تحول درنگرش جامعه به ازدواج
تحول درنگرش افراد به ازدواج و دلایل کاهش و تغییر الگوهای ازدواج در بین جوانان، چالش جدید جهان است که نزدیک ترین نتیجه آن، پیرشدن شاخص جمعیت جهان و گسترش فساد است. نگرش افراد به ازدواج، به عنوان یک واقعیت اجتماعی، تحت تأثیر فرهنگ و نقش و موقعیتی است که فرد، در آن زندگی میکند. بنا بر این، دیدگاه فرد نسبت به ازدواج، تابع فرهنگی است که به آن تعلق دارد. این دیدگاه، همچنین با جایگاه فرد در جامعه، ارتباط تنگاتنگ دارد.
از طرف دیگر، مسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایدهآلها و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک خود دارند، از سوی دیگر، موجب شده است که جوانان، به آسانی، تن به ازدواج ندهند و به عبارت دیگر، از آن بگریزند.
عوامل بسیاری در این زمینه مؤثّرند که برخی از آنها واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته ذهنیات فرد هستند. بنابر اهمیت زیاد این مسئله در سلامت جامعه، پایگاه آموزشی نگارستان، مروری دارد بر تحول درنگرش افراد به ازدواج و دلایل کاهش و تغییر الگوهای ازدواج در بین جوانان که امید است مورد توجه و استفاده شما عزیزان قرار گیرد، چیزی که کمترین رسالت ماست.
دلایل تحول درنگرش افراد به ازدواج
تحوّل در الگوهای رفتاری
در دهههای اخیر، در الگوهای رفتاری خانوادهها، تحوّل جدّیای به وجود آمده است. تغییر در الگوی مصرف، نوع پوشاک، مسکن، سطح انتظارات خانوادهها و توجّه به آراسته بودن ظاهری، موجب گردیده است که مفهوم زندگی، به طور کلّی دگرگون شود. امروزه رفاه، از مهمترین مسائلی است که خانوادهها توجّه بیشتری به آن مبذول میدارند.
بسیاری از جوانان میاندیشند که تأمین هزینههای گزاف عقد و عروسی، تهیه منزل و پرداخت اجارهخانه، بسیار سخت است و از آن جا که نمیتوان از عهده مخارج آینده زندگی برآمد، بر خلاف میل باطنی، از ازدواج میگریزند. در پژوهش آماری صورتگرفته از میان دانشجویان، بسیاری از آنان، مشکلات مالی را از موانع ازدواج ذکر کردهاند و متأسفانه تعداد این قبیل افراد، نسبتاً زیاد است.
امروزه با توجّه به تغییرات کیفی صورتگرفته در امر ازدواج، در مورد مهریه، گرایش برتر جامعه، موافقت با تعیین مهریه است امّا اغلب خانوادههای دختران، مهریه بالایی را پیشنهاد میکنند که معقول و منطقی نیست و معمولاً یک جوان یا حتّی یک فرد میانسالِ شاغل در ایران، با چند سال پسانداز کردن تمامی درآمد خویش هم به سختی از عهده پرداخت آن برمیآید. چنین تعهّدی که طبق قوانین ایران، مرد در لحظه ثبت ازدواج، پرداخت نقدی آن را تضمین مینماید، کارایی دیگری جز ایجاد نگرانی و اضطراب و دلخوری و کدورت ندارد.
تا چندی قبل، زندگی بسیاری از زوجهای جوان، در کنار پدر و مادر پسر آغاز میگردید امّا امروزه، تشکیل یک زندگی باید در محلّ جدیدی باشد و همین موضوع، توقّع دختران را از پسرها، برای داشتن توانایی و قدرت اقتصادی، افزایش میدهد و تأمین مالی، اشتغال و نوع شغل پسران را حائز اهمیت میکند.
ادامه تحصیل و تحوّل در موقعیت زنان
یکی دیگر از عواملی که موجب فرار جوانان از ازدواج شده است، گرایش به ادامه تحصیل در بین جوانان است. در جامعه امروز ایران، اغلب پسران و دختران، علاقه دارند که تحصیلات خود را ادامه دهند و برداشت بسیاری از آنان این است که ازدواج، فرصت ادامه تحصیل را از آن ها سلب میکند. به ویژه تحوّل موقعیت اجتماعی زنان و گرایش آن ها به تحصیلات عالی، موجب شده که در امر ازدواج جوانان، تأخیر رخ دهد.
خانوادهها عقیده دارند که دختر و پسر، پس از ازدواج، به دلیل پذیرش مسئولیت همسری، نمیتوانند درس بخوانند و غالباً حاضر نیستند که درباره ازدواج فرزندان خود در ایام تحصیل آن ها اقدام کنند.
وسواس بیش از حد در انتخاب همسر
یکی دیگر از عوامل گریز جوانان از ازدواج، وسواس و احتیاط بیش از اندازه دختر و پسر، در مورد همسر اینده است. افرادی که بیش از اندازه، در این زمینه وسواس به خرج میدهند، نمیتوانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آینده خود، تصمیم قطعی بگیرند و حتی گاهی ساعتی قبل از مراسم خواستگاری یا چند روز مانده به مراسم عقد، قول و قرارها را زیرِ پا میگذارند و حاضر به ازدواج نمیشوند.
فراهم بودن زمینه ارضای نیاز جنسی در بیرون از چارچوب خانواده
بین فرار از ازدواج و انحرافات اخلاقی، رابطهای دوسویه وجود دارد. برخی پژوهشها نشان میدهند که روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان ارضای جنسی در بیرون از چارچوب خانواده، چه به صورت مشروع و چه نامشروع، نیاز به ازدواج را در جوانان، کمرنگ کرده است. برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود، به ارتباط آزاد با جنس مخالف، بسنده میکنند و چون این گونه روابط، مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمیگذارد، خود زمینهساز فرار دختران و پسران از ازدواج میشود.
اعتقاد به داشتن زندگی آزاد
برخی از جوانان، بر این باورند که ازدواج، باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواستهها و نیازهای آنان میشود و از این رو، ترجیح میدهند که به شکل آزاد زندگی کنند. شاید بیشتر افرادی که ازدواج را عمل محدودکننده آزادیهای فردی میدانند، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درک نکرده و طرفدار آزادی به معنای غربی آن باشند و از این رو، حاضر نمیشوند که ازدواج کنند.
● فرجام سخن
فرار از قانون طبیعت، ممکن نیست و غریزه و فطرت را نیز نمیتوان سرکوب کرد. به علاوه، میل فطری انسان به زندگی مشترک و داشتن فرزند، برای همیشه، قابل سرکوب کردن نیست کما اینکه ازدواج کردن در زمان مناسب و بدون سختگیری و وسواس، پیشنهاد عقل و حتّی دانش جدید است.