قدرت حافظه
حافظه ام یاری نمیکند،واژه ای است که خود ما هم هنگامی که مطلبی را بخاطر نمی آوریم به زبان می آوریم اما اطلاعات ما در مورد سیستم و مکانیسم حافظه ، بسیار جزئی است. درست است که حافظه در فرهنگ عامه یعنی بیاد داشتن ، هوش ، حواس و ... اما اصطلاح حافظه ، مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آنها قادر میسازد، اطلاق میشود. بر این اساس گفته میشود که حافظه سه مرحله دارد: رمز گردانی ، اندوزش و بازیاب. مقصود از رمز گردانی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی رمز قابل قبول برای حافظه است. اندوزش عبارت است از نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده و بازیابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات به هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده میشوند.
نگاه اجمالی
به نظر میرسد ما آدمیان هر چه داریم یا هر چه که هستیم از برکت حافظه (Memory) است. حافظه پدیدههای بیشمار هستی را در کل واحدی یکپارچه میکند. اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت بخش حافظه نبود، هوشیاری انسان به لحظههای زندگیاش تجزیه میشد. مطالعات زیادی در حوزه حافظه صورت گرفته و امروزه روان شناسان برای حافظه انواع مختلفی قائل هستند که سادهترین آن تقسیم حافظه به «حافظه کوتاه مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند مدت (Long-Term Memory) است. اما حافظه در هر نوعش یک چیز مشترک دارد و آن «مراحل حافظه» هم در حافظه کوتاه مدت و هم در حافظه بلند مدت مراحل حافظه وجود دارند. اگر چه از لحاظ «روانشناسی و زیست شناسی» کارکردها و ساختارهای متفاوتی را شامل میشوند.
تاریخچه
حافظه از نظر فلسفه کلاسیک یکی از توانائیها یا قوای ذهنی است. از این رو قرنها اعتقاد بر این بود که بعضی از مردم حافظه بد و بعضی دیگر حافظه خوب دارند. امروزه کمتر بر حافظه به عنوان قوای ذهنی تاکید میشود، بلکه تاکید بیشتر بر شرایطی است که رمزگردانی ، اندوزش و بازیابی را تسهیل میکند. « نورمن » (Norman,D.A) از جمله روانشناسانی است که در نظریه خود تحت عنوان پردازش اطلاعات در یادگیری بر اهمیت حافظه و مراحل آن تاکید دارد.
نقش و تاثیر در زندگی
همه یادگیریها نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربههایمان را به کلی فراموش میکردیم، نمیتوانستیم چیزی یاد بگیریم، چرا که در این صورت زندگی ما متشکل تجربههای گذرایی میشد که هیچگونه پیوندی بین آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم بر نمیآمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران شما باید اندیشههایی را که میخواهید، بیان کنید و همچنین مطلبی را که چند لحظه پیش شنیدهاید، به یاد آورید. این مورد تنها یک مورد ساده از تاثیر حافظه در زندگی روزمره انسان است. روشن است در عظیمترین یافتههای علمی ، پیشرفتهای فنی و ... ردپای حافظه و تاثیر آن کاملا پیداست.
مراحل اصلی حافظه
بسته به اینکه اندوزش مطالب برای چند ثانیه (حافظه کوتاه مدت) یا برای مدت طولانیتری (حافظه بلند مدت) مورد نظر باشد، شیوه کار مراحل حافظه متفاوت خواهد بود. بطور کلی در مرحله رمزگردانی ، اطلاعات به شکل معینی یا به صورت رمز معینی در حافظه اندوخته میشوند.
* رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت به صورت رمز صوتی ، دیداری و یا شنیداری است، ولی در حافظه بلند مدت به صورت رمز معنایی است.
* در مرحله اندوزش اطلاعات رمز گردانی شده در حافظه نگهداری میشوند. میزان مواد اندوخته شده بسته به نوع حافظه متفاوت خواهد بود. گنجایش حافظه کوتاه مدت برای اندوزش مطالب ماده است، در حالی که گنجایش حافظه بلند مدت نامحدود است.
* در مرحله بازیابی پیگردی در حافظه اتفاق میافتد و این پیگردی در حافظه کوتاه مدت با سرعت بسیار زیاد انجام میگیرد. در واقع با چنان سرعتی که ما از آن آگاه نمیشویم. در حافظه بلند مدت سرعت بازیابی بر حسب نوع طبقه بندی مطالب در حافظه ، مدت زمان سپری شده از زمان اندوزش تا بازیابی و دیگر عوامل متفاوت خواهد بود.
اساس زیستی مراحل حافظه
مراحل مختلف حافظه ساختارهای مختلفی در مغز دارند. گویاترین شواهد در این زمینه حاصل بررسیهایی است که در آنها از طریق عکسبرداری از مغز به جستجوی تفاوتهای «عصب شناسی ، کالبد شناسی» بین مراحل رمز گردانی و بازیابی پرداختهاند. در این آزمایشها آزمودنیها در بخش اول (رمزگردانی) مطالبی را میخواندندو در بخش دوم بازیابی اطلاعات خوانده شده را بازیابی (فراخوانی) میکردند و همان حال بوسیله «پی.ای.تی»(P.E.T) فعالیت مغزیشان ثبت میشد. یافتها نشان داد که در جریان خواندن مطالب (رمزگردانی) بیشتر نواحی نیمکره چپ مغز و در جریان فراخوانی (بازیابی) اطلاعات بیشتر در نیمکره راست مغز فعال میشود. بنابراین تمایز بین مراحل رمز گردانی و مرحله بازیابی اساس زیستی مشخصی دارد.
فراموشی و مراحل حافظه
فراموشی با مراحل حافظه رابطه تنگاتنگی دارد. اگر در هر یک از این سه مرحله خطایی صورت گیرد، دیگر مطالب آموخته شده یا وقایع و چیزها به خوبی بازیابی نخواهند شد. برای مثال اگر برای بار دوم نام فردی که با او آشنا شدید را نمیتوانستید به یاد بیاورید، این احتمال وجود دارد که این ناتوانی ناشی از وقوع خطا در هر یک از سه مرحله مورد نظر باشد. امروزه اغلب پژوهشها درباره حافظه هدفشان اینست که عملیات ذهنی هر یک از این مراحل را مشخص کنند و توضیح دهند که چگونه ممکن است در هر یک از این عملیات اشکالی پیش آید و به خطای حافظه منجر شود. در نظریههای حافظه ، فراموشی ناشی از وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سهگانه شناخته میشود.
چشم انداز بحث
مبحث حافظه و مراحل آن هر چند عمدتا مورد توجه روان شناسان میباشد، اما از لحاظ اینکه اساس بیولوژیکی برای حافظه شناخته شده است، به علوم عصب فیزیولوژیک نیز مرتبط است. بر اساس این نظریه در طول گذر اطلاعات از سه مرحله حافظه تغییرات بیولوژیکی در یاختههای عصبی اتفاق میافتد. روانشناسی تربیتی نیز جهت بهبود فرایند یادگیری از یافتههای مربوط به پژوهشهای حافظه استفاده میکند. امروزه شیوههای نوین برای بهسازی حافظه با استفاده از بهبود شرایطی که منجر به تحکیم عمل هر یک از مراحل حافظه میشود، بکار میروند.
بطور کلی شناخت مراحل حافظه و ویژگیهای هر یک از مراحل و اینکه چگونه در هر یک از این مراحل تغییراتی روی اطلاعات اعمال میشود، متخصصان را در شناسایی علل فراموشی و درمان آنها ، شیوههای بهسازی حافظه به صورت شیوههای مناسب برای رمز گردانی بهتر ، نگهداری طولانیتر و بازیابی سریعتر مفید فایده خواهد بود.
حافظه ما انبار و مخزن وسیعی برای اطلاعات ذهن ماست.
هر روز سیلی از اطلاعات و رویدادها چه به طور ارادی یا غیرارادی وارد ذهن میشوند. خیلی از آنها فراموش شده و بسیاری دیگر برای مدتها در حافظه ما باقی میمانند.
در زندگی روزمره خود احتمالاً با این افراد روبرو شدهاید :
1- حافظه فوقالعادهای دارند که باعث حیرت شما میشود. آنها معلومات و اطلاعات خوبی دارند و به راحتی اطلاعات را به یاد میآورند.
2- همیشه از حافظه ضعیف خود گله دارند، دائماً همه چیز را فراموش میکنند و حتی سادهترین موارد به یادشان نمیماند.
اگر بر این باور باشیم که بعضی از افراد حافظه قوی دارند و برخی دیگر ضعیف، سخت در اشتباه هستیم. مشکل در اینجاست که افراد نمیدانند چگونه از قدرت حافظه خود استفاده کنند. همه حافظه نیرومند دارند.
حافظه در دستان ماست و قادر خواهیم بود ظرفیت آن را افزایش داده و تقویت کنیم. فقط کافی است آن را باور کنیم و اگر ضعفی در حافظه خود احساس میکنیم آن را به علت عدم به کارگیریش بدانیم.
همانگونه که با ورزش کردن قوای بدنی و جسمانی خود را افزایش میدهیم، میتوانیم حافظه شگفتانگیز خود را برای دستیابی به عملکرد بهتر ورزش دهیم. حافظه مثل یکی از عضلات بدن است. اگر آن را ورزش دهیم و تقویت کنیم نیرومند میشود اما در صورتی که آن را به حال خود گذاریم، ناتوان میگردد و قدرت و توان خود را از دست میدهد. حافظه این توانایی را دارد که هر روز نیرومندتر از روز قبل شود و این سیر پایانی و انتهایی ندارد.
حافظه همانند کودکی است که هیچگاه نباید به حال خودش رهایش کنیم اگر توجه به آن نداشته باشیم ضعیف خواهد شد. با تقویت حافظه علاوه بر قوی شدن آن، میزان تمرکز و استدلال خود را هم افزایش میدهیم.
یکی از راههای مفید در تقویت حافظه و دادن ورزش به آن، حفظ کلمات و واژگان است.
با حفظ کردن اشعار مختلف، عبارات زیبای ادبی، دعا و نیایش ها، سورههایی از قرآن که همه بر اساس و ارتباط بین واژگان هستند، باعث به کارگیری حافظه ما میشوند.
هر چقدر در روز با یک برنامهریزی منظم اشعار و عبارات ادبی که در برگیرنده واژگان هستند را حفظ کنیم، حافظه ما به فعالیت در میآید و به اصطلاح گرم میشود. شاید در روزهای اول این عمل سخت باشد ولی به مرور حفظ آنها راحتتر صورت میگیرد. و ذهن فعال میگردد.
چرا واژگان، در تقویت حافظه ما موثر هستند:
ما اسیر واژگان در زبان هستیم. همه چیز به یاری زبان وارد دنیای ذهن ما میشود. دنیای بیرونی بیمعناست آنچه هست فعالیت امور ذهنی و درونی است که در ذهن ما انجام میگیرد. زمانی که به یادگیری یا خواندن متون ادبی یا اشعار ... میپردازیم ذهن ما درگیر میشود و فعالیتهای زیر انجام میگردد که خود میتواند عامل مهمی در تقویت حافظه ما باشد.
1- از آنجا که برای فهمیدن هر متن ابتدا باید جمله را فهمید و برای فهمیدن جمله باید لغات را فهمید که در عین حال فهم لغات جدید مستلزم درک آن در جمله است.
2- به یاری واژگان و ترکیب آنهاست که میتوانیم که متن ادبی را بفهمیم و از عناصر تشکیل دهنده یک متن به کل آن برسیم و آن را درک کنیم.
3- ساختار یک متن مجموعهای از نشانههاست که برای فهم این شانهها در هر اثر نوشتاری میبایست رمزها و کدهای نوشتاری را کشف کنیم و آنها را به هم ربط دهیم پیبردن به این رابطه درونی منجر به انجام فعالیت ذهنی میشود.
4- در حفظ واژگان و لغات میبایست آنها را دسته بندی کنیم که این دسته بندی و شناخت میتواند بر اساس هم معنی بودن کلمات ، کلمات متضاد ، کلمات مشابه (هم معنی نیستند ولی مشابه به یکدیگرند) ، بررسی اجزاء کلمات ، در کنار هم قرار دادن کلمات و ساختن یک داستان در ذهن باشد.
کلیه این فعالیتها باعث انجام فعالیت ذهنی و تحریک حافظه میشود و کارکرد و توان آن را افزایش میدهد. افزایش گنجه لغات، حفظ واژگان، اشعار، متون ادبی و غیره،مهارتهای زیر را تقویت میکنند که خود منجر به انجام فعالیتهای ذهنی میشود.
1- مهارت سخن گفتن
با افزایش گنجینه لغات شما هم جزء افرادی خواهید شد که در هنگام سخن گفتن، بسیار زیبا و با الفاظ و کلمات ادبی صحبت میکنند. صحبتهای آنها دارای مفاهیم بسیار ارزندهای است و هیچگاه با یک سری از واژگان تکراری صحبت نمیکنند. این افراد به گونهای هستند زمانی که شروع به صحبت کردن میکنند، متوجه میشویم چه اطلاعات و معلومات وسیعی دارند. با به کارگیری اشعار و مثالها سخنان خود را زیباتر خواهیم کرد. در این صورت (در سخن گفتن توانمند میشوید).
2- شنیدن
زمانی که به یک سخنرانی میروید و یا پای صحبتهای افراد ادیب و با اطلاعات می نشینید کلماتی را که به کار میبرند بر شما ملموس خواهد بود و توانایی درک مطالب گفته شده را پیدا میکنید.
3- نوشتن
هر چقدر با گنجه لغات و واژگان ادبی بیشتر آشنا باشید قدرت و توانایی نوشتاری بالایی پیدا میکنید. در نوشتن احتیاج به در کنار هم قرار دادن واژگان و ربط آنها به هم داریم تا مفاهیم را به خواننده انتقال دهیم. نوشتههای شما عامیانه نخواهد بود و میتوان متنهای معناداری بنویسید.
4- خواندن
قادر به درک مقالات، متون ادبی، نوشتههای ارزشمند خواهید بود و مطالعات شما صرف خواندن متون ساده و ابتدایی نخواهد بود (خواندن مؤثر یعنی تلاش برای تبدیل واژهها به اندیشهها و افکار، که در این کار ما با ذهن خود کار میکنیم).
کلیه این فعالیتها منجر به انجام فعالیتهای ذهنی و به کارگیری حافظه خواهد شد. زیرا با یادگیری واژگان حافظه خود را قوی میکنید و برای دستیابی به اطلاعات یادگرفته خود، به جستجو در حافظه میپردازید. هر روز به حفظ یکی از (اشعار مختلف، عبارات زیبای ادبی، دعا و نیایشها، سورههایی از قرآن...) بپردازید و حافظتان را نیرو بخشید.