نگارستان

SMS دوستانه سری اول

شرمنده ایم ز دوست، که دل نیست قابلش

باید برای هدیه، سری دست و پا کنیم

گویند غروب جایی است که آسمان برای زمین میمیرد

غروبتیم رفیق

می دونی فرق رفاقت با قیافت چیه

رفاقت پنچ حرف داره اما قیافت حرف نداره

همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست

گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست

هر شبم نقش تو ماه شب چشمان منست

روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست

یاد ها فراموش نخواهد شد حتی به اجبار

و دوستیها ماندنی هستند حتی با سکوت

تنها گنجی که جستجو کردن آن به زحمتش می ارزد

دوست واقعیست و تو هم بهترین گنجی

دوری ، دوستی های کوچیکو از دل میبره

ولی به دوستی های بزرگم عظمت میده

پرسیدند،بهشت را خواهی یا دوست  

گفتم جهنم است بهشت بی دوست

گل اگه خشک شود ساقه ی آن می ماند

دوست اگر دور شود خاطره اش می ماند

محبت مثل سکه ای است که اگه افتاد تو قلک دلت دیگه در نمیاد

اگه بخوای درش بیاری باید دلت رو بشکنی

اگه معرفت با مسیر طولانیش ایستگاه آخری داشته باشه،تو آخرشی

به نام دو گل بهشت، یکی عشق و دیگری سرنوشت

به قلم گفتم بنویس، هرچه دلش خواست نوشت

مرا خاک پای دوست و دوست را به سرم، تاج نوشت

الهی روزگارت آفتابی

الهی رنگ قلبت رنگ شادی

الهی در همه دوران عمرت

به هرچه دوست داری، دست یابی

فدای تو

گفتند دوست چند بخشه؟

گفتم: ای آقا کارش از بخش و روستا و شهر و کشور، گذشته

دوست یه دنیاست

چنان کاری دلت با قلب من کرد

که موج زلزله با ارگ بم کرد

لوطی شماره کفشت رو بفرست بزنیم به پیشونیمون

تا همه بدونن خاک پاتیم

زندگی ، زنده موندن و نفس کشیدن نیست

زندگی قانون باورهاست

پس باور کن بیادتم

نگاره ها

• قبلی
• بعدی