نگرش مثبت
زندگی، آینده و دنیای ما آنگونه شکل میگیرند که عقاید و افکار ما، آنرا ترسیم کرده اند و یقین داشته باشید که گریزی از آن نخواهد بود زیرا این خود ما بودیم که سمت و سوی هدف خود را مشخص کرده و به طبیعت القاء نموده ایم که از دنیا چه میخواهیم. شاید باور نکنید اما واقعیت اینست که اگر شما روی یک موضوع، نظر و عقیده خاصی داشته باشید و به آن عقیده، ایمان هم داشته باشید، تمام کائنات هستی، بسیج خواهند شد تا به عقیده شما جامه عمل بپوشانند و این را شما میتوانید در زندگی روزمره خود بارها امتحان کنید. این ضرب المثل را احتمالا زیاد شنیده اید که می گویند: از هرچه بترسی، به سرت می آید.
از طرفی احساسات ما نیز ریشه در تفکرات ما دارند. در اغلب موارد به هر گونه ای که فکر کنیم، احساسات و عواطف ما بر این اساس شکل می گیرند. باید باور داشته باشیم که نقاط منفی و مثبت موجود در احساسات ما از نوع اندیشه و افکار ما منتج می شوند. برای حضور احساس غم و ناراحتی، ابتدا تفکر غم انگیز است که در درون ما به وجود می آید. یک فرد عصبانی و سرشار از خشم و نفرت، در درون ذهنش افکار خشمگینانه وجود دارند که منجر به بروز احساس عصبانیت می شوند. فردی که حسود است،ذهنش مملو از افکار حسادت آمیز است.
در قرون گذشته فردی به نام اپیکور که از فیلسوفان یونان باستان بود،اینطور بیان کرد که: نگرش و برداشت انسان ها از رویدادها،بسی مهمتر و تعیین کننده تر از خود رویدادها هستند.
به نظر می رسد که این سخنی منطقی و شایسته است. این می تواند به این معنا باشد که برداشت افراد مختلف از یک اتفاق، با یکدیگر یکسانی و شباهت ندارد و افراد مختلف ممکن است نسبت به حوادث مختلف،عکس العمل های متفاوتی از خود نشان دهند که ناشی از نوع برداشت آنها از واقعه مذکور است. چنانچه واقعیت های خارجی اطراف ما دارای نقشی تعیین کننده بودند،میان ارزیابی افراد از این واقعیت ها،تفاوتی وجود نداشت.
این حقیقت وقتی وضوح می یابد که همه ما بارها دیده و شنیده ایم که به تعداد افرادی که با یک رویداد واحد مواجه بوده اند،توصیفات متفاوتی وجود داشته است. آنچه مسلم است اینکه نگرش هر فرد نسبت به رویدادهای مختلف،متفاوت است. این یعنی افراد مختارند که دنیا را از پشت عینک های مختلفی تماشا کنند و به آن طریق بیندیشند.به این ترتیب می توان گفت که به طور کلی برخی با عینک خوش بینانه و برخی با عینک بدبینی به دنیا می نگرند.
یک فرد عصبی که دائما مضطرب است از روحیه بدی برخوردار است و ممکن است همیشه اینطور تصور کند که دلیل وضعیت بد روحی اش به عوامل بیرونی مربوط می شود که اغلب آنها از حیطه کنترل و اراده او خارج است. عده ای هم وجود دارند که چنین شرایط روحی و فکری را به هورمون های بدن و مسائل مربوط به ژنتیک نسبت می دهند. برخی هم روحیه کسل و افسرده خویش را ناشی از وضعیت نابسامان جهان،اوضاع اقتصادی نامناسب،آلودگی هوا،ازدحام و ترافیک خیابانها و امکان بروز مشکلاتی دیگر،نسبت می دهند. در هر حال به نظر می رسد این گروه از افراد احساس و تفکر خویش را واقع بینانه می دانند و همین امر موجب می شود تا تلاشی برای مقابله با این احساسات نداشته باشند و اغلب اوقات برای یافتن دلیل ناراحتی و غمگینی خویش در جستجوی مقصری بیرونی هستند.
البته نباید نسبت به این نکته غافل بود که همه این مسائل و مشکلات وجود دارند و هر یک می توانند به گونه ای تاثیر گذار باشند اما به نظر می رسد که تمامی این نظرات مبتنی بر این باور است که احساسات ما به دور از کنترل ما هستند. اگر به دنبال برخورداری از احساسات مثبت،سازنده و مطلوبی هستید،باید بدانید و اگاه باشید که به جای رویدادها و حوادث بیرونی،به افکار و طرز تفکر خویش توجه کنید که همین طرز تفکر سازنده احساسات شماست.
دکتر دیوید برنز، بعد از بیان نظرات متفاوتی که در این رابطه مطرح شده است،اینچنین می گوید:
اگر می خواهید از روحیه بد نجات یابید، باید قبل از هر چیز بدانید که هر احساس منفی، ناشی از اندیشه منفی به خصوصی است. اندوه و افسردگی، ناشی از تفکر از دست دادن و باختن است.
مهم نیست که دنیا روی کدامین چرخ می گردد، آنچه مهم است، اینست که در میان بالا و پائین های متعدد، چطور به خوشبختی و حس رضامندی دست پیدا کنیم. این یک شعار نیست بلکه واقعیتی دست یافتنی برای تمامی افرادی است که دوست دارند مثبت بیندیشند و مثبت احساس کنند.
پس اگر احساسات ما از اندیشه ما نشات می گیرند، می توان به سادگی به این نتیجه رسید که احساس رضایت، خوشبختی و ارامش در زندگی، تنها وتنها ریشه در نحوه تفکر ما دارد. بنابراین اگر این مسئله برای ما قابل قبول است لازم است تا برای رسیدن به احساس رضایت از زندگی، نگاهی دوباره به تفکراتمان بیندازیم و با این بازاندیشی و تجدید نظر در چگونگی افکارمان، در راه رسیدن به خوشبختی و کامیابی،قدمی برداریم.
پس آنچه مهم است اینکه برای دستیابی به حس شادمانی و ر ضایت، لازم نیست دائما در جستجو باشم و از این نقطه به نقطه ای دیگر رویم و مدام در تکاپو باشیم. داشتن احساس رضایت و شادمانی نیازمند برخورداری از امکانات پیچیده و فراوان نیست. می توان تنها با ایجاد تغییر در تفکراتمان به ان دست یابیم. کافیست که باور داشته باشیم که همه چیز در درون ماست. مهم نیست که دنیا روی کدامین چرخ می گردد، انچه مهم اینکه در میان بالا و پائین های متعدد،چطور به خوشبختی و حس رضایتمندی دست پیدا کنیم. این یک شعار نیست بلکه واقعیتی دست یافتنی برای تمامی افرادی است که دوست دارند مثبت بیندیشند و مثبت احساس کنند و بیهوده نیست که هنری فورد به اتکاء یک عمر تجربه خود میگوید:
اگر بیندیشید که میتوانید کاری را انجام دهید
یا می اندیشید که نمی توانید آنرا انجام دهید
در هر دو صورت حق با شماست