لحظه افطار
آنچه امید دهــــــــد توبه من را اینســــــت
پای العفومن از رحمت حق تضمین است
من اگر بر سر این سفره طمعکار شـــدم
علت این بود که مهمانیتان رنگین است
میزبان، سفره برای دل مهمان چیـــــده
میهمان گر ننشیند سر آن توهین است
تا که بیمار به لب آه کشــــــــد قبــل همه
این طبیب است که آماده سر بالین است
به من درد کشیــــــده مده دارو آخـــر
بیشتر، ناز طبیبانه مرا تزکین است
در سحر فیض عجیبیست که از برکت آن
چشم از خانه گریزان،سحر حق بینست
هر که گویـــــد سخنی لحظه افطار ولی
دم افطار فقط ذکر حسین شیرین است
رمضان ماه حسین است خدا می دانـد
ربناهای مرا ذکر حسین آمین است
حاجت هر که در این ماه بُود حج امـــــــا
دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است
نگاره ها