01/23 1394
اگر عشق به میهن، بت پرستیسـت
همـی گویــم تو را، من بت پرستـم
اگر عشق به ميهن، بت پرستيسـت
همـى گويــم تو را، من بت پرستـم
تو دستت بر ضريــح ديگران است
منــم خــاک نيـاکـانــم، بــه دستــم
تمــام عشــق مـن، ايران پاک است
بجـــز با عشق خود، پيمـان نبستـم
کجـا تــازى شـــود اسطــوره مـن؟
که مـن ميراث دار کوروش هستـم
مرا آن پادشـاه، همچــون پــدر بود
که با او در دلــم، ايـن عهــد بستـم
به غيــر از مـام ميهـن، دل نبنــدم
دل از قـيـــد تعصـب هـا گسستـــم
به دل جز عشق ايرانـم، اثر نيست
کـه مـن بتهـاى ديگــر را شکستـم
تـو جويــى آب زمـزم، جـاى ديگـر
من از اين آب وخاکم، مست مستم
تو دل بستى به تازى، نوش جانت
من از ايران نويســم، ناز شصتــم
پاینده باد سرزمیـن جاويــد ايـران