10/14 1393

سفیر عشق برای همسرم 9

سفیر عشق برای همسرم 9، دل نوشته ای زیبا، پندآموز، عاشقانه و سرشار از حکمت، فلسفه و قدردانی نادر ابراهیمی برای همسرش برگرفته از کتاب  چهل نامه کوتاه به همسرم، را تقدیم میکنم به همه زوجهای جوان، تا بخوانند و بدانند قدر و ارزش عشقشان را، تا دوست بدارند و ایثار کنند و ببخشند وجودشان را در راه دوست داشتن، و ببینند که چه آسان میتوانند باهم بودن را، باهم زیستن را، و باهم رفتن را، عاشقانه تجربه کنند و یقین کنند که زندگی است و تنها دوست داشتن.

سفیر عشق برای همسرم 9

 

عزيز من

روزگاريست كه حتي جوان هاي عاشق نيز قدر مهتاب را نمي دانند. اين ما هستيم كه در چنين روزگار دشواري بايد نگهبان اعتبار شب هاي شفاف و پرشكوه، كهكشان شيري، و شهاب هاي فروريزنده باشيم.

شايد بگويي در زمانه اي چنين، چگونه مي توان به گزمه رفتن در پرتو ماه انديشيد؟ و شايد نگويي ، چرا كه پاسخ اين پرسش را بارها و بارها از من شنيده اي و باز خواهي شنيد.

 

آنكه هرگز نان به اندوه نخورد و شب به زاري سپري نساخت

شما را اي نيروهاي آسماني هرگز، هرگز، نخواهد شناخت

 

 به قول گوته

اگر فرصتي پيش بيايد كه البته بايد بيايد و باز هم شبي مثل آن شب هاي عطرآگين رودبارك كه سرشار است از موسيقي ابدي و پرخروش سرداب رود، در جاده هاي خلوت خاكي قدم بزنيم، دست در دست هم، دوش به دوش هم، باز هم به تو خواهم گفت: گوش كن!

گوش كن! بانوي من! در آن ارتفاع، كسي هست كه ما را صدا مي زند و تو مي گويي

اين موسيقي ناميراي افلاك است، ما هرگز كهنه نخواهيم شد

 

اشتراک در تلگرام