توانایی ابراز دوستی و عشق
دوست داشتن و عاشق شدن، راهی است که جلوی پای همه انسان هاست فراری از آن نیست اگر بخواهیم زندگی واقعی را تجربه کنیم، گرچه این مقوله نیز مانند دیگر موضوعات جهان ما مطلق نیست و برخی انسانها قادر خواهند بود با همسر خود یک قرن زندگی کنند اما عاشق او نباشند یا سی سال به یک شغل مشغول باشند اما از آن لذت نبرند.
با اینحال چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما ناچار خواهیم بود دوستدار یک عنصر از این طبیعت بی کران باشیم تا فرآیند زندگی برایمان خسته کننده نباشد و جذابیتی دلخواه را در کنار مشکلات و سختی های زندگی برایمان به ارمغان آورد و یا حداقل، تحمل سختی ها را کمی آسان تر گرداند.
واقعیت اینست که هیچ عنصری در طبیعت، بیش از یک همنوع نمی تواند آرامش را برایمان تداعی کند خواه آن همنوع، یک دوست باشد و یا در سطح کلان تر، شریک زندگی تان باشد چیزی که اولویت اول زندگی و بحث امروز ماست.
تفاوتی ندارد دختر باشید یا پسر، اگر در آستانه ازدواج هستید باید با آگاهی کامل چنین تصمیمی را بگیرید. در اهمیت این تصمیم همین را بدانید که خوشبختی شما در زندگی مشترک به میزان حساسیت به خرج دادن های منطقی شما و انتخاب معیارهای صحیح برای انتخاب همسر قبل از ازدواج است.
آیا توانایی دوست داشتن دارید؟
با این حال، هرچند داشتن علاقه به تنهایی ضامن خوشبختی نیست اما برای داشتن زندگی مشترک باید معیارهای زیادی مانند هم سطح بودن در زمینه های اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی و … بین دختر و پسر و خانواده هایشان وجود داشته باشد چراکه در غیر این صورت، عشق در سایه اختلافات اساسی هر روز کمرنگ تر خواهد شد و زندگی مشترک به سرانجامی غیر از شکست نخواهد رسید، اما علاقه بین زن و شوهر هم یکی از عوامل مهم برای تحمل سختی ها و درک احساس خوشبختی در زندگی مشترک است.
عشق مقدمه ای ضروری
ازدواج نمی تواند جدا از عشق باشد. به این معنی که وقتی قرار است یک رابطه طولانی مدت را شروع کنید باید کشش، احساس محبت و خواستن و اعتماد کردن را تجربه کنید. برای شکل گیری این احساس باید به خودتان و طرف مقابل زمان بدهید. در زمانه فعلی، آشناییهای پیش از ازدواج لازم است، اما باید هدفدار باشد و ضابطه مند. یعنی برای آن قواعدی بگذارید و سعی کنید در مدت محدودی یکدیگر را بشناسید تا ببینید این احساس عشق شکل می گیرد یا نه.
افراد میتوانند بهتنهایی مورد پسند باشند، اما برای ازدواج ویژگیهایی اهمیت پیدا میکند که باید به اشتراک گذاشته شوند. پس رابطه باید شکلی باشد که افراد را آشنا کند ولی به سمت دلبستگی و پس از آن شیفتگی نرود.
دوستی با آشنایی تفاوت دارد. ما با افراد زیادی در اطرافمان آشنا هستیم، اما آشنایی پیش از ازدواج یک ضرورت است. دو نفر باید بدانند با هم شباهت دارند یا نه، علاوه بر آن تفاوتها بیش از شباهتهایشان نباشد.
دوستی مناسب تا مرحلهای است که در سیر خطی به علاقه و یا در نهایت به دلبستگی برسد. وقتی این دلبستگی پیشرفت کند و وارد مرحله شیفتگی شود دیگر برای انتخاب دیر است. این همان چیزی است که روانشناسان می گویند نباید در آشنایی های پیش از ازدواج رخ بدهد.
عشق سه محور اساسی دارد. نخست محبت و صمیمیت، دوم مسئولیت در مقابل این محبت و سوم شور و شوق. نقش هر یک از این سه محور اصلی در یک رابطه میتواند پررنگتر و یا کمرنگتر شود با این حال تنها زمانی میتوان گفت عشق وجود دارد که هر سه این محورها در رابطه وجود داشته باشند. برای مثال، اگر «شور و شوق» به تنهایی در یک نفر ظاهر شود، نشانه شیفتگی است ولی برای عشق کافی نیست. در رابطهای که شیفتگی وجود دارد، تعامل در ارتباط میتواند شیفتگی را به سمت عاشقی بکشاند؛ اما اگر این تعامل وجود نداشته باشد، امکان دارد شیفتگی به سمت نفرت و یا بیتفاوتی کشیده شود.
در مسیر خطی تا علاقهمندی میتوان آگاهانه انتخاب کرد و اگر شواهد هشدار دهد که این رابطه باید پایان بیابد، امکان قطع آن وجود دارد؛ هر چند با اندوه همراه باشد. اما در مرحله شیفتگی حتی اگر تمامی شواهد هم منفی باشد دیگر امکان فاصله گرفتن وجود ندارد. پس اگر قصد دو نفر از دوستی ازدواج باشد، باید مراقب باشند که به مرحله شیفتگی نرسند. بخش عمدهای از طلاقها بهویژه در ازدواج های دانشجویی به این دلیل است که دو نفر در مرحله شیفتگی ازدواج میکنند و به نادرست گمان میکنند که عشق را تجربه کردهاند.