هرگز نخواب کوروش
شعر حماسی و ملی گرایانه هرگز نخواب کوروش در خصوص مشکلات سرزمین جاوید پارس
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در، هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید، البرز لب فروبست
حتی دل دماونــــد، آتشفشـــان نــدارد
دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستــــم دراین هیاهو، گرز گران ندارد
روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان، نقــش جهان نـــدارد
برنام پارس دریا، نامی دگـــــر نهادند
گویی که آرش ما، تیــــر و کمان ندارد
دریای مازنی ها، برکام دیگران شـــد
نادر زخاک برخیز، میهن جوان ندارد
دارا کجـــــای کاری، دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است
اما چه سود اینجا، نوشیروان ندارد
سرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افســـوس، شیــر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما، دیگــــــر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز، نام و نشان ندارد