کشور آباد من ایران
شعر حماسی و ملی گرایانه کشور آباد من ایران از نوشین کاشانی، بیانگر آوای دلتنگی و مشکلات و حسرت های فرزندان سرزمین جاوید پارس که با وجود تاریخ باعظمت و شکوهمند کشورشان، روزگاری بس تیره را تجربه می کنند.
کشور آباد من، گلخانه می خواهد چه کار
قصه معلوم است، پس افسانه می خواهد چه کار
با حقوق آنچنانی، زندگانی در رفاه
کارمند و کارگر، یارانه می خواهد چه کار
در جهان، بالاترین آمار دزدی مال ماست
خرده دزدی، غیرت مردانه می خواهد چه کار
ما به چوب و رخت چوپانی، کفایت کرده ایم
ملت ما، جامه ی شاهانه می خواهد چه کار
بس که با اشک یتیمان، خون دلها خورده ایم
خون دل خوردن، لب و پیمانه می خواهد چه کار
ما که دل را کنده ایم از زندگانی عاقبت
این همه آواره ملت، خانه می خواهد چه کار
اختلاس و رشوه خواری، سنتی دیرینه شد
این بساط خودفروشی، چانه می خواهد چه کار
بس که در بازار، مردم بت فروشی میکنند
جام و می، برچیده شد، میخانه می خواهد چه کار
هر چه آمد بر سر ما، از خودی ها بوده است
کشور من، دشمن بیگانه می خواهد چه کار
طبع شعرم، گرچه از جور زمان گل کرده است
این گل آزرده دل، پروانه می خواهد چه کار
نوشین کاشانی