جملات پشت کامیونی سری 3
حتما در مسافرت و تو جاده ها به کامیونهایی برخورد کرده اید که جمله ها و اشعار زیبایی ، پشت شون نوشته شده و بعضی از آنها واقعا قابل توجه هستند که در ادامه مطلب تعدادی از آنها را ملاحظه میفرمائید
علم بهتر است یا ثروت؟
هیچکدام فقط ذره ای معرفت
به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
سرنوشت دگران بر تو نخواهند نوشت
ناز نگات قشنگه
تند رفتن که نشد مردی
عشق است که برگردی
هر کجا محرم شدی، چشم از خیانت باز دار
ای بسا محرم با یک نقطه مجرم میشود
مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز
جوان به حادثه ای زود پیر میشود گاهی
دست بزن ولی خیانت مکن
منم یه روز بزرگ میشم
زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت
داداش جان به خاطر اشک مادر یواش
افسوس همه اش افسانه بود
من از عقرب نمیترسم ولی از سوسک میترسم
من از دشمن نمیترسم ولی از دوست میترسم
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن
هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن
شد شد، نشد نشد
بوسه مگر چیست، فشار دولب
این که گنه نیست، چه روز و چه شب
بمیرد آنکه غربت را بنا کرد
مرا از تو، ترا از من جدا کرد
برگ از درخت خسته می شه
پاییز فقط یه بهانه است
در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند
من بیچاره دنبال مرد می گردم
رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم
از بس خوردم مرغ و پلو
آخر شدم مارکوپولو
بخاطر دلم ولم
۱۰۰بار بدی کردی و دیدی ثمرش را
خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی
تو که بی وفا نبودی پدر سگ
دلم دادم بری باهاش حال کنی
نه که بری جیگرکی بازکنی
در قمار زندگی عاقبت ما باختیم
بس که تکخال محبت بر زمین انداختیم
گر پادشاه عالمی، بازهم گدای مادری
نمیخام شمع باشم دخترا فوتم کنن
میخام سیگار باشم لوطیا دودم کنن
همه از من میترسن، من از نیسان آبی
هندونه بده قاچ کنیم، لوپتو بده ماچ کنیم
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
به درویشی قناعت کن که سلطانی خطر دارد
جون من داداش یه خورده یواش
اسیرتم ولی آزاد
قربان وجودت که وجودم ز وجود تو بوجود آمده مادر
ای الهه ناز
لوتی با ما به ازین باش که با خلق جهانی
نگاره ها