سخنان آبراهام لینکلن
همه مردم از تعارف خوششان می آید
هرکس برای دفاع از حقش برخواست تو هم برخیز
اگر بنشینی حق را تنها رهاکرده ای نه بپاخواسته را
به این نكته پی برده ام كه بیشتر مردم آنقدر شاد هستند
كه ذهن شان را نیز وادار می سازند این گونه باشد
آزادی یعنی اینكه می خواهم نه برده باشم و نه برده دار
من دیده ام كه درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و میل خود آنها دارد
مرد بی شهامت كسی است كه در جایی كه باید اعتراف كند،خاموش بنشیند
اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود درباره دیگران داوری نكن
ازدواج نه بهشت است و نه جهنم بلكه تنها یك برزخ است
زمین خوردن، شكست خوردن نیست
بلکه از زمین بلند نشدن، شكست خوردن است
همانطور كه مایل نیستم بنده كسی باشم،حاضر نیستم آقای كسی
باشم كسانی كه مخالف آزادی دیگرانند، خود لیاقت آزادی را ندارند
كشتن گنجشك ها، كركس ها را ادب نمی كند
لبخند،بیش از چند لحظه دوام ندارد اما خاطره آن جاودانی است
هرگاه بتوانیم بعد از شكست لبخند بزنیم شجاع هستیم
رنج و غصه را برای خودت بپذیر و رفاه و آسایش را برای همه
پدرم به من كار كردن را آموخت نه عشق و علاقه به كار را
من مایلم امور دولت را به نحوی اداره كنم كه اگر در پایان فرمانروایی
خود،همه دوستانم را از دست دادم دست كم یكی از دوستانم باقی
بماند و آن وجدان و قلب من است
به همه اعتماد داشتن خطرناك است
اما به هیچ كس اعتماد نداشتن خطرناكترین است
گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند این را خودم می دانم
اما هرگز هیچ گامی را رو به عقب برنداشته ام
كسی كه امروز از دیروز آگاهتر نباشد انسان خردمندی نیست
نگاره ها