دوستت دارم پدر
زمانيكه مردي در حال پوليش كردن اتومبيل جديدش بود فرزندش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي را انداخت. مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون آنكه متوجه باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده است. در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان، انگشت های دست پسر قطع شد.
وقتي كه پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد:پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد؟
آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد. به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد. حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود: دوستت دارم پدر
فراموش نکنید که
خشم و عشق حد و مرزي ندارند
عشق را انتخاب كنيد تا زندگي دوست داشتنی داشته باشيد
به ياد داشته باشيد كه
اشياء برای استفاده شدن و انسانها براي دوست داشتن می باشند
در حاليكه امروزه از انسانها استفاده مي شود و اشياء دوست داشته مي شوند
در ذهن داشته باشيد كه
مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند
مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود
مراقب رفتار تان باشيد كه تبديل به عادت مي شود
مراقب عادات خود باشيد که شخصيت شما می شود
مراقب شخصيت خود باشيد كه سرنوشت شما مي شود
نگاره ها