ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

سفیر عشق برای همسرم 12

سفیر عشق برای همسرم 12، دل نوشته ای زیبا، پندآموز، عاشقانه و سرشار از حکمت، فلسفه و قدردانی نادر ابراهیمی برای همسرش برگرفته از کتاب  چهل نامه کوتاه به همسرم، را تقدیم میکنم به همه زوجهای جوان، تا بخوانند و بدانند قدر و ارزش عشقشان را، تا دوست بدارند و ایثار کنند و ببخشند وجودشان را در راه دوست داشتن، و ببینند که چه آسان میتوانند باهم بودن را، باهم زیستن را، و باهم رفتن را، عاشقانه تجربه کنند و یقین کنند که زندگی است و تنها دوست داشتن.

سفیر عشق برای همسرم 12

 

بانوي بزرگوار من

چرا قضاوت هاي ديگران در باب رفتار، كردار و گفتار ما، تو را تا اين حد مضطرب و افسرده مي كند؟

چرا دائما نگراني كه مبادا از ما عملي سر بزند كه داوري منفي ديگران را از پي بياورد؟

راستي اين «ديگران» كه گهگاه اين قدر تو را آسيمه سر و دلگير مي كنند، چه كساني هستند؟

آيا ايشان را به درستي مي شناسي و به دادخواهي و سلامت روح ايشان، ايمان داري؟

عيب تو اين است كه از دشنام كساني مي ترسي كه نان از قبل تهديد و باج خواهي و هرزه دهاني خويش مي خورند و سيه روزگارانند و به ناگزير...

عجيب است كه تو دلت مي خواهد نه فقط روشنفكران و مردم عادي، بلکه شبه روشنفكران و شبه آدم ها نيز ما و زندگي ما را تحسين كنند و بر آن هيچ زخم وضربه اي نزنند.

تو دلت مي خواهد كه حتي مخالفان راه و نگاه و انديشه و آرمان ما نيز ما را خالصانه بستايند و دوست بدارند. اين ممكن نيست، عزيز من. در شرايطي كه امكان وصول به قضاوتي عادلانه براي همه كس وجود ندارد، اين مطلقا مهم نيست كه ديگران ما را چگونه قضاوت مي كنند، بلكه مهم اين است كه ما، در خلوتي سرشار از صداقت و در نهايت قلب مان، خويشتن را چگونه داوري مي كنيم.

 

عزيز من

بيا به جاي آن كه يك خبر كوتاه در يك روزنامه  امروز هست و فردا نيست، اينگونه برآشفته ات كند، بيمناك و برآشفته از آن باش كه ما نزد خويشتن خويش، از عملي، حرفي و حركتي، مختصري خجل باشيم. اين را كه پيش از ما بسيار گفته اند، باور كن:

 

هركس كه كاري مي كند، هر قدر هم كوچك

در معرض خشم كسانيست كه كاري نمي كنند

 

هركس كه چيزي را ميسازد حتي لانه فروريخته يك جفت قمري را

 منفور همه كسانيست كه اهل ساختن نيستند

 

هر كس كه چيزي را تغيير  دهد حتی به قدر جا به جا كردن يك گلدان

كه گاه درون آن ممكن است در سايه بپوسد و بميرد

 بايد در انتظار سنگباران همه كساني باشد

كه عاشق توقف هستند و ايستايي و سكون

 

و بيش از اين ها، انسان، حتي اگر«حضور» داشته باشد و بر اين حضور، مصر باشد ناگزير، تير تنگ نظري هاي كساني كه عدم حضور خود را احساس مي كنند و تربيت، ايشان را اسير رذالت ساخته، را مي خورد.

 

از قديم گفته اند و چه خوب هم گفته اند كه :

 عظيم ترين دروازه هاي ابر شهر هاي جهان را مي توان بست اما دهان حقير آن موجودي را كه نتوانسته نيروهايش را در راستای توليد مفيد يا در خدمت به ملت، ميهن، فرهنگ، جامعه و آرمان به كار گيرد، حتي براي لحظه اي نمي توان بست. 

آيا مي داني با ساز همگان رقصيدن و آن گونه پاي كوبيدن و گل افشاندن كه همگان را خوش آيد و تحسين همگان را برانگيزد، از ما چه چيزي خواهد ساخت؟ عميقا يك دلقك؛ يك دلقك درباري دردمند دل آزرده كه بردار رفتار خويشتن آونگ است تا آخرين لحظه هاي حيات.

 

عزيز من

يادت باشد، اضطراب تو، همه  چيزي است كه تنگ نظران، آرزومند آنند. آن ها چيزي جز اين نمي خواهند كه ظل كينه و نفرت شان بر ديوار كوتاه كلبه روشن ما بيفتد و رنگ همه چيز را مختصري كدر كند. رهايشان كن عزيز من، به خدا بسپارشان و به طبيعت.

تو خوب مي داني كه اضطراب و دل ناگراني ات چگونه لرزشي به زانوان من مي اندازد و چگونه مرا از در افتادن با هر آنچه كه من و تو، هر دو نادرستش مي دانيم، باز مي دارد.

 

بانوي من

دمي به ياد آن دلاوران خط شكني باش كه در برابر خود ، رو در روي خود، فقط چند قدم جلوتر، بد كينه ترين دشمنان را دارند.

آيا آنها حق است كه از قضاوت دشمنان خود بترسند؟

 

بگو:

ما تا زماني كه مي كوشيم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت كنيم، از قضاوت ديگران نخواهيم ترسيد و نخواهيم رنجيد.