12/05 1392

روان شناسی ناسازگاری بین کودکان

روان شناسی ناسازگاری بین کودکان

روان شناسی ناسازگاری بین کودکان

ناسازگاری و درگیری کلامی و فیزیکی در بین کودکان، یکی از اقتضاهای دوران کودکی است که بروز آن در خانواده و اجتماع در بین کودکان امری اجتناب ناپذیر است. این فرآیند از دو زاویه قابل بحث است که شامل نزاع کودکان در بیرون از خانواده با هم سن و سالان خود است و ناسازگاری کودکان در بطن خانواده با خواهران و برادران خود است که نظر به حساسیت و تاثیر بالای مورد دوم به لحاظ شرایط سنی و استمرار برخوردها و اصطکاک های تقریبا تمام وقت آنان با یکدیگر، توجه بیشتری را در خصوص کنترل و مدیریت، طلب می کند که بر همین اساس، مقاله ما معطوف به ناسازگاری کودکان با خواهران و برادران خود در خانواده خواهد بود.

کودکان با باطنی آسمانی و چهره ای پاک و معصوم با ویژگی های منحصربفرد و تقدیر خاص خود، پا به این دنیا می گذارند. والدین به عنوان مسبب ورود کودکان به این دنیا، ملزم به انجام وظایف ذاتی و انسانی خود در قبال فرزندان، در زمینه های تامین نیازهای فیزیولوژیکی و اجتماعی آنها هستند. در بخش فیزیولوژیکی، کودکان ما ممکن است با نوسانات، مشکلات و چالشهایی روبرو گردند که در همان ابتدا، باید آنها را بازشناسی و درمان کرد که در غیر اینصورت میتواند بصورت مُزمن،  میهمان جسم آنان تا پایان عمر شود و باعث کاهش راندمان شخص در پاره ای توانایی ها شود که دُیونَش بر گردن والدین بعنوان اصلی ترین متولی و تکیه گاه جهت پرورش جسمی فرزندان به لحاظ رشد و سلامت می باشد. والدین جهت نیل به چنین هدفی لازم است که آگاهی های لازم را در شناسایی نواقص و معضلات تاثیر گذار در سلامت فرزندان خود را داشته باشند و در عین حال، شیوه های برخورد مناسب با آن و بکارگیری راهکارهای اصلاح آنان را فرا گیرند. در بُعد اجتماعی نیز وظیفه والدین، تربیت فرزندان و آموزش های لازم جهت رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آنان و محافظت از آنان در برابر ناهنجاریهای اجتماعی است. آگاه باشیم که بچه ها، پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئول هستیم که با تربیت شایسته و صحیح، این خوبی و پاکی را برایشان حفظ کنیم. کلید اصلی شیوه تربیتی مناسب، درک شخصیت و خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوان استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی و آنها را در مسیر توانایی های ویژه و خاص خودشان پرورش داد. 

لذا با توجه به الزام آگاهی والدین از آسیبها و چالشهای پیش روی کودکان در ابعاد اجتماعی و فیزیولوژیکی، و همچنین شیوه های برخورد صحیح و علمی با آنها، پایگاه آموزشی نگارستان در راستای رسالت آموزشی خود، تلاش دارد تا نقشی هرچند کوچک در افزایش سطح آگاهی والدین ایفا کند. لذا در این مقاله، تحلیلی داریم بر روانشناسی نزاع و ناسازگاری در کودکان، باشد که بتوانیم زمینه ساز موفقیت، شکوفایی و سلامت جسمی و روحی آنان در فردای زندگیشان باشیم، چیزی که کمترین رسالت ماست.

از نظر روان شناسی، تمامی رفتارها و ناهنجاری‌های اخلاقی در سنین بالا، ریشه در كودكی افراد دارد و عمدتا افراد عصبی، بداخلاق وعبوس، از كودكی این‌گونه آموزه‌ها را دیده‌اند و خشت اول این رفتار زشت، در كودكی گذاشته شده است. در عین حال در مقوله ناسازگاری بین کودکان، باید به این نکته توجه داشت که صرف نظر از تبعات منفی آن، گاها با مدیریت صحیح آن توسط والدین، می توان به نتایج ارزشمندی در تقویت اراده و اعتماد به نفس فرزندان دست یافت. زیرا این گونه ناسازگاری ها بین کودکان فرصتی است برای کسب تجربه و لذا برای آنان، ارزش یادگیری اجتماعی دارد. کودکان در این نزاع ها می آموزند که چگونه باید دیگران را تحمل کنند یا چطور بازنده یا برنده خوبی باشند. تحقیقات نشان داده اند کودکانی که از درگیری با فرزندان دیگر یا همسالان خود بطور افراطی محروم و بر حذر داشته شده اند و تحت توجه و مراقبت شدید والدین خود بوده اند، از فرصت های یادگیری اجتماعی کمتری برخوردار بوده اند و خصوصا در روابط اجتماعی بعدی خود با ناسازگاری های رفتاری بیشتری روبرو بوده اند.

بر خلاف انتظار والدین در خصوص عشق ورزیدن و احترام متقابل فرزندانشان با یكدیگر، اکثر خانواده ها و خصوصا آنها كه فرزندان پسر و دختر دارند، شاهد برخوردهای کلامی و فیزیکی بین فرزندان خود هستند که لاجرم، تنش‌های زیادی در فضای خانواده ایجاد می‌كند. درست است که نزاع و درگیری پسر و دختردر خانه، امری بدیهی است، اما نقش والدین در مدیریت این نوع ناسازگاری ها، اهمیت ویژه و تعیین کننده ای دارد زیرا این‌ گونه رفتارهای غلط از سوی فرزندان، پیامدهای سوئی بر خُلق و خوی آنها در آینده خواهد گذاشت و از آنها در آینده، افرادی عصبی، تندمزاج و بداخلاق خواهد ساخت.

شاید ناسازگاری بین برادر و خواهر، امری طبیعی باشد و با بالا رفتن سن‌شان، این مشكل، خودبه‌خود برطرف ‌شود، اما تحقیقات ثابت كرده كه این دسته از افراد، در كودكی علاوه بر خواهر و برادر، با همسن و سالانشان نیز رفتاری غلط داشته‌اند و چون والدین این موضوع را جدی نگرفته‌اند، این داستان سریالی ادامه پیدا كرده و در سنین بالاتر تبدیل به یك مشكل اخلاقی شده است. بر همین اساس، لازم است والدین نسبت به علائم و نشانه های این رفتار غلط، آگاهی کافی داشته باشند تا در برابر آن بتوانند استراتژی موثری را اتخاذ نمایند.

علائم و نشانه های ناسازگاری کودکان

عوامل پدیدآورنده ناسازگاری

ناسازگاری بين فرزندان يك خانواده مى تواند ناشى از ناكامى، تبعيض، فاصله سنى زياد، يادگيرى اجتماعى و تفاوت جنسيت ها باشد. اين موارد هر يك مى توانند خشم كودك را برانگيخته و در نتيجه اين تنش، خشم خود را متوجه فرزند ديگر خانواده كند و اين درگيرى بطور كلى، محيط خانه و امنيت و آرامش داخلى آن را متشنج كند. در صورت عدم تجزيه و تحليل درست خانواده ها از رفتارهاى خشم آميز كودكانشان اين معضل مى تواند هم به بهداشت روانى خانواده آسيب بزند و هم باعث بروز اختلالات روانى چندى در خود كودكان شود که ممکن است تا پایان عمر، همراه و مونس آنان گردد. علاوه بر موارد ذکر شده، عوامل دیگری نیز در این فرآیند، ایفای نقش میکنند که عبارتند از:

مدیریت ناسازگاری در کودکان

اکنون که علائم و نشانه های ناسازگاری را در فرزندان خود مشاهده نموده ایم و عوامل پدیدآورنده آنرا نیز شناسایی نموده ایم، اولین اقدام والدین، قطع ارتباط این عوامل با فرزندمان، است تا در صورت امکان، از تقویت و پیشرفت آن جلوگیری بعمل آورده تا در مراحل بعد نسبت به ترمیم و درمان آن، اقدامات موثری را که تعدادی از مهمترین آنها را ذیلا مشاهده می فرمایید، به عمل آید.

اقدامات و عملکردهای موثر

توصیه ها‌ی کاربردی هنگام درگیری خواهران و برادران

هرگز فراموش نکنید

کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند، می آموزند بی اعتماد به خود باشند. وقتی با خشونت زندگی می کنند، می آموزند که جنگجو باشند. وقتی با ترس زندگی می کنند، می آموزند که بُزدل باشند. وقتی با ترحم زندگی می کنند، می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتی با تمسخر زندگی می کنند می آموزند که خجالتی باشند. وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکیبایی زندگی کنند، بردباری را می آموزند. اگر با تشویق زندگی کنند، اعتماد و اطمینان را می آموزند. اگر با پاداش زندگی کنند، با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند. اگر با تصدیق شدن زندگی کنند، عشق را می آموزند. اگر با توافق زندگی کنند، دوست داشتن خود را می آموزند. اگر با تایید زندگی کنند، با هدف زندگی کردن را می آموزند. اگر با صداقت زندگی کنند، حقیقت را می آموزند. اگر با انصاف زندگی کنند، دفاع از حقوق را می آموزند. اگر با اطمینان زندگی کنند، اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند. اگر با دوستی و محبت زندگی کنند، زندگی در دنیای امن را می آموزند.

 

اشتراک در تلگرام