ایتام و نوازشهای آسمانی
يتيم دراصل به معناي تنها، منفرد و يكتا و در اصطلاح به كودكي گفته مي شود كه اولیای خود و مشخصا پدرش را قبل از سن تمییز و تشخیص و پیش از آنکه بتواند به تنهایی نیازهای اجتماعی و حمایتی خود را تأمین کند، از دست بدهد و این صفت را تا زماني كه انسان ، بالغ گردد با خود یدک میکشد. یتیم واژه غریبی است که بیان آن با احساس آن بسیار متفاوت است و یقینا کسی که از نعمت داشتن پدر بهره مند است هرگز نخواهد توانست گریه های دلتنگی یتیمی را که نیمه شب از خواب آشفته اش پریده و سراغ پدرش را می گیرد درک کند. بدون شک کسی که گرمای دستان پر مهر پدر را بر سر و روی خود احساس میکند، نمی تواند حال یتیمی را بفهمد که آرزویش نوازشی پدرانه است و باید همه عمر حسرت آن را بخورد. یتیمی را که واژه هایش را تر میکند تا دراین سکوت سکرآور مثل همیشه جملات عاشقانه اش را خط خطی کند. کسی که دیگرحتی اشک هم به این سرای بی کسی اش قدم نمی گذارد. او مانده است و خیال پدرکه لحظه به لحظه که می گذرد بیشتر جان میگیرد و رنگ می گیرید. برعکس پدر که با هرنفس یک گام از او و آرزوهایش دور می شود وبه سمت دنیای پراز آرزوهای زیبایش می رود ودیگر برایش هیچ اهمیتی ندارد که کسی برای چشیدن دوباره طعم جنون آمیز چشمانش هر روز در هر ثانیه جان می دهد و باز برای دعا کردن چشم هایی که برایش حکم زندگیست نفس می کشد. وقتی پدر نیست ، وقتی صدای ارغوانی پدر نوازشش نمی کند ، وقتی پدر با جذبه خاصش حرفی را به او نمی گوید. وقتی پدر دیگر دلتنگش نمی شود، اینجا نه تنها خودش بلکه تمام واژه ها یتیم می شوند وهیچ مراسمی ، تسلای خاطر این واژه های یتیم نمی تواند شود. سر پرست این واژه ها ، این رویاهای سرگردان ، این زندگی روبه زوال و این روزهای تباه شده ، تنها پدر است و پدر که نباشد ، این رویاها تنها باخیال داشتن او آبیاری می شوند و وقتی می شود گم شده ترین خاطره ، در جاده مه گرفته زندگی او ، دیگراو بیمار یک نوازش عاشقانه است. نمی فهمد چرا بابا آنقدر دور است وهرچیزی که به بودن بابا مربوط می شود تا حد لمس «هرم نفس یک عاشق» نزدیک است. برای او زندگی اینجا درحال تعطیلی است،آبهای اقیانوس شور چشم هایش راکد شده اند. او خسته شده ، ازگیر دادن هایِ به سکوتش خسته شده. او کم آورده است. او شب زنده داری های با خیال بابا را، کم آورده است. او باهر راهی که در سرنوشتش به پدر ختم نشود بیگانه است. او تا ابد برسر همین جاده می نشیند تا تار ناز چشمان بابا ، اجازه ورود به او بدهد.
پديده يتيمي و كودكان بي سرپرست ، يكي از چالشهای بزرگ اجتماعی در تمام ملل جهان است که تبعات و آسیبهای اجتماعی فراوانی را در صورت عدم مدیریت صحیح آن ، بر جامعه تحمیل میکند که بعضا از کنترل نیز خارج شده و به راحتی قابل اصلاح و بازسازی نیز نمی باشد. اما در عین حال هميشه و درهر حال عواطف و احساسات بشر دوستان جهان را برانگيخته و موجي از عشق و ايثار را به دنبال داشته است زیرا اساسا ، وجود كودكانی که پدر يا والدين خود را در طفوليت از دست داده اند در هر جامعه ای اجتناب ناپذير است از اینرو یتیمان در طول تاریخ مورد بحث و کانون توجه همه انسانها بوده اند و توجه به یتیم و حمایت از او در ابعاد مختلف فکری، آموزشی، مالی و ... پدیده ای برخاسته از ذات انسان و متاثر از انسانیت و جوانمردی است و نمیتوان آنرا محدود به افراد کشوری مشخص ، مکتبی ویژه یا دینی خاص نمود، چرا که به وضوح دیده ایم و می بینیم که در سراسر جهان، انسان ها با هر دیدگاه و عقیده ای نسبت به یتیم احساساتی سرشار از عاطفه و محبت درونی دارند.
یتیمان در همه اديان الهي مورد توجه بوده و بر مهربان بودن با آنان و توجه به مسائل و مشکلاتشان ، بر ضرورت تعهد نسبت به آنان و برقراری امنيت در جهت عدم تجاوز به حقوقشان و ترغيب در جلب دوستي و اظهار لطف به او بسیار تاکید شده است بطوریکه حضرت موسي و حضرت عيسي که درود خدا بر آنها باد ، به شدت از حقوق يتيمان طرفداري می کردند و ظلم به يتيمان را از گناهان کبيره بر می شمردند تا آنجا كه رعايت حال آنان ، از جمله بندهاي عهد نامه اي است كه خداوند از بني اسرائيل گرفته است.
وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكين
و به ياد آوريد زماني را كه از بني اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و يتيمان و بينوايان نيكي كنيد
اين آيه شريفه احسان به چند گروه از جمله يتيمان را از وظايف ضروري اهل ايمان و از مصاديق اعمال شايسته دانسته است چرا كه بندهاي اين ميثاق عام بوده و اختصاص به بني اسرائيل ندارد، بلكه از اصول حقيقي دين الهي است كه در همه شرايع مقدسه بوده و ثابت وغير قابل تغيير است.
دین مقدس اسلام هم با تعبيرات گيرا و گويا ، مسئوليت و رسالت انسانها را نسبت به ايتام برشمرده و با برترين شيوه از ايتام تجليل کرده و رسيدگي به امور مادي و معنوي ، فردي و اجتماعي آنان را مورد تاكيد قرار می دهد و كوتاهي در امر سرپرستي آنها را مورد توبيخ و موجب كيفر دنيوي و اخروي دانسته است. يتيم به واسطه اینكه پدر خويش را از دست داده ، با از دست دادن سايه پر مهر پدر ، احساس خلا و كمبود فراوان كرده كه اين خلا ، جز از طريق محبت و دوستي قابل جبران نيست گرچه اين كمبود تا حدودي توسط مادران مهربان و دلسوز جبران مي شود ولي اسلام با وضع حقوقی که در قبال ايتام واجب كرده ، انسانها را در انجام وظايفشان نسبت به آنان یاری مي كند بطوریکه همگان رامكلف به اين وظيفه كرده تا در صورت وجود مادر يا سرپرست ، او را در قبال اين مهم ياري كنند و در غير اين صورت شخصا اقدام كرده و آنها را تحت حمايت خويش قرار دهند.
فرهنگ غنی و اصیل ایرانی با تمدنی دیرپا و 2500 ساله به شکلی باشکوه با واژه یتیم عجین شده بطوریکه روح بلند نیاکان پرافتخارمان و روحیه پرعطوفت مردم ایران زمین ، هرگز نتوانسته گریه های گاه و بیگاه یتیمان این مرز و بوم را ببیند و از کنار آن به سادگی عبور کند و ایرانیان با ایمان به اهورا مزدا و الهام از تعالیم دین زرتشت و پس از ظهور اسلام با تکیه بر دستورات کامل دین مبین اسلام ، همواره نقشی پررنگ در حمایت از یتیمان داشته اند اما نخستین نهاد رسمی، صد سال قبل با عنوان پرورشگاه در ایران تأسیس شد. طرح تأسیس پرورشگاه از سوی ایرانیان در سال 1282شمسی ، در نخستین دوره مجلس شورای ملی سابق، از سوی نمایندگان تهران مطرح شد و عموم نمایندگان اعلام آمادگی کردند که با پرداخت بخشی از حقوق خود، مرکزی را برای کودکان سر راهی به وجود آورند. به نظر می رسد در پی این کار مجلس، عده ای از ثروتمندان جامعه در صدد ایجاد مراکز خیریه برای نگهداری از کودکان بی سرپرست برآمدند.
متاسفانه با همه این اوصاف بازهم یتیم ، مظلوم واقع شده و حق او ادا نشده است زیرا در عین حالی که در قرآن کریم به مراتب از کلمه یتیم نام برده شده است ، این ایده در ذهن انسان شکل میگیرد که میزان تقید ما به آموزه های قرآنی و دینی بیشتر جنبه فرهنگی دارد. یعنی برخی رفتارهای مذهبی بیشتر در جامعه شیوع پیدا می کند و برخی دیگر کمتر ، در حالی که هر دو به یک میزان مورد تأکید آموزه های دینی هستند. روزی که به سن تکلیف می رسیم به ما می گویند باید از این پس نماز بخوانی و حجابت را رعایت کنی. در سال های تحصیل در کتاب های دینی از نماز و روزه و حج و جهاد می خوانیم. اما خیلی کم ، کسی نامی از یتیم می برد. در قرآن کریم بیشتر از آن که از حج سخن به میان رفته باشد، از یتیم یاد شده است. حال اگر بخواهیم میزان به حج رفتگان را با شمار دلجویان از ایتام مقایسه کنیم به چه نتیجه ای دست می یابیم؟
شما ممکن است برای آن که فرزندت نمازخوان شود سالها روزی پنج مرتبه از او بپرسی که آیا نماز خوانده است یا نه. اما یتیم ممکن است سالها از زندگی اش بگذرد و هیچ کس به او یاد ندهد که باید عبادت کند ، چه بسا که یتیم به دلیل تنهایی هایی که کشیده است بیشتر برای دریافت تعالیم الهی آمادگی نشان دهد و همان چیزهایی را که به زور نتوانستی به دختر یا پسر خودت یاد بدهی ، او در هوا از شما بقاپد. شما ممکن است در خانواده ای بزرگ شده باشی که از روز تولد ، خیلی ها برای تحقق ازدواج صالحت دعا کرده و به تدارک مقدمات پرداخته اند اما یتیم هیچ کس را ندارد که برایش دعا کند. یتیم هیچ کس را ندارد که برای ازدواجش تدارک ببیند و اساساً یتیم به معنای واقعی تنهاست و هیچکس را جز خدا ندارد.
ایتام دنیای عجیب و مشکلات عدیده ای دارند. آنان محبت نمی بینند ، مشکلات اقتصادی دارند ، آموزش های اجتماعی و مذهبی دریافت نمی کنند ، اغلب ارثی نمی برند ، هادی طریق ندارند و در معرض تهدیدهای بیشتری هستند و...
اما با این مشکلات فراوان و بزرگ در عرصه روانشناسی هم به این قشر، قدری ظلم شده است زیرا کتاب ها و نظریه های متعددی در خصوص شیوه های صحیح پرورش فرزندان به رشته تحریر در آمده است اما هیچ نظریه ای در باب افرادی که کسی را ندارند تا آنها را پرورش دهد ، داد سخن نرانده است.
شخصيت انسان در پرتو برنامه هاي تربيتي شكل مي گيرد و استعدادها و ظرفيتهاي وجودش كشف و شكوفا مي گردد . هميشه انسانهاي بزرگ ، مربيان بزرگ داشته اند و درسايه هدايت و تربيت آن آموزگاران آگاه قله هاي موفقيت را فتح كرده اند ، بنابراين هر گاه در زندگي انسان، بويژه كودكان و نوجوانان خلاء تربيتي به وجود آيد آن زندگي با مشكلات فراواني روبرو خواهد شد. از طرفی در زندگی انسانها خلأها و كمبودهایی وجود دارد كه جز از طریق محبّت و دوستی نمی توان آن را جبران كرد و در این میان، كودكان یتیم بیشترین نیاز را احساس می كنند زیرا آنها كه در اثر از دست دادن پدر یا مادر از سرچشمه مهر و محبّت دور افتاده اند بیش از هر چیز به نوازش و محبّت محتاج اند و برای این احساس عاطفی و روحی خواه ناخواه در انتظار پاسخ هستند. در این موقعیت ، مشکل آنان تنها در تأمین معاش نیست زیرا نیاز انسانها تنها در آب و نان خلاصه نمی شود. انسان تشنه محبّت و سرشار از احساس و عواطف است؛ انسان موجودی است عاطفی كه مایل است محبّت ببیند و به دیگران ابراز محبّت كند. عشق و محبّت در سرشت او نهفته است. او همانند یك چوب و یا یك سنگ و جماد نیست كه از عشق و محبّت بیگانه باشد. جایی كه بسیاری از حیوانات تحت تأثیر محبّت قرار می گیرند و پاسخ مثبت به آن می دهند انسان كه سرشت او بر اساس مهر و محبّت نهاده شده است چطور می تواند به دور از محبّت زندگی كند؟ واقعاً هیچ چیز جز مهر و محبّت نمی تواند جای خالی پدر و مادر را پر كند و چقدر خوب است كه هر خانواده یك یا دو یتیم را تحت تكفّل خویش قرار دهد و سرپرستی آنها را شخصاً به عهده بگیرد و تنها به تأمین معاش آنها بسنده نكند. ساختن دارالایتام و كمك مالی به این گونه مؤسسات بسیار خوب است اما نمی تواند جانشین كانون گرم خانواده باشد، زیرا مربّی و خدمتگزار حقوق بگیر دارالایتام نمی تواند جای خالی پدر و مادر را پر كند، چون كودك پیش از هر چیز پدری مهربان و مادری دلسوز می خواهد. پس بهترین وسیله برای رفع كمبودهای یتیمان آن است كه كودكان یتیم ، جزء عائله انسان قرار گیرند بطوریكه خود را در ردیف اعضای خانواده و فرزندان آنان به شمار آورند و مساعدتها و كمكها نسبت به آنان باید بقدری محترمانه و شرافتمندانه انجام شود تا آنها با سربلندی و سرافرازی زندگی كرده و هیچگاه خود را حقیر و بیچاره و بینوا احساس نكنند. بنابراین، یتیم نوازی در صورتی مفید فایده است كه برخورد با آنها توأم با رعایت جمیع جهات مادّی و معنوی و عاطفی بوده باشد و در غیر این صورت ممكن است نتایج ناگواری به بار آورد و آنها را دچار عقده و كینه سازد.
اما دوستان ، اینجانب عقیده دارم که فارغ از اجر معنوی حاصل ازمهربانی و محبت به ایتام ، با مختصری مطالعه در قانون طبيعت ، میتوان دریافت كه دنيا دارمكافات است و در اعمال و رفتار انسان، قانون عمل و عكس العمل ديده مي شود. با توجه به اين قانون يا اصل كنش و واكنش در نظر داشته باشيم كه اگر در حق يتيمان جامعه سهل انگاري كرده و انجام وظيفه ننماييم، سرانجام بر ما نيز روزگاري خواهد رسيد كه فرزندانمان بي سرپرست مانده و دور از مهر پدر و محبت مردمان خواهند سوخت. پس بیاییم با يتيمان مردم آنگونه رفتار كنيم كه دوست داريم با يتيمان ما در آينده رفتار نمايند.
در پایان با شعری از سعدی بزرگ این مطلب از سایت نگارستان را به پایان میبرم به امید اینکه توانسته باشم قدمی هر چند کوچک در جهت هرچه شفاف تر شدن مظلومیت و بی کسی ایتام برداشته باشم تا انسانها به اتکاء انسانیت ، جوانمردی و روح لطیف خود با حمایت مادی و معنوی بیشتر از ایتام ، رسالت خود را به نحو بهینه تری به انجام رسانند و ضمن کسب آرامش بیشتری برای وجدان بیدار خود ، در کنار دیگر انسانهای به معنای واقعی انسان ، دنیا را جای بهتری کنند برای زندگی کردن ، تا بازهم زندگی ارزش دویدن داشته باشد حتی با کفشهای پاره.
پدر مرده را سايه بر سر فکن
غبارش بيفشان و خارش بکن
نداني چه بودش فرومانده سخت
بود تازه بي بيخ هرگز درخت؟
چو بيني يتيمي سرافکنده پيش
مده بوسه بر روي فرزند خويش
يتيم ار بگريد که نازش خرد؟
وگر خشم گيرد که بارش برد؟
الا تا نگريد که عرش عظيم
بلرزد همي چون بگريد يتيم
برحمت بکش آبش از ديده پاک
بشفقت بيفشانش از چهره خاک
اگر سايه اي خود برفت از سرش
تو در سایه ی خویشتن پرورش
من آنگه سر تاجور داشتم
که سر بر کنار پدر داشتم
اگر بر وجودم نشستی مگس
پریشان شدی خاطر چند کس
کنون دشمنان گر برندم اسیر
نباشد کس از دوستانم نصیر
مرا باشد از درد طفلان خبر
که در طفلی از سر برفتم پدر
یکی خار پای یتیمی بکند
بخواب اندرش دید صدر خجند
همی گفت و در روضه ها می چمید
کز آن خار بر من چه گلها دمید
«سعدی»