تفسیر عشق
عشق ، واژه ای لطیف و زیباست که هر انسانی به زعم خود و به تناسب شغل و حرفه خود و همچنین روحیات خود آنرا تایید و تکذیب میکند و آنرا همانطور که خود می پندارد ترجمه میکند. صرف نظر از اینکه عشق موهبتی الهی است و داشتنش در هر یک از ابعاد و گرایش های زندگی میتواند نتیجه را به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد. حال اگر دختر نوجوان گردن شکسته ای به خود اجازه دهد و از اطرافیان خود،معنای واقعی عشق را سوال کند،آنوقت است که دختر مادر مرده،چنان آماج نصیحت و تحقیر و نفرین واقع میشود که بیا و ببین. نمونه زیر تفسیر افراد مختلف از واژه عشق در برابر سوال دختری بی نواست که هر کسی در برابر اینهمه مفهوم ضد و نقیض قرار گیرد امکان انتخاب نخواهد داشت وای به حال این دختر نوجوان کم تجربه.
دختر نوجوان: واقعا عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا،آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب ، این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست
سالکی گفت: راه پر خم و پیچ
معلمی گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند
شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست
لوطی گفت: عشق مانند تپه ای است که هر کره خری از آن بالا میرود
اینجاست که ضرب المثل قدیمی خر ما از کره گی دم نداشت ، محتمل ترین جمله ای خواهد بود که بر زبان دختر بیچاره جاری خواهد شد
نگاره ها