روان شناسی ولگردی در کودکان
ولگردی در کودکان یکی از معضلات بزرگ در اکثر خانواده هایی است که از مشکلاتی نظیر بی سوادی والدین، بضاعت اقتصادی پایین، محیط نامطلوب محل زندگی و بسیاری عوامل دیگر، رنج می برد. البته ناگفته پیداست که این مسئله هم مطلق نبوده و بصورت نسبی بر اکثر خانواده های مشمول این مشکلات و معضلات، حکمفرماست.
کودکان با باطنی آسمانی و چهره ای پاک و معصوم با ویژگی های منحصربفرد و تقدیر خاص خود، پا به این دنیا می گذارند. والدین به عنوان مسببین ورود کودکان به این دنیا، ملزم به انجام وظایف ذاتی و انسانی خود در قبال فرزندان، در زمینه های تامین نیازهای فیزیولوژیکی و اجتماعی آنها هستند. در بخش فیزیولوژیکی، کودکان ما ممکن است با نوسانات، مشکلات و چالشهایی روبرو گردند که در همان ابتدا، باید آنها را بازشناسی و درمان کرد که در غیر اینصورت میتواند بصورت مُزمن، میهمان جسم آنان تا پایان عمر شود و باعث کاهش راندمان شخص در پاره ای توانایی ها شود که دُیونَش بر گردن والدین بعنوان اصلی ترین متولی و تکیه گاه جهت پرورش جسمی فرزندان به لحاظ رشد و سلامت می باشد. والدین جهت نیل به چنین هدفی لازم است که آگاهی های لازم را در شناسایی نواقص و معضلات تاثیر گذار در سلامت فرزندان خود را داشته باشند و در عین حال، شیوه های برخورد مناسب با آن و بکارگیری راهکارهای اصلاح آنان را فرا گیرند. در بُعد اجتماعی نیز وظیفه والدین، تربیت فرزندان و آموزش های لازم جهت رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آنان و محافظت از آنان در برابر ناهنجاریهای اجتماعی است. آگاه باشیم که بچه ها، پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئول هستیم که با تربیت شایسته و صحیح، این خوبی و پاکی را برایشان حفظ کنیم. کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب، درک شخصیت و خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوان استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی و آنها را در مسیر توانایی های ویژه و خاص خودشان پرورش داد.
لذا با توجه به الزام آگاهی والدین از آسیبها و چالشهای پیش روی کودکان در ابعاد اجتماعی و فیزیولوژیکی، و همچنین شیوه های برخورد صحیح و علمی با آنها، پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت آموزشی خود، تلاش دارد تا نقشی هرچند کوچک در افزایش سطح آگاهی والدین ایفا کند. لذا در این مقاله، تحلیلی داریم بر روانشناسی ولگردی در کودکان، باشد که بتوانیم زمینه ساز موفقیت، شکوفایی و سلامت جسمی و روحی آنان در فردای زندگیشان باشیم، چیزی که کمترین رسالت ماست.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، درصد بالایی از این کودکان سهم خانواده هایی هستند که یا از سواد و آگاهی لازم جهت تربیت و رفتار با کودکان خود محرومند و یا در اثر مشکلات اقتصادی، بیشتر نیروی خود را صرف امرار معاش و تقویت بخش فیزیولوژیکی خانواده می کنند. بدیهی است که چنین والدینی، چه فقط پدر شاغل باشد و چه هردوی والدین، مجالی جهت توجه به امور تربیتی فرزندان باقی نمی ماند و نتیجه این فرایند، ضمن تباهی آینده کودکان، امنیت اجتماعی خانواده و سپس جامعه را مورد تهدید قرار می دهد.
کودکانی که ولگردی خود را در نتیجه معضلات اقتصادی به دست آورده اند، اغلب، فرزندان پدر و مادرانی هستند که از سر صبح تا دل شب کار می کنند. پدران آنها، مردانی هستند که در معادن ذغال سنگ و کوره پز خانه ها بدون وسایل ایمنی کار می کنند و بی آواز، جان می سپارند، پدران آنها، عمله هایی هستند که در ساختمان ها خشت می زنند، آجر پرتاب می کنند و برای مردم خانه می سازند، اما حتی نمی توانند اجاره خانه خود را بپردازند، اینها فرزندان مادرانی هستند که از صبح تاشب در خانه ها کارگری می کنند، تحقیر می شوند، از دست شوهرانشان کتک می خورند، فحش می شنوند و فحش می دهند.
اکثر این مادر ها و پدرها، سواد ندارند، آینده شغلی و بیمه کار ندارند، خانه ندارند. کودکان بسیاری از آنها، از همان سنین کودکی ناگزیر از انجام کارهای خلاف، طاقت فرسا و بی حاصل اند. آنها کتاب ندارند و به خاطر کمک به امرار معاش خانواده، سواد نیز ندارند و به خاطر سوء استفاده هایی که از آنها می شود، شناسنامه ندارند.
در بسیاری مواقع خانواده ها دختران 4 یا 5 ساله خود را برای کلفتی و نگهداری بچه های شیرخوار، به خانه ثروتمندان می فرستند و از همان جاست که تحقیر ها و ترس ها در دل او جای می گیرد و به او تجاوز جنسی وشخصیتی می شود. اکثر آنها خانه و کاشانه ای ندارند، یا اگر دارند آنچنان این کانون های فقر زده، دچار اعتیاد و فحشاء و فساد و جنگ و دعوای میان مادر و پدر است که همه وجود کوچک آنها را آغشته به زهر می کند.
پیشگیری و درمان چنین کودکانی، علیرغم اینکه شدنی است اما بسیار طاقت فرساتر از کودکانی است که در اثر عدم آگاهی والدین از تربیت اصولی فرزندان، به ولگردی روی می آورند. زیرا مشکل اصلی چنین خانواده هایی، اقتصادی است که مرتفع کردن آن، علاوه بر برقراری آموزش های لازم، نیازمند تدبیر و مدیریت صحیح دولت در بهبود وضعیت اقتصادی در سطح کلان جامعه است که با وضعیت فعلی جامعه ما و فقدان نیروهای کارشناس و خبره در بخش های تخصصی، فرآیند ترمیم آن، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار سخت خواهد بود.
بخش دیگری از کودکان آلوده به ولگردی، تحت تاثیر عدم آگاهی والدین به اصول تربتی فرزندان و عدم برقراری کنترل های محسوس و نامحسوس اعمال و رفتار کودکان در خانه، کوچه و مدرسه می باشد که علیرغم داشتن سختی های خود، اما کاری شدنی و ممکن تلقی میشود. لازمه نیل به چنین هدفی در ابتدا، دانستن علائم و نشانه های ولگردی در کودکان است.
علائم و نشانه های ولگردی در کودکان
- رفتاری نامعقول
- دست به گریبانی دائمی با تضاد و کشمکش
- معترض، حادثه جو و پرخاشگر
- پشت پازدن به قوانین و مقررات
- ضعف، حساسیت و زودرنجی
- خودخواهی و طغیانگری
- عصبی و کم خوابی
- وجود احساس گناه، عدم امنیت و سرگردانی
- احساس کمبود عاطفی
- شکننده و ناتوان از نظر روحی
- ابراز ناراحتی هنگام دخالت دیگران در کارهایشان
- تحمل و صبر اندک و گریزان بودن از حقیقت
- رویائی و خیالپرداز
- دارای احساس بیچارگی و تنهایی
- بی ثبات، بی قرار و هیجانی
عوامل پدید آورنده ولگردی در کودکان
پس از مشاهده علائم ولگردی در فرزندان، لازم است که ریشه ها و عوامل پدید آورنده آنرا بازشناسی و در مرحله اول، آنرا از مسیر زندگی کودکان مان حذف نماییم و یا رویه های مرتبط با آنرا اصلاح نماییم. در ادامه، پاره ای از این عوامل که ولگردی فرزندان ما را باعث میشوند و یا آنرا تقویت میکنند، بیان شده است که با کمی دوراندیشی و تفکر، همه ما قادر به مدیریت آن خواهیم بود.
- احساس کمبود محبت و خلاء عاطفی
- احساس ترس، ناامنی و عدم استقلال
- جبران شکست های درونی و رهایی از احساس گناه و تقصیر
- وجود بیماری روانی و جسمانی
- احساس کسالت، تبعیض و حقارت
- گاهی اضطراب و هراس
- گاهی تنبیه و کتک
- احساس عدم موفقیت و پوچی
- توقعات زیاد والدین از کودک
- بدرفتاری والدین با کودک
- درگیری ها و تضاد خانوادگی
- مقررات سخت و خارج از تحمل کودک
- نارضایتی از وضعیت موجود
- آشفتگی روانی کودک
- سردی و بی اعتنایی نسبت به کودک و عدم ارضای عاطفی
- احساس تنهایی و بیزاری در کودک
راهکارها و عملکردهای کارشناسی در درمان ولگردی کودکان
پس از اینکه عوامل پدید آورنده ولگردی در کودکان مان را مدیریت کردیم و یا ارتباط انها با فرزانمان را قطع کردیم، نوبت به عملکرد های نهایی و سرنوشت ساز والدین می رسد که با اتخاذ تدابیر روان شناسی و علمی، این خصلت ناپسند را از شخصیت کودکان خود، جدا سازیم و آینده کودک خود را، در دنیایی دلپذیر و سرشار از آرامش تعریف نماییم. لذا جهت دستیابی به چنین موفقیتی، لازم است راهکارهای زیر را بصورت کامل و صحیح در امور تربیتی فرزندان خود اجرا نمایید و از فوائد و مزایای فردی و اجتماعی آن بهرمند گردید.
- پذیرش و ابراز محبت به کودک
- ایجاد کانونی گرم و صمیمی در خانواده برای کودک
- بها دادن به خواسته ها و تمایلات به جا و به حق کودک
- دادن مسئولیتی در حد توان و ظرفیت به کودک
- حل مشکلات کودک
- پیروی از اصول صحیح تربیتی برای تربیت کودک
- دادن استقلال و آزادی به کودک
- مشارکت دادن کودک در کارهای مختلف و احترام به شخصیت وی
- آموزش آرامش به کودک و دورکردن عامل های اضطراب و ترس از او
- تشویق و تائید کودک
- تأمین نیازهای اساسی کودک
- سرزنش، ملامت و تحقیر نکردن کودک
هرگز فراموش نکنید
کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند، می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند، می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند، می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را می آموزند.