ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

دزدی در کودکان

دزدی در کودکان

روانشناسی کودکان

دزدی در کودکان ، چالشی بزرگ در مقوله تربیت ، پیش روی والدین متعهد به داشتن فرزندانی سالم و صالح است که همواره کابوس والدین محسوب میشود که از نظر اجتماعی، یکی از ناهنجاریهای رفتاری رایج در میان انسانها به ویژه کودکان و نوجوانان در جوامع مختلف دنیا، محسوب میشود که به صورت‌های مختلف بروز می‌کند متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مددکاران اجتماعی تاکنون تعاریف زیادی دربارة سرقت، علل و عوامل پیشگیری و درمان آن ارائه کرده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود از نظر لغوی سرقت ، یک واژة عربی است که در زبان فارسی به معنی دزدی یا بردن اموال دیگری معنی می‌شود. سرقت از نظر اصطلاحی نیز تعریفهای مختلفی دارد مثلاً در فرهنگ معین به گرفتن و بردن مال کسی با زور یا فریب، سرقت گفته می‌شود، و در قانون حد و قصاص، سرقت عبارت از این است که انسان مال دیگری را به طور پنهانی برُباید. در تعریف دیگر می‌توان گفت که دزدی عملی است که فرد بدون اطلاع و رضایت صاحب اصلی، شیء یا اشیاء شخصی را برداشته و قصد تملک در آن را داشته باشد و این مسئله بدون در نظر گرفتن اهداف و انگیزه‌های آن دزدی محسوب می‌شود ارتکاب این عمل می‌تواند در فرد مرتکب یک شخصیت اجتماعی جدید ایجاد کند که به ادامه و تکرار آن منجر شود از نظر دینی، عمل دزدی فعل حرامی بوده، فرد در برابر اشیاء دزیده شده ضامن بوده و باید اصل شیء یا در صورت صدمه دیدن و یا از بین رفتن اصل شیء عین آن را به صاحبش بپردازد. متاسفانه هنوز جامعه نپذريفته است کودکي که دزدي مي‌کند به جاي آن که توسط پليس ومحاکم غذايي تنبيه شود بايد به وسيله روانپزشک مورد معاينه ومعالجه قرار گيرد. دزدي در کودکان کمتر از 4و 5 ساله نسبتا نادر است اما از هنگامي که مفهوم مالکيت و همچنين مفهوم من و تو يعني جدايي شخص از ديگري براي کودک معنا مي‌يابد دزدي نيز تدريجا بوجود مي‌آيد و به لحاظ شرايط محيطي ممکن است تقويت يا خاموش گردد.

انواع دزدی

1- دزدي هوشيارانه

2- دزدي احمقانه

3- دزدي انتخابي

4- دزدي بي قيد و شرط

5- دزدي تنها يا دسته جمعي

اگر چه دزدي مسئله اي اجتماعي است ولي مطالعات انجام شده درباره علت و انگيزه آن ناقص است کودکان و نوجواناني که به علت دزدي به مراجع قانوني سپرده مي‌شوند ساليانه از ده ها هزارنفر تجاوز مي‌کنند. متاسفانه هنوز جامعه نپذريفته است کودکي که دزدي مي‌کند به جاي آن که توسط پليس ومحاکم غذايي تنبيه شود بايد به وسيله روانپزشک مورد معاينه و معالجه قرار گيرد افراد جامعه و حتي والدين کودکي که دزدي کرده است هميشه منتظر اعلام محکوميت او از طرف دادگاه و پرداخت جريمه هستند بدون آنکه به علت و انگيزه دزدي توجه کنند. افراد باهوش معمولا اشيا مورد نياز خود را سرقت مي‌کنند و دزدي اين افراد غالبا آشکار نمي شود؛ در حال دزدي کودکان عقب افتاده به علت عدم رشد کافي هوش خيلي زود آشکار مي‌گردد، حتي نوع شي سرقت شده در افراد باهوش و کودک عقب مانده تفاوت دارد.

کلمه دزدي در سه سال اول زندگي نبايد به کار برده شود زيرا کودک هنوز با مفهوم مالکيت اشيا آشنا نيست، به عبارت ديگر نمي تواند مال خودش را از ديگران تشخيص دهد مثلا کودک 2-3 ساله اي که لوازم معمولي خانه را براي بازي بر مي‌دارد يا آنها را در جايي پنهان مي‌کند دزدي نکرده است منظور ما از دزدي در اين مبحث آن دسته از دزدي هايي است که با وجود هشدار و تنبيه فراوان، کودک مجددا مرتکب آن مي‌شود دزدي ممکن است در مورد اشيايي باشد که در دسترس است يا ممکن است بعد از تهديد يا شکستن در يا شيشه و نظاير آن انجام شود که در نوع اخير به صورت دزدي هاي دسته جمعي ديده مي‌شود مطالعات انجام شده حاکي از آن است که کودکان دبستاني هر شيئ را سرقت مي‌کنند ولي با اينهمه پول را بيشتر ترجيح مي‌دهند در کودکان بزرگسال دزديدن دوچرخه و از 16 يا 17 سالگي به بالا ماشين دزدي در پسران شيوع بيشتري دارد. تمايل به مالکيت اشيا به صورت دزدي تظاهر مي‌کند مثلا نوجواني که مايل است دوچرخه سواري کند در اولين فرصت دوچرخه اي را بر مي‌دارد و به گردش میرود و در موقع برگشتن از ترس دستگيري و تنبيه و زندان، از دادن دوچرخه به صاحبش امتناع مي‌کند يا چون از دوچرخه سواري لذت برده است مايل نيست دوچرخه را پس دهد و ان را جايي پنهان مي‌کند.

علل دزدي

دزدي علل متنوعي دارد که بيش از همه وضعيت و شرايط زندگي محيطي و ياديگري را مي‌توان مسئول دانست. گاه دزدي به خاطر تملک اشيا و به ويژه هنگامي که شخص به آنها نياز داشته باشد صورت مي‌گيرد اما در بسيار از موارد دزدي در نوجوانان يک عمل انتقامي است و ممکن است اصولا نيازي به شيء دزديده شده نباشد. يافته ها نشان داده است که محروميت از مهر مادر يا جدايي هاييي نسبتا طولاني از مادر در سنين خردسالي تاثير بسزايي در بي بندوباري و دزدي نوجوانان دارد.

همچنين در دختران جوان دزدي در نزديکي دوره هاي ماهانه بيشتر ديده مي‌شود که اين خود دخالت احساسات تهاجمي و خشم آلود را در دزدي هاي نوجوانان نشان مي‌دهد بعضا دزدي براي کسب وجهه و رياست کردن و بر عده اي از نوجوانان ديگر صورت مي‌گيرد و اينگون نوجوانان کساني را که از دزدي مي‌ترسند تحقير مي‌کنند و مورد تمسخر قرار مي‌دهند به هر حال دزدي معمولا با اختلالات ديگر رفتاري نيز همراه مي‌باشد.

دزدي ممکن است براي شناساندن خود و ابراز سخصيت يا جلب محبت دوستان باشد مثلا کودکي از جيب پدرش پول بر مي‌دارد و براي دوستانش هديه مي‌خرد يا آنها را به رستوران مي‌برد و برايشان خرج ميکند دزدي ممکن است جنبه انتقامجويي و آزاررساني داشته باشد مانند کودکي که پس از تنبيه شدن، لوازم مورد احتياج پدرش را مي‌دزدد و به اين نحو پدرش را ناراحت و خودش را ارضا مي‌کند يا اينکه در شب امتحان دفتر يادداشت يا کتاب هم کلاسي اش را بر مي‌دارد فقدان تربيت اخلاقي و کمبودهاي عاطفي، حسادت، وجود احتاجات شيديد شخصي،گرشنگي و نداشتن پوشاک از عوامل ديگر دزدي هستند.

فقر اقتصادي، بي باکي و جسارت محرک هاي نيرومندي براي دزدي به شمار مي‌روند اما همه علت هاي دزدي را نمايان نمي سازند آمار نشان مي‌دهد دزدي در طبقات فقير و ثروتمند يکسان ديده مي‌شود روانکاوان عقيده دارند که کودک به منظور به دست آوردن ايمني و قدرت بيشتر به دزدي متوسل مي‌شود يعني در واقع اشيا صمبلي از قدرت و امنيت هستند پدران و مادرانيکه از وضع اقتصادي خود شکايت مي‌کنند ناخودآگاه کودکان خود را به اين امر تشويق مي‌کنند پدران و مادراني که به علت کثرت کار کودکان خود را به دايه يا کلفت مي‌سپارند و به جاي مهر و محبت با دادن پول يا خريد اسباب بازي کودک را مشغول مي‌کنند در واقع اين تصور را در کودک ايجاد مي‌کنند که اشيا و لوازم به منزله عشق ومحبت استبه اين ترتيب کودک خيال مي‌کند داشتن پول يا اسباب بازي به معني داشتن مهر و محبت است؛ بنابراين هر چه را مي‌بيند مايل است بدست بياورد و در صورت ناکامي اقدام به دزدي مي‌کند در هر دزدي بايد انگيزه اقدام به دزدي ونياز يا نيازهايي که با انجام آن ارضا وسيراب مي‌شود مشخص گرددمطالعات باليني روي 440 جواني که دزدي کرده بودند که 14نفر آنها از محبت خانواده بي نصيب بوده و بقيه بدون استثنا يا مدتها به علت بيماري از خانواده خود دور، در بيمارستان بستري يا هميشه مورد تنبيه و سرزنش خانواده بوده اند.

درمان

کمک و درمان در مورد کودکي که دزدي مي‌کند بستگي تام به شناخت انگيزه هاي حاکم بر رفتار او داردبراي کودکي گرسنه است بايد حداقل ضروريات براي رفع نيازهاي اوليه او تامين گردد به کودکي که به منظور خريد هديه براي جلب توجه و تاييد گروه اجتماعي خود دست به دزدي مي‌زند بايد کمک کرد تا از طريق راه هاي مشروع در پي کسب شناخت و محبوبيت اجتماعي برآيد کودکي که براي بيان احساس دشمني نسبت به معلم يا والدين دزدي مي‌کند به محبت و توجه بيشتر از جانب آنان و نيز فرصت هايي جهت تخليه عواطف خويش در فعاليت هايي چون کارهاي مدرسه، بازي، هنر، نقاشي، ورزش و نياز دارد از ديدگاه روانشناسي، اعتراف خواستن از کودکي دزدي مي‌کند و تهمت زدن به او در نزد ديگران به او، عملي بسيار غير عاقلانه و ناصحيح است زيرا بااينگونه روشها به ندرت به ريشه اصلي و علت بنيادي مشکل مي‌توان پي برد اين عمل غالبا به دروغگويي کودک يا ريختن آبروي او براي عمليکه ممکن است هرگز مرتکب نشود منتهي خواهد شد

دزدي تقريبا هميشه بادروغگويي همراه مي‌باشد و مسئله اي بسيار پيچيده است که بايد هر چه زودتر علت و انگيزه آن، بررسي و در رفع آن کوشش شود روان درماني به مدت طولاني براي بازسازي و نوسازي شخصيت و شناخت انگيزه هاي دروني، اساس درمان راتشکيل مي‌دهد تنبيه اگر چه در بعضي موارد اثرات موثري داشته است ولي هميشه مثمر ثمر نبوده و در بعضي باعث حالت انتقام جويي و تگرار به دزدي شده است شرکت دادن دانش آموزان يا دادن مسئوليت هاي مختلف مثل دسته هاي نمايش موزيک هنري يا فعاليتهاي ورزشي باعث از بين رفتن دزدي شده است

دزدی، یعنی برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران کودکان خردسال اغلب این کار را بدون آگاهی از نفس عملشان انجام می‌دهند آنها بارها پیش می‌آید که چیزی را که متعلق به خودشان نمی‌باشد، بر می‌دارند و بدون اجازه با خود به خانه می‌آورند در این‌گونه موارد، پدر و مادر هم با شنیدن عمل فرزندشان چنان ناراحت، دلخور و گاه عصبانی می‌شوند که ممکن است رفتاری خشن و پرخاش‌آمیز با کودکشان داشته باشند آنها نگرانند که مبادا فرزندشان در بزرگ‌سالی نیز دست به دزدی‌های دیگری بزند.

در این‌جا به چند نکتهٔ ساده که والدین می‌توانند با به کار بستن آنها مانع از بروز چنین رفتارهائی در کودکانشان شوند اشاره می‌شود.

کودکان  ۵ - ۳ سال

برای کودکان ۵ - ۳ ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی و معمولی است، چراکه هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی‌کنند آنها به سختی می‌فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آنها نیست، بدون اجازه بردارند، زیرا که در مرحلهٔ خودمحوری از رشد خود هستند و تصور می‌کنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند می‌توانند انجام دهند بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به‌دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیاء دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که دربارهٔ موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.

کودکان ۱۲ـ ۷  سال

کودکان از حدود ۶ سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می‌کنند، بلکه به‌تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند زمانی‌که آنها شروع به درک این‌گونه مفهوم‌ها می‌کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهائی که به آنها ”دزدی“ گفته می‌شود، را برای آنها روشن سازند.

چرا کودکان دزدی می‌کنند؟

کودکان به چند دلیل ممکن است گاهی وسایل و اسباب‌هائی را که مال آنها نیست، بدون اجازه بردارند این دلایل، هم از کودکی به کودک دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر فرق می‌کنند.

۱) گاهی والدین ناخواسته رفتارهای منجر به دزدی را تقویت می‌کنند پدر و مادری که متوجه می‌شوند کودکشان بدون اجازه چیزی را برداشته است، باید تذکرهای لازم را همان موقع به کودک بدهند برای مثال به او بگویند: این وسیله مال تو نیست و نباید آن را بدون اجازه برداری و یا آن وسیله را پس بده و عذرخواهی کن.

۲) گاهی کودک با مشاهدهٔ رفتار اطرافیانش این عمل را یاد می‌گیرد والدینی که وسایلی را بدون اجازهٔ صاحبش بر می‌دارند، به نوعی موجب بدآموزی برای کودک خود می‌شوند برای مثال، زمانی‌که به رستوران و یا مکانی عمومی می‌روند اگر بدون اجازه وسیله‌ای را از آن‌جا بردارند و فرزندشان نیز شاهد این عمل باشد، به‌طور حتم این کار را جایز خواهد شمرد و در آینده تکرار خواهد کرد.

۳) برخی کودکان چون هیچ پولی از خودشان برای خرج کردن ندارند، دزدی می‌کنند گاهی کودک دوست دارد برای خودش چیزهای کوچکی مثل، بستنی، شکلات و یا بیسکویت بخرد، ولی پول ندارد در این حالت اگر او پول نداشته باشد، ممکن است به سراغ کیف پدر یا مادرش برود.

۴) گاهی کودک برای رقابت بین هم‌سالانش دست به دزدی می‌زند برخی از کودکان دزدی می‌کنند تنها به‌دلیل این که دوستانشان آنها را در گروه خودشان بپذیرند.

۵) گاهی دزدی کودک ناشی از مشکلات رفتاری ـ هیجانی کودک است برخی از کودکان که دچار مشکلات مرزی هستند، دست به رفتارهای نابه‌هنجار می‌زنند برای مثال، کودکان عقب‌ماندهٔ ذهنی قادر به درک قوانین اجتماعی نیستند و ممکن است گاهی از فروشگاه‌های محلی چیزی بردارند.

پیشگیری

روش‌های زیادی برای پیشگیری از دزدی‌های کودکانه وجود دارد که والدین و اعضای خانوداه‌ها می‌توانند با استفاده از آنها، مانع از تثبیت این‌گونه رفتارها در کودکانشان شوند از جمله:

علت اشتباه بودن عمل دزدی را برای کودک توضیح دهید

والدین ابتدا باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان، ناشایست بودن عملش را فهمیده است آنها می‌توانند به این موضوع اشاره کنند که دزدی به مفهوم برداشتن وسیله‌ای است که متعلق به او نمی‌باشد.

مفهوم مالکیت را به کودک یاد بدهید

بهترین وقت یادگیری مفهوم مالکیت، زمانی است که کودکان هنوز کوچک هستند پدر و مادر می‌توانند با توضیح این مطلب که هر کسی وسایلی دارد که متعلق به خود اوست و نباید بدون اجازه آن را برداشت، سعی کنند معنی مالکیت فردی را به کودک بیاموزند. برای مثال، والدین می‌توانند از کودک بپرسند: « اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقهٔ او را بدون اجازه‌اش بردارد، چه احساسی پیدا می‌کند»، او هم همان احساس را خواهد داشت مثال‌ها و نمونه‌های دیگری هستند که پدر و مادر می‌توانند با استفاده از آنها مفهوم مالکیت را به کودک بیاموزند قرض گرفتن از کتاب‌خانه و پس دادن مجدد آن، برداشتن شکلات و بستنی از یخچال فروشگاه و پرداختن پول آن به صندوق و...

به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد

اگر کودک اسباب بازی، خوراکی و یا وسیله‌ای را می‌خواهد، به او یاد بدهید که خواسته‌اش را با شما در میان گذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد بدهید برای مثال، اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده است و می‌خواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را صادقانه با او و یا با شما در میان گذارد تا شما چاره‌ای برای او بیاندیشید.

رابطهٔ شفاف و صمیمانه با کوکانتان برقرار کنید

والدین باید نهایت تلاششان را بکنند تا ارتباطی مؤثر و فعال با کودکان خود داشته باشند کودکانی که از بودن با پدر و مادرشان احساس صمیمیت و نزدیکی می‌کنند، نسبت به کودکانی که این احساس را ندارند، تمایل بیشتری برای هماهنگ کردن خود با ارزش‌ها و باورهای والدینشان دارند.

رفتارهای صادقانهٔ کودک را تحسین و تشویق کنید

پدر و مادر باید از رفتارهای شایسته، مناسب و صادقانهٔ کودک حمایت و قدردانی کنند اگر آنها این‌گونه رفتارها را به موقع مورد تحسین خود قرار دهند، موجب تقویت و تکرار آنها در فرزندشان می‌شوند.

کمک‌های والدین و مربیان

هنگامی‌که پدر و مادر و یا مربیان کودک متوجه عمل دزدی کودکشان می‌شوند، می‌توانند با روش‌های زیر برای رویاروئی با مشکل کودک استفاده کنند.

 

آرام باشید

در صورتی‌که پدر، مادر و یا مربی متوجه رفتار ناشایست کودک می‌شوند، مهم‌تر از هر چیز آن است که رفتارهای هیجانی، تند و اغراق‌آمیزی از خود نشان ندهند آنها باید به خاطر داشته باشند که همهٔ کودکان گاهی وسایلی را بر می‌دارند که مال خودشان نیست پدر و مادرهائی که در این‌گونه شرایط بی‌نهایت ناراحت و دلخور می‌شوند، ممکن است دچار افسردگی احساس گناه و شرم‌ساری شوند و این حالت آنها بر عزت‌نفس کودک تأثیری منفی می‌گذارد آنها باید بکوشند آرامش خود را حفظ کنند و روشی منطقی و سنجیده برای رویارو شدن با این رفتار کودک برگزینند.

عکس‌العملی مناسب و زود انجام دهید

همان‌قدر که والدین نباید رفتاری هیجانی و تند از خود نشان دهند، همان‌قدر هم باید رفتاری مناسب و سنجیده در آن لحظه از خود نشان دهند برای مثال، از کودک بخواهند آن شیء را پس دهد و عذرخواهی کند، یا برگردد و آن را سر جایش گذارد.

پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید

پدر و مادر باید پیامدهای رفتاری کودک را برایش به‌طور واضح شرح دهند برای مثال، اگر کودک بدون اجازه از فروشگاه شکلات برداشته است، از او بخواهند که برگردد، شکلات را پس دهد و از فروشنده عذرخواهی کند گاهی عذرخواهی کردن برای کودک کاری سخت و دشوار است، اما بهتر است او را مجبور به این کار بکنید تا دوباره دست به انجام این کار نزند.

تفاوت قرض گرفتن و دزدیدن را برای کودک شرح دهید

”قرض گرفتن با برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران دزدیدن آن خیلی فرق دارد سعی کنید تفاوت این رفتارها را برای کودک روشن سازید.

بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید

والدینی که رابطهٔ نزدیک و صمیمی با کودکانشان دارند، نسبت به والدینی که رابطهٔ دور و خشک با کودکانشان دارند، خیلی زودتر متوجه مشکلات رفتاری فرزندشان می‌شوند.

علت دزدی کودک را پیدا کنید

کودکان مختلف به دلایل مختلف هم دست به دزدی می‌زنند به همین دلیل بسیار مهم است که والدین علت دزدی فرزندشان  را بفهمند اگر پدر و مادر از کودکی که چیزی را دزدیده است مستقیماً بپرسند که چرا این کار را انجام داده است، شاید پاسخی را که نیاز به شنیدن آن دارند ، از زبان کودک نشوند برای همین بهتر است آنها خود به بررسی رفتارها و موقعیت‌هائی که در طول روز کودک در آن قرار می‌گیرد؛ با چه کسانی دوست است، چه نیازهائی دارد، کجا می‌رود و  بپردازند اگر والدین بتوانند علت اصلی دزدی کودک را پیدا کنند، قادر خواهند بود این رفتار کودک را اصلاح نمایند برای مثال، می‌توانند برای کودک مقداری پول تو جیبی مقرر کنند، یا برای انجام کارهای خانگی دشوار (مثل؛ کوتاه کردن چمن‌های باغچه، چیدن علف‌های هرز، مرتب کردن انبار و ) به او اجرت دهند.

کودک را وادار به قسم خوردن نکیند

والدین نباید با رفتارشان، کودک را به سمت انکار واقعیت سوق دهند اگر کودک با اصرار سعی دارد به شما بفهماند که او دزدی نکرده است، شما هم نباید با لجاجت زیاد او را وادار به راست‌گوئی کنید در عوض به او بگوئید: ”امیدوارم این‌طور باشد که تو می‌گوئی“ و اجازه دهید کودک، اعتماد شما را نسبت به خودش درک و احساس کند.

به کودک کمک کنید راه‌های پول درآوردن صحیح را پیدا کند

والدین باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان مقدار معینی پول برای خرج کردن‌های شخصی‌اش در اختیار دارد اگر کودکان آن قدر پول داشته باشند که بتوانند نیازهای کوچک روزانه‌شان را برطرف کنند، هیچ‌گاه دست به ربودن اشیاء دیگران نمی‌زنند.

 

کودک را به‌ دلیل اشتباهش شرمنده نکنید

والدین نباید با سرزنش کردن‌های مکرر کودک، او را دچار احساس گناه کنند آنها هم‌چنین نباید لقب‌ها و برچسب‌های ناروا به کودکشان بزنند برخی از این روش‌ها، شدیداً موجب کاهش عزت‌نفس کودک می‌شود در عوض والدین می‌توانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شده‌اند آنها می‌توانند برای او پیامدهای رفتار اشتباهش را توضیح دهند.

هرگز فراموش نکنید

کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.