03/20 1394
داغی از خون سیاوش
بر مـــزارم بنویسیـــــــــــــــد که ایرانی بود
نسبش کـوروش و آرش، پـــدرش مانی بود
در رگش مذهـــــب زرتشـــت، تلاطم می کرد
گـرچه خــــــود پیـــــرو آییـــن مسلمانی بود
وقت خوردن به زمیـن، نام علی بر لب داشت
عاشــــــق رستـــــم دستان سجستـانـــی بود
گر چه غافل نشــــــــــد از ذکر اوستا یک دم
پیش رویــــش همه شب، رحلی و قرآنی بود
سینه اش سوختــه از سوگ حسین ابن علی
داغی از خـــــــــون سیاوش، به پیشانی بود
بر مزارم بکـــــــــش از نقشه ایران، سنگی
تا پس از مــــــرگ، بداننــــــد که ایرانی بود
پاینده سرزمین جاوید ایران