ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

جهان دلتنگی ها

جهان دلتنگی ها

جهان دلتنگی ها

بیشترین اشکهایی که ما بر سر مزار عزیزانمان میریزیم

به خاطر کارهایی است که میتوانستیم و برای آنها انجام نداده ایم

  

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج میشد

به من گفت:نرو ، بن بسته

گوش نکردم ، رفتم

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم

پیر شده بودم

 

گاه در تک تک ذرات وجودم

نبودنت را حس میکنم ، نبودنی که مردن را آرزو میکند

نبودنی که دنیا را برایم بی ارزش که نه ، غیر قابل تحمل می کند

کاش میتوانستم بدیهایت را به دل بگیرم

کاش میتوانستم متنفر باشم

 

گفتی چو خورشید زنم سوی تو پر

چون ماه شبی میکنم از پنجره سر

اندوه که خورشید شدی تنگ غروب

افسوس که مهتاب شدی وقت سحر

 

مرا اینگونه باور کن

کمی خسته ، کمی تنها

کمی مغرور ، کمی بی کس

کمی گستاخ ، کمی سرخوش

کمی نمیدانم

کمی باور کردنم سخت است

 

زندگی کن و لبخند بزن به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند

آنهایی که از نفست آرام می گیرند و به امیدت زنده هستند

آنهایی که با یادت خاطره می سازند

نمیدانم در زندگیت بهترین ، چگونه معنا میشود

من همان بهترین را برایت آرزومندم

 

کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش را به ما می باخت

مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری؟

 

روزگار گفت : عمرت را به بهای دنیا بفروش

نفروختم اما اندک اندک آنرا گرفت بی آنکه بهای آنرا بپردازد

 

این دست هم حکم ، حکم تو

فقط بازی با دلم را تمام کن

 

دلت قصه نمی خواهد؟؟

سه تار از درد دل های تو میگوید

یکی بود

یکی ، بد جوری نبود

  

شب را دوست دارم

چرا که در تاریکــــی

چهره ها مشخــــــص نیست

و هر لحظـــــــــه

این امیـــــد

در درونـــــــم ریشه می زند

که آمده ای

ولی من ندیده ام

 

او در شعرش از برهنگی گفت

برهنگی منجر به رابطه می شود

رابطه معمولا نا مشروع است

رابطه نا مشروع حرام است

شعر او را سنگسار کنید

 

اگر روزی تهدیدت کردندبدان در برابرت ناتوانند

اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست

اگر روزی ترکت کردندبدان با تو بودن لیاقت می خواهد

  

اي كاش لحظه اي در خود تامل كنيم و اينقدر متوقع نباشيم

بي جهت آزرده خاطر نشويم شايد يكبار هم كه شده تقصير از ما باشد

شايد بي آنكه بدانيم، دلمان پر از كينه شده است

آن وقت منتظر سلام كردن ديگران هستيم

شايد حرفهايمان آميزه اي از نيش و خشم شده است

آنگاه از كم محلي و بي اعتنايي ديگران به ستوه مي آييم

شايد نگاهمان مهربان و صميمي نيست

آنگاه از نامهرباني ديگران دلشكسته و آزرده خاطر شده ايم

بياييد لحظه اي به خود بياييم، شايد آنگاه صادقانه تر قضاوت كنيم

 

نگاره ها