سخنان زرتشت پیامبر خرد ایرانیان
خداوند، شادی، نعمت، برکت و برخورداری از آن را برای آدمی، مقرر داشته است
برحذر باشید که مبادا نادان ها دنیا را در سیطره قدرت خویش بگیرند و دانایی، جرم تلقی شود.
در دوره ای که از آن اوباش است، بهتر است که اعتماد و اندیشه تان را پنهان کنید.
با قبول دوستی بایستی قبول دشمنی را هم نمود زیرا آیا ممکن است که به دوستی بپیوندیم ولی جانب او را نگیریم و از او پشتیبانی نکنیم.
بگذارید عشق شما با شجاعت آمیخته باشد. آن کسی که شما را می ترساند را با عشقتان مورد حمله قرار دهید.
هرگز اندیشه خود را به کسی تحمیل نکنید همه تلاش و کوششتان در راه زایاندن و شکوفاندن اندیشه ها باشد.
کسی که نمیخواهد در بین مردم از تشنگی بمیرد باید بیاموزد که از هر پیاله و جامی بنوشد.
کسی که میخواهد در بین مردم پاک بماند بایستی بیاموزد که چگونه خود را حتی در آلوده ترین آبها، تطهیر کند.
مومیاییِ غم و اندوه، هیچکس را به شریعت، مؤمن نمی سازد.
غم و رنج زندگی، آدمی را به آشفتگی می کشاند اما بعضی رنج ها، تطهیر دهنده است چون رنج کشیدن برای شادی و آزادی.
هیچکس از شما به گفته ها و آموخته های دروغگو، گوش ندهید زیرا او بی گمان، خانه، دهستان، شهر و کشور را به آزار و حتی مرگ میدهد.
دروغ باید کاسته شود و یکسره آن را زیر و رویی دوباره می باید کرد و تو ای بد فعل دروغ تبار، میباید که گم شوی.
جهل و خیانت را از این خانه قدیمی برانیم چرا که هیچ انسانی دژخیم به دنیا نمی آید.
آنکس که بر خلاف علم خود سخن میگوید، دروغگو است و آن کسی هم که برخلاف جهل خود سخن میگوید، دروغگو است.
هرکسی برای رستگاری و پیوند با خدا راهی دارد و من نیز راهی دارم، راه من راه آبادانی خانه و شهر و کشور است.
یک فرمانروای خوب بر پایه قانون راستی باید شهریاری کند و رفاه و امنیت مردم را در نظر داشته باشد.
تنبیهات باید برای یک متهم بی گناه، افتخار باشد چرا که ایمان او را به ظالم بودن محتسب، محکم تر میکند.
من با هیچکس بر سر آیین و باوری که دارد، نمی جنگم و خون وی را نمی ریزم چرا که خدای هرکس همان است که خرد او به او می نمایاند.
ستیز من تنها با تاریکی است و برای ستیزه و نبرد با تاریکی هم شمشیر روی تاریکی نمی کشم، چراغ می افروزم.
خون، بدترین شاهد برای اثبات حقیقت است زیرا خون، پاک ترین شرایع را زهرآلود نموده و آن را به گمراهی و کینه ای قلبی مبدل می سازد.
خوشا به حال آنان که دست در دست راهبری نیک اندیش دارند و به پاداش و رستگاری نیک می رسند و بدا به حال آنان که راهبرشان دروغگویی بیش نیست.
یک عمل بد همچون یک زخم است میخارد و تیر میکشد و خود را ظاهر میسازد و با صراحت سخن میگوید که من بیمارم اما یک اندیشه پست شبیه قارچی است که میخزد و خود را پنهان میکند و ظاهر نمیگردد مگر آن هنگامی که تمام بدن را با خود پژمرده و فاسد سازد.