اصالت عشق
عشق در نزد افراد مختلف ، تعابیر متفاوتی دارد. یکی آنرا هوس می نامد و دیگری با نگاهی نافذتر ، عشق را تنها راهی میداند که مقصدش عرش ملکوت است. اما بیایید عشق را ساده تر و در قالب عشقهای زمینی که ملموس تر است تعریف کنیم تا بتوانیم آنرا به عشق الهی تعمیم دهیم. زمانی که دو عاشق و معشوق دریافتند که دیگری منبع خوشی و لذت آنان نیست ، از جنگیدن باهمدیگر دست برمیدارند و برای نخستین بار به یکدیگر عشق می ورزند. تو نه تنها نمیتوانی عاشق کسی باشی که به نوعی به او وابسته هستی بلکه از او متنفر خواهی بود زیرا دیگری وابستگی تو است و تو بدون او نمیتوانی خوشبخت باشی. پس کلید خوشبختی تو در دست اوست و کسی که کلید خوشبختی تو را در دست داشته باشد در حقیقت زندانبان توست. عشاق به این دلیل باهم میجنگند که میبینند دیگری کلید را در دست دارد و احساس میکنند که او میتواند مرا خوشبخت یا بدبخت کند.
اما زمانی که دریابید که خود منبع خوشبختی خود هستید و دیگری نیز منبع خوشبختی خودش است ، میتوانید خوشبختی خود را باهم سهیم شوید. این نکتهای دیگر است ولی وابسته نخواهید بود. میتوانید سهیم شوید ، میتوانید باهم جشن بگیرید. آری دوستان ، اصالت عشق و معنای عشق ورزی یعنی همین. جشن گرفتن و سهیم شدن باهم ، نه اینکه از یکدیگر گرفتن و از همدیگر بهرهکشی کردن.
نگاره ها