خانوادهاي و ناشي از اجتماع مثل فاصله طبقات اجتماعي، فقر، گسترش بزههاي اجتماعي و خدشه وارد كردن به حريم ديگران، خشمها سركوب شده و نهايتا به كينه رسيده است، بايد سعي كرد با برقراري ارتباط مناسب، انعطافپذيري فرد را بالا برد و با افزايش محبت و سيراب كردن عاطفي فرد، خصلت بخشش و نوع دوستي را در او ايجاد كرد. در عين حال بايد به فرد به دليل داشتن ويژگيهاي مثبت، اعتماد به نفس داد تا حس کينه به مرور زمان در فرد کينهجو از بين برود.
- ابراز مهر و محبت و ملاطفت
- در پیش گرفتن یک شیوه تربیتی صحیح و علمی در خانواده
- مورد توجه و پذیرش قرار دادن کودک
- تشویق و تائید کارهای درست و خوب کودک
- تذکر و تفهیم نادرست بودن کینه توزی به کودک
- رعایت جنبه های الگویی برای کودک به وسیله والدین و دیگران
- برطرف کردن نیازهای روانی و جسمانی کودک
- ایجاد محیطی سالم و بدور از تضاد و درگیری
- آموزش آرامش به کودک
- اعتماد به کودک
- خودداری از تبعیض و عدول از حد تعادل در ارتباط با کودک
- جلوگیری از سرزنش، تحقیر و رنجش کودک
- تقویت اعتماد بنفس و خوداتکایی در کودک
هرگز فراموش نکنید
کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند، می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند، می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند، می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را می آموزند.