ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

نظم و انضباط در کودکان

نظم و انضباط در کودکان

روانشناسی کودکان

انضباط يعني حذف رفتار غلط از فکر و ذهن کودک از طريق آموزش خصوصا در منزل و سپس مدرسه و در نهایت نتیجه آن به جامعه برمیگردد. البته بسيارى از كودكان درباره‏ى برقرارى اين نظم در منزل، گله و شكايت مى‏كنند. اما اين مسئله، روشى است كه سبب ايجاد انگيزه، تشخيص خوبى از بدى‏ها و رعايت نظم و ترتيب در زندگى مى‏گردد. همه‏ى كودكان بايد بياموزند كه افرادى مسئوليت‏پذير و با ملاحظه باشند و در ارتباطات خود با ديگران، جانب احترام را حفظ كنند. آنها همچنين بايد ياد بگيرند كه چگونه تصميم‏گيرى‏هاى درستى را در زندگى اتخاذ كنند و از مشكلات و خطرات اجتناب كنند. به همين جهت، برقرارى نظم و انضباط همراه با عشق، نقش بسزايى در دست‏يابى به اين اهداف دارد.

البته برخی برای برقراری نظم و انضباط در نهاد کودک از مقوله تنبیه پشتیبانی میکنند و آنرا از موثرترین روشهای ممکن میدانند اما واقعیت اینست که تنبيه طاقت فرساي كودك به منظور كنترل رفتار او ، فرايند يادگيري را مختل كرده و در قبال تكيه بركنترل خارجي بهاي گزافي رامي پردازد كه همانا تكوين نيافتن خويشتنداري است. روشهاي شايع و موثر در كنترل رفتار نامطلوب كودكان عبارتند ازسرزنش؛ تنبيه بدني وتهديد كردن ؛كه آثار جانبي زيانبار بالقوه اي براحساس امنيت و اعتمادبه نفس كودكان دارند.

تنبیه

سالهاست كه روان شناسان بر اين عقيده‏اند كه تكيه كردن بر تنبيه، به عنوان وسيله‏اى در جهت برقرارى نظم و انضباط، به طرز وحشتناكى براى والدين و فرزندان مخرب و مضر است. ما مى‏دانيم كه پاداش دادن در قبال رفتار خوب كودك، سبب مى‏شود كه او آن عمل را ادامه دهد و ملكه‏ى ذهنش گردد. مثلا اگر كودك ظرف و ليوان كثيف خود را به آشپزخانه مى‏برد، والدين با در آغوش گرفتن او و تحسين عملش، مى‏توانند اين رفتار را در او پرورش دهند تا كودك به آن خو بگيرد.

در عوض، همگى ما واقفيم كه تنبيه فرزندان در قبال رفتار ناشايستشان، هرگز سبب از بين رفتن كامل آن رفتار نمى‏گردد، بلكه فرزند به طور موقتى دست از انجام آن عمل مى‏كشد. به طور مثال هنگامى كه والدين فرزندان را به خاطر تماشاى برنامه‏ى تلويزيونى تنبيه مى‏كنند، فرزند در حضور والدين آن عمل را انجام نمى‏دهد ولى در خفا، حتما به تماشا مى‏نشيند. در حقيقت رفتار والدين سبب مى‏شود كه فرزند براى رهايى جستن از تنبيه، كارهايش را به طور پنهانى انجام دهد. وقتى رفتار بد كودك مورد سرزنش قرار مى‏گيرد، فرزند مى‏آموزد كه بايد آن رفتار را از والدين پنهان كند تا تنبيه نشود. تنبيه سبب ايجاد ضربه‏ى عاطفى در كودك مى‏گردد و اعتماد به نفس او را به مخاطره مى‏اندازد.

معمولا فرزندانى كه در دوران كودكى مورد تنبيه والدين واقع مى‏گردند، وقتى بزرگتر مى‏شوند از خود مقاومت و عكس العمل منفى نشان مى‏دهند. والدينى كه با پرخاشگرى و تنبيه بدنى، در صدد برقرارى نظم و انضباط در منزل هستند، آگاه نيستند كه با اين عمل خود، در واقع به فرزندان آموزش ستيزه‏جويى و پرخاشگرى را داده‏اند. با اين گونه رفتار پدر و مادر، كودك مى‏آموزد كه اگر خواست كه كسى برايش كارى انجام دهد، بايد سرش داد بزند، تهديدش كند و يا او را بزند. هنگامى كه فرزند بزرگ‏تر مى‏شود، رفتار پرخاشگرانه‏ى خود را در قبال والدين نيز ادامه مى‏دهد و اين جاست كه پدر و مادر فرياد مى‏زنند«كودكمان غير قابل كنترل شده است».

بسيارى از كودكانى كه به شدت مورد تنبيه والدين واقع مى‏شوند، سعى مى‏كنند كه با سرپيچى از دستورات آنها، تنبيه والدين را تلافى كنند. واكنش فرزندان در اين گونه موارد به صورت تلافى جويانه است و عاقبتى جز نزاع بين آنها و والدين ندارد و در نهايت هر دو بازنده‏ى ميدان خواهند شد

سرزنش

هر چه از سرزنش بيشتر استفاده شود اثربخشي آن بيشتر تقليل مي يابد. نبايداجازه داد كه دامنه سرزنش از ابراز ناخشنودي درباره يك ميل خاص كودك تجاوز كرده وبه عبارات تحقيرآميزي برسد كه كودك ممكنست آنرابه منزله فقدان علاقه به خودتلقي كند. سرزنش ممكنست تا سطح بدرفتاري رواني افزايش يابد.

تهدید

شايد قويترين و از نظر روانشناسي ؛زيانبارترين راه كنترل كودك آن است كه والدين تهديد كنند كه كودك را رها يا از او صرف نظر مي كنند.كودكان در هرسني ممكنست تا مدتها پس ازتهديد در ترس و اضطراب باشند كه مبادا والدين را ازدست بدهند. يكي از روشهاي رايج ديگر عبارتست از تقويت مثبت رفتار پسنديده كه وسيله اي كارآمد براي شكل دادن به رفتاركودك است؛ بويژه اگرتقويت مثبت بلافاصله پس از رفتار پسنديده صورت گيرد. اين روش؛ خويشتنداري و اعتماد به نفس را تقويت مي كند.

تربيت  فرزند شامل برقراري توازني پويا بين محدود كردن ازيك سو و دادن آزادي ابراز وجود و امكان كاوشگري و تشويق آنها ازسوي ديگراست. كودكاني كه رفتار غير قابل كنترل دارند هنگامي كه براي رفتارهايشان محدوديتهاي روشني تعيين وبرآنها تاكيد مي شوداصلاح میشوند.به طور كلي با اعمال محدوديتهاي روشن ؛كودك احساس راحتي وامنيت بيشتري مي كند. به هرحال والدين بايد درمورد زمان ومكان اعمال محدوديت با يكديگر توافق داشته وسپس باتوجه به قدرت شناخت كودك؛محدوديت وپيامد شكستن آن را بوضوح به وي نشان دهند.تاكيد بر اجراي محدوديت بايدثابت ومحكم باشد. يادگيري تعداد زيادي ازحدومرزهاي رفتاري براي كودك دشواربوده و ممكنست مانع رشد طبيعي خودمختاري دركودك شود لذاحد و مرزهابايد منطقي وباتوجه به سن و مزاج كودك و سطح رشد و نمو تعيين شوند.

خاموش شدن نيزروشي منظم براي حذف يك رفتار آزاردهنده ونسبتا بي ضرر باناديده گرفتن آن است.براي انجام اين شيوه ابتدا بايد دفعات عادي بروز رفتارثبت شود تادرك واقع گرايانه اي ازابعاد مشكل وارزيابي ميزان پيشرفت درحذف آن بدست آيد .بايدبه جاي رفتارنادرست ؛رفتارمثبت وپسنديده اي كه والدين بتوانند آنرا تقويت كنند به كودك ياد داد. والدين بايد بدانندكه رفتار ناپسند قبلي ؛ پيش ازآنكه كاهش يابد؛ممكنست تاهفته ها دفعات وشدت آن افزايش داشته باشد. روش محروم كردن نيز يكي ازروشهاي بسيار مفيد ديگر براي تغيير رفتارهاي نامناسبي كه نمي توان آنها را ناديده گرفت مي باشد. اين روش شامل يك دوره كوتاه انزواست كه سبب قطع رفتار مي شود. انجام اين روش در ابتدا مستلزم تلاش قابل توجهي از سوي والدين است. روشهاي ساده انزوا از قبيل ايستانيدن كودك در گوشه اتاق يا فرستادن او به اتاق خودش ممكن است مؤثر باشند.

نظم و انضباط مناسب و نامناسب

نظم و انضباط مناسب، ابزارى براى آموزش است، رفتار خوب و الگوهاى نمونه را آموزش مى‏دهد و عشق و احترام دو جانبه ميان فرزند و والدين را بيان مى‏كند. زمانى كودكان بهتر آموزش خواهند ديد كه به ما عشق بورزند نه اين كه از ما بترسند. نظم و انضباط مناسب، هرگز بر پايه‏ى انتقاد و تنبيه استوار نيست، اما در مقابل، انضباط نامناسب بر پايه‏ى تنبيه استوار است زيرا بعضى از والدين عقيده دارند كه با تنبيه مى‏توانند رفتار فرزندان را اصلاح كند. متأسفانه، بسيارى از والدين تنبيه و برقرارى نظم و انضباط را مكمل يكديگر مى‏دانند. آنها بر اين عقيده‏اند كه براى ايجاد نظم، تنبيه مى‏تواند مؤثر واقع شود، ولى بايد آگاه بود كه اين تفكرى مخرب و بسيار ناراحت كننده است و با شكست مواجه مى‏شود، زيرا رفتارهاى انسان گونه را نمى‏توان با كتك زدن به كودك آموزش داد و پدران و مادرانى كه در تربيت فرزند، به تنبيه كردن مى‏انديشند، هرگز در كار خود موفق نخواهند بود.

انضباط مخرب و غیرموثر

حتى اگر والدين در زندگى هدف و نيت خوبى داشته باشند، مواقعى پيش مى‏آيد كه برقرارى نظم و انضباط توسط آنها، اثرى منفى به جا مى‏گذارد. بيشتر والدين درصدد تربيت درست فرزندان خود هستند حتى آنهايى كه كودكان را مورد تنبيه قرار مى‏دهند. اغلب، والدين نگران آينده‏ى فرزندان خود هستند و اين نگرانى و اضطراب، سبب مى‏شود كه كودك را مورد تنبيه قرار دهند، به اين معنا كه در بيشتر موارد، رفتار ناشايست كودك، مسبب تنبيه او نيست بلكه نگرانى والدين، اين امر را سبب مى‏شود. گاهى اوقات خود والدين در دوران كودكى مورد تنبيه قرار گرفته‏اند و به اين جهت، اين شيوه را الگوى خود قرار داده‏اند و در تربيت فرزندان استفاده مى‏كنند. به هر جهت تنبيه كردن فرزندان، اثر سودمندى در تربيت و ايجاد نظم و انضباط نخواهد داشت و سبب مى‏گردد كه والدين نيز نتوانند پدر و مادر خوبى براى فرزند خود باشند.

والدين، در امر تربيت فرزندان مى‏توانند مهارت‏ها و شيوه‏هاى مناسب را به طرق مختلف بياموزند. گاهى اوقات خواندن يك كتاب همچون اين كتاب، در بالا بردن سطح آگاهى والدين مؤثر است. همچنين والدين مى‏توانند براى آموزش مهارت‏هاى تربيتى، به متخصص اين امور مراجعه كرده و يا به گروه‏هايى بپيوندند كه پيرامون اين موضوع تحقيق و تفحص مى‏كنند.

مواردى كه انضباط مخرب و غير مؤثر را دربرمى‏گيرد:

1- ايجاد مقرراتى كه با سن و ميزان رشد او، متابعت ندارد.

2- بحث و جدل.

3- تهديد.

4- گوشه و كنار زدن.

5- سخنرانى كردن براى كودك.

6- واضح و روشن صحبت نكردن.

7- بيش از حد احساساتى شدن.

8- يك ريز حرف خود را تكرار كردن.

9- كنار گذاشتن عشق و علاقه.

10- به خاطر آوردن اشتباهات فرزندان و عصبانى كردن آنها.

11- مقايسه‏ى كودكان با همسن و سالانشان.

انضباط مفيد و موثر

نظم و انضباط مفيد، در برگيرنده‏ى بسيارى از موارد است و والدين خوب، به طور طبيعى با اين امور و مهارت‏ها، آشنايى دارند. در نظم و انضباط سازنده، والدين بايد به مواردى توجه داشته باشند همچون، حفظ عزت نفس كودك، حفظ شخصيت او، آموزش رفتارهايى همراه با مسئوليت‏پذيرى، ايجاد حس همكارى، اعتماد، عشق و احترام. نظم و انضباط مؤثر، روى رفتار فرزند تأكيد دارد و نه بر روى ارزش و شخصيت او. اگر كودك عمل نادرستى انجام مى‏دهد و والدين براى برقرارى نظم و انضباط در صدد تنبيه او هستند، بايد متذكر شوند كه تنبيه به خاطر انجام عمل بدى است كه از كودك سر زده است و نه اين كه او، كودك بدى است.

مواردى كه  انضباط مفید و مؤثر را دربرمى‏گيرد:

1- قبل از بحث و گفتگو با كودك پيرامون شرايط ايجاد شده، اجازه دهيد كه او خونسردى خود را حفظ كند و آرام شود.

2- سعى كنيد كه هميشه خونسردى خود را حفظ كرده، عصبانى نشويد و هرگز درصدد نزاع با كودك بر نياييد.

3- روى رفتار كودك متمركز شويد و اعتماد به نفس او را خدشه‏دار نكنيد.

4- در موقع مناسب به رفتارهايش رسيدگى كنيد.

5- مسئوليت اجراى نظم و انضباط را خود به عهده بگيريد و در اين امر منتظر اجازه‏ى فرزند نشده و هرگز تسليم او نگرديد.

6- ميان تنبيه و خلافى كه فرزند انجام داده، تناسب برقرار كنيد (متناسب با خلافش، او را تنبيه كنيد).

7- در زندگى مقرراتى را به كار ببنديد كه براى فرزند معنى‏دار باشد و در رفتار او اثر بگذارد.

8- كوتاه سخن بگوييد و درصدد نصيحت و سخنرانى بر نياييد.

9- به نكات مثبت توجه داشته باشيد و كودك را به خاطر رفتار خويش، تحسين كنيد.

10- مشكل رفتارى كودك را شرح دهيد و پيرامون رفتار جايگزين او صحبت كنيد.

11- سعى كنيد كه مشكلات را پيش بينى كرده و برنامه‏اى از پيش طرح شده را به اجرا در آوريد.

12- واكنش شخصى مثبت به رفتار كودك ابراز نداريد.

حسن صبر و شكيبايى

تربيت خوب كودك، نيازمند صبر و شكيبايى است. اين مسئله خصوصا در هنگام به كارگيرى اين مقررات و آموزش آن به فرزندان، صدق مى‏كند. هر كودكى قبل از يادگيرى رفتار درست، بايد درس‏هاى زيادى بياموزد كه آموزش اين درس‏ها، نيازمند عشق و شكيبايى والدين است. والدين عاقل، همواره آگاهند كه به منظور آموزش ارزش‏ها و رفتارهاى همراه با مسئوليت‏پذيرى، بايد صبر و شكيبايى داشته باشند و با وجود دنياى پر سرعت امروز، به تكرار درس‏ها بپردازند، تا اين‏گونه رفتارها، ملكه‏ى ذهن كودك و بخشى از ايمان و باور او را تشكيل دهد. برخى كودكان نيازمند تكرار درس‏ها هستند؛ تعدادى نيازمند 10 بار تكرار و گروهى 100 بار تكرار، به هر جهت اين والدين هستند كه بايد با صبر و حوصله، رفتارهاى درست را به كودكان بياموزند.

الگو بردارى

كودكان از رفتار و اعمال ما الگو بردارى مى‏كنند. اين موضوع مى‏تواند هم خبر خوبى باشد و هم خبرى بد. در واقع خوب و يا بد بودن اين مسئله، به خود ما والدين برمى‏گردد. خبر خوب اين است كه اگر آنها براى ما احترام و ارزش قائل باشند، در نتيجه از رفتارهاى ما الگو بردارى مى‏كنند. والدين بايد به خاطر بسپارند كه اگر فرزندان، والدين را الگو و اسوه‏ى خود قرار مى‏دهند، والدين بايد تنبيه كمترى را در مورد آنها اعمال كنند، زيرا چنين كودكى قطعا به والدين خود عشق و احترام مى‏ورزد و به اعمالى دست نمى‏زند كه سبب آزار و اذيت پدر و مادر گردد و بر خلاف آمال و آرزوهاى آنان باشد.

والدين عيب جو و دو رو، اغلب بيشتر از ساير والدين، فرزندان خود را تنبيه كرده، اما نتيجه‏ى كمترى را كسب مى‏كنند زيرا فرزندان قادر به درك رفتارهاى دورويانه‏ى پدر و مادر خود هستند. پدر و مادرى كه انتظارات خاصى از فرزند خود دارند، اما خود از انجام آن امور سر باز مى‏زنند، هرگز نمى‏توانند الگوى مناسبى براى كودكان باشند و از احترام كمترى برخوردار خواهند بود. همچنين اين‏گونه پدران و مادران، در اجراى نظم و انضباط لازم در زندگى، موفقيت كافى نخواهند داشت و فرزندان دائما از آنها گله و شكايت مى‏كنند. به طور كلى مى‏توان گفت كه وقتى والدين، خود الگوى مناسبى براى فرزندان نباشند، هرگز نمى‏توانند نقش مؤثرى را در امور تربيتى به اجرا درآورند و پدر و مادر خوبى براى فرزندان باشند.

هرگز فراموش نکنید

کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.