11/14 1391

به تو عادت کرده بودم

به تو عادت کرده بودم

به تو عادت کرده بودم

 اي به من نزديک تر از من

اي حضورم از تو تازه

اي نگاهم از تو روشن

من به تو عادت کرده بودم

 

مثل گلبرگي به شبنم

مثل عاشقي به غربت

مثل مجروحي به مرهم

لحظه در لحظه عذابه

لحظه هاي من بي تو

تجربه کردن مرگه

زندگي کردن بي تو

من که در گريزم از من

من به تو عادت کرده بودم

 

از سکوت و گريه شب

به تو حجرت کرده بودم

با گل و سنگ و ستاره

از تو صحبت کرده بودم

خلوت خاطره هامو

با تو قسمت کرده بودم

من به تو عادت کرده بودم

 

خونه لبريز سکوته

خونه از خاطره خالي

من پر از ميل زوالم

عشق من تو در چه حالي

من به تو عادت کرده بودم

 

نگاره ها

اشتراک در تلگرام