جملات پشت کامیونی سری 1
حتما در مسافرت و تو جاده ها به کامیونهایی برخورد کرده اید که جمله ها و اشعار زیبایی ، پشت شون نوشته شده و بعضی از آنها واقعا قابل توجه هستند که در ادامه مطلب تعدادی از آنها را ملاحظه میفرمائید
عشق مانند تپه ای است که هر کره خری از آن بالا میرود
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری
به جهنم که مرا دوست نداری
اگه الله کند یاری
چه اف باشد چه سوسماری
اگر خواهی بمیری بی بهانه
بخور ماست و خیار و هندوانه
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی
لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم
قربان وجودت که وجودم ز وجودت بوجود آمده مادر
شتاب مکن ، مقصد خاک است
رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش
اگر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است
سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده
داداش مرگ من یواش
کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت
تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم که برگردی
یا اقدس یا هیچکس
زندگی نگه دار پیاده می شم
محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمی دارد
منمشتعلعشقعلیمچکنم
ایحجتخدا
دریای غم ساحل ندارد
قربون دل غریب پرستت
از عشق تو لیلی؛ رفتم زیر تریلی
همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد
به مد پرستان بگو آخرین مد کفن است
ای روزگار با ما شدی ناسازگار
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم
من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم
بخور و بخواب کارمه
الله نگهدارمه
به مادرت رحم کن کوچولو
تا جام اجل نکرده ام نوش
هرگز نکنم تو را فراموش
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی
تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان
تاکسی نارنجی
از من نرنجی
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم
جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی
چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟
داداش مرگ من یواش
امان از دست گلگیر ساز و نقاش
نگاره ها