منظومه تخت جمشیـد استاد شهریار
منظومه تخت جمشیـد از استاد شهریار، منظومه ای حماسی و ملی گرایانه در ستایش میراٍث گرانبهای نیکان پرافتخار سرزمین جاوید ایران است که توسط داریوش بزرگ بنا نهاده شد و دیگر شاهان دودمان شکوهمند هخامنشیان نظیر خشایارشا، آنرا تکمیل نمودند.
شب زتشییع غروب خورشید - باز میگشــت به تخت جمشیـد
من هم از قلة البرز خیال - تاختـــم قافله را از دنبال
تا مقامی كه شنیــــدم از شب - قصر داراست خدا را به ادب
به ندای ابدیّـــــت لبیّـــــك - موسیِ وقتِ من اِخْلَعْ نعلیك
كاخ داراست شهنشاه عظیم - قبله حاجـــت دنیای قدیــــم
داریوش آیت شاهنشاهی - حكمش از ماه روان تا ماهی
پاك آیین و همایون فرهنگ - در ره و رسم نوین پیشآهنگ
اورمزدش بــــــدل آئینهنما - هم فروهر بسرش چترگشا
قصــر داراست اجاق خورشید - نام او شهره به تخت جمشیـد
تخت جمشیـد، همان مدفن راز - منجنیـــــق رسن عمر دراز
شاهد گشت و گذشت گردون - پیر اعصار و پس افكند قرون
چنگ فرتوت نواسنج زمان - چنگیِ پیــــر خمیده سر آن
آتش و خون مكـــرّر دیـــده - سر و سرسام سكندر دیده
پیر بییار و قبیلت مانده - نوحة داغ عزیزان خوانده
گوئی آشفته هنوزش خوابست - گوش بر هلهله اعراب است
همچنان موی بر اندامش تیز - خیره در خیل و سپاه چنگیز
گوش كن پیر سخن میگوید - وای كاین جمله بمن میگوید
این حریمی است همایون درگاه - تو هم ای خیره، ادب دار نگاه
این همان كاخ شكوره و تمكین - كه جهان داشته در زیر نگین
پاسبانان درش پادشهـــان - تاجداران بسرش باج دهان
اردشیرش بسلام استاده - قیصــــر روم بخاك افتاده
امپراطور بدان كبر و غرور - سوده سر بر سُم اسب شاپور
این شكوهیست كه چرخش نشكست - تو هم این فتنــه نیالائی دست
هان كه بشكسته درین راهگذر - جام جم، آینة اسكنـــــدر
كاروان گم كند اینجا منزل - نغنود قافله اینجا غافـــــل
كس از این غمكـــــــده سر نكند - این سرائی است كه سر میشكند
گنج ما خفته بجادو و طلسم - اهرمن جای نگین داند و اسم
باری از ما بسلامت بگذر - خاك راهیم بما رشگ مبر
دست از غارت و دزدی بردار - وین بدزدان تمدّن بگذار
آن روز که تخت جمشیـد می سوخت
نه یكی كاخ كه از بن میسوخت
مهد دنیای تمدّن میسوخت
پاینده سرزمین جاوید