ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

نگارستان

کنترل جمعیت

 انشاء با موضوع کنترل جمعیت 

انشاء با موضوع کنترل جمعیت

موضوع انشاء : کونتور جمعیت

معلم : کنترل جمعیت

شاگرد : کونترول جمعیت

البته همه میدانند هر کس که برادر و خواهر زیادی داشته باشد ، آن خانه ترقیبا مثل فیلمهای مستند راز بقا میباشد زیرا به اندازه کافی مواد خوراکی گیرشان نمی آید خانه ما خیلی شلوغ و هردنبیل  و هر کی به هر کی است و هر کسی که زودتر از خواب بلند شور پیروز است چون به تنهایی همه چیزها را میخورد ، لباسها را میپوشد و دودر میکند و بقیه ول معطلند. در خانه ما کنتور آب ، برق  ، گاز و تلفن وجود دارد اما کنتور جمعیت وجود ندارد و مادرم همینجوری سر سال یکی میندازه بیرون و خلاصه هرسال یکی می آورد. همسایه ما وقتی با مادرم میجنگد به مادرم میگوید چه خبرته ،  بترکی  ، خونتون مثل لانه گرگ شده است دیگه بسه ، تعطیل کن  ، تا کی بچه میاری ، سرسال یکی میاری.

تعداد برادر و خواهرهای ما آنقدر زیاد است که یکبار عباسعلی و غلامعلی و حسینعلی و قاسمعلی که پسرهای همسایه مان هستند ، چندماه با ما زندگی میکردند و ما اصلا متوجه نشده بودیم و برای همین پدرمان برای اینکه ما را گم نکند پشت کمرمان را رنگ میزند و شماره گذاری کرده است.

پدرم میگوید کسی که دندان دهد ، نان دهد. اینو پدرم میگه ولی متاسفانه اشتباه کرده پدرم . این شعر را داره و هی میگه هرکه دندان دهد نان دهد آخه خدا خیرت بده ، یه چیزی گفتن هی تو هم باید بگی  ، ما که از گشنگی مردیم. البته من فکر میکنم پدرم گناه دارد کافر.

اما مادرم  علاقه زیادی به بچه دارد و مادرم هر وقت از ما عصبانی میشود میگوید: اگر همه شما بشوید یکی و آن یکی را هم باد فنا ببرد

من به مادرم میگویم تو که این را بلد بودی چرا به این جمله اکتفا نکردی که ، فرزند کمتر ، زندگی بهتر

یکروز به خانه همسایه مان رفتم. خوش بحالشان ، آنها فقط یک بچه داشتند کافر ، بچه آنها آنقدر سرخ و سرحال و تپل بود که من غبطه  میخوردم. در خانه آنها آنقدر سکوت بود که من تا دوازده ظهر خواب بودم و سر شده بودم. همه به هم سلام میکردند، علیک میدادند و صبح به خیر میگفتند اما در خانه ما سلام و علیک و صبح بخیر جایی ندارد ، وجود ندارد بلکه کلماتی مثل تف به ریت ، خیر نبینی ، جلق ، آخر شر ، جفنگ ، یابو ، الاغ ، ولگرد و... بیشترین کاربرد را دارد.

 

نگاره ها