خداوندا گریزانم
خداوندا
من از تنهایی و برگ ریزان پاییز
من از سردی زمستان
من از تنهایی و دنیای بی تو ، سخت گریزانم
من از دوستان بی مقدار
من از همراهان بی احساس
من از نارفیقی های این دنیا گریزانم
من از احساس بیهوده بودنم
من از چون حباب آب بودنم
من از ماندن چو مرداب ، سخت گریزانم
من از مرگ محبتها
من از اعدام احساسات
به دست دوستان دور یا نزدیك گریزانم
من از ماندن گریزانم
من از رفتن گریزانم
خداوندا ، من از خود نیز گریزانم
پناهم ده
خداوندا، امانم ده
نگاره ها
در حال حاضر 389 میهمان و بدون عضو در حال بازدید از سایت هستند