ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

دو رکعت عاشقی

 دو رکعت عاشقی 

دو رکعت عاشقی

 چه زیبا آسمانی

مهربان ماهی

و گرما بخش خورشیدی

و چشمانی که می بیند ترا

گوشی ، پذیرای طنین گرم پیغامت

و دستانی به سوی بی کرانت

وین ، طپنده قلب پر مهری که می خواند ترا

گرما سرشکی  در کنارت ، در حضورت

اینک پر از نورم

بر این باور که تو هستی

و می دانی که من هستم

همان جایی ، همان وقتی ، همان جوری

که می خواهی که من باشم

نمی ترسم

چو می دانم ، تو هستی در کنارم

مهربانم ، آشنای خوب همراهم

تو نور آسمانها و زمین

اینک نشانم ده ، قرارم ده

مرا از این حجاب ظلمت وین پرده های نور ، بیرون کن

نگیر از من نیازم را ، خودت را

عاشقم فرما

زمینی عشق را بی یاد تو ، هرگز نمی جویم

که قبل و بعد و با هر چیز ، من تنها تو را دیدم

چه زیبا خالقی دارم

که زیبایی من را دوست میدارد

بیاندیشم به زیبایی ، به زیبایی سخن گویم

تا که کردارم به زیبایی بیانجامد

سلامم ده

و تسلیم و توکل راعطایم کن

چه تقدیری مرا فرموده ای اینک ، نمی دانم

نسیمی ، باد همراهی ، یا که طوفانت

چه باک ، گر ریشه دارد ، با تو ایمانم

سلام ای هق هق آرام شب هایم

سلام ای رویش همراهیت در عمق ایمانم

هلا ای جمله مهمانان خوان خالق یکتا

کنار سفره هستی

گر ، ما به دعوت آمدیم

با خود چه آوردیم

سلامی ، دست مهری ، خرده عشقی ، ساده لبخندی

بفرمایی ، به همنوئی به لب هامان بگو جاریست

نگاه مهربانانه ، بر این هم سفره گان داریم

دو زانو می توان بنشست ، تا جای رفیقی بر سفره مهیا کرد

به روی سفره دنیا عزیزم ، دگر سالم نمکدانی بگو باقیست

و لفظ شکر ، نه بر گفتار ، بر کردار ما جاریست

بجای آرزوی بهره مندی

بیا تا ما سعادت را از او خواهیم

خدا با ماست ، ما هم با خدا باشیم

به نورش ، دیده هامان را شفا بخشیم

ببینیم آبی دریا ، خروش رود را

رقص و سماع شاپرک ها را

زمینی بنده ای اما

تو روحی آسمانی در بدن داری

کمی با آسمان نزدیکتر باشیم

نسیمی می وزد گاهی

به گوش دل ، دعای قاصدک ها را نیوشا شو

دو رکعت عاشقی فرما

کویری روزگاران را به باران ، آشنایی ده

دعای جیر جیرک را به آمینی ، تو راهی کن

به هستی با چنان چشمی که جمله ، جلوه اویند

یکتا شو

بپوشان عیب مردم را

ببخشا ، رحم کن

با بینوایان ، همنوایی کن

خلاصه با تو می گویم

عزیزا

به اهلش واگذار اینک امانت را

خلیفه

گاه گاهی هم خدایی کن

 کیوان شاهبداغی

 

نگاره ها