سخنان ماندگار سری 18
جائیکه ازدواج بدون عشق باشد حتماً عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود
تلخ ترین دارویی که در تاریخ بشریت شناخته شده ، صبوری است
برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم
چه لذتی است در تنهایی ، باور نداری از خدا بپرس
بعضی از آدم ها ، کلا آزار دهنده اند
وقتی هستند با بودنشان و وقتی نیستند هم با نبودنشان تو را می آزارند
بزرگترین دستاوردها نصیب کسانی میشود که به یک آغاز کوچک راضی بودهاند
تو نامحدودی پس نامحدود ببین و نامحدود بیندیش
چون توان تو محدود به حدودی است که خود ساخته ای
ما را ز برای خود نمیخواهد کـَس
ما را همه از برای خود میخواهند
دوستان دو گونه اند
یکی آنان که همیشه شما را می خندانند
از ایشان خیری نخواهید دید
دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند
قدر ایشان را بدانید
ما سه چهارم از اصالت وجودی خود را به قیمت شبیه شدن به دیگران از دست می دهیم
بهترین کار این است که مشکلاتتان را برای مردم تعریف نکنید
نیمی از آنها علاقهای به شنیدنش ندارند و نیمی دیگر هم از شنیدن آن خوشحال میشوند
مگر نه چیزی که امروز در تسلط توست به ناچار روزی از دست تو خواهد رفت پس اکنون از ثروت خویش ببخش و بگذار فصل عطا،یکی از فصلهای درخشان زندگی تو باشد
لذتي که در فراغ هست در وصال نيست
چون در فراغ شوق وصال هست و در وصا ل بيم فراغ
آغاز کسي باش که پايان تو باشد
پرستویي که به فکر مهاجرت هست از ويراني آشيانه نمي هراسد
کمي سبکسري لازم است تا از زندگي لذت ببري و کمي شعـــور، تا مشکلي برايت پيش نيايد
دوست واقعي كسي است كه اگر ساعتها در كنار او ساكت بشيني و صحبتي بين تان ردوبدل نشود بعد از خداحافظي احساس كني كه ساعتها باهاش درد و دل كردي
چون مي گذرد غمي نيست
انسان بايد سعي کند در زندگي چيزهايي که دوست دارد را بدست آورد و گرنه مجبور ميشود چيزهايي را که بدست آورده است دوست بدارد
فرصتها در سختي ها بوجود مي آيند زیرا بدون جاذبه، پرواز معني ندارد
کاش ميشد سرنوشت را از سرِِ نوشت
براي تمام دردها دو علاج وجود دارد گذر زمان وسكوت
اگر شير درنده اي در برابرت باشد بهتر است از اينكه سگ خائني پشت سرت باشد
هميشه از سکوت چگونه فرياد زدن رو بياموز
مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتني بودن است
محبت از درخت آموز که سايه از سر هيزم شکن هم بر نميدارد
هر چيزي که تو را نکشد مطمئناً قويترت ميکند
اين جهان پر از صداي پاي مردمي است كه همان طور كه تو را مي بوسند طناب دار تو را مي بافند
آنکه مي گريد يک درد دارد و آنکه مي خندد هزار و يک درد
گذشت زندگي يک چيز را بارها ثابت مي کند و آن اين است که گاهي احمق ها درست ميگويند
هر انسان بيشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببيند از دوستان نادان خود ميبيند
خدايا، چگونه زيستن را به من بياموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت
جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نيست اما بلعیدنش وحشتناک است
دو تراژدي دردناک در زندگي وجود دارد
يکي اينکه در عشقت ناکام شوي و ديگر اينکه به وصال عشقت برسي
چه فکر کني مي تواني و چه فکر کني نمي تواني ، درست فکر ميکني
اگر مردم را به حال خود گذاشتي تو را به حال خود خواهند گذاشت
در نمك بايد چيز غيب و مقدسي وجود داشته باشد چيزي كه هم در اشك و هم در درياست